-
نوشتههای تازه
- الگویی برای سازمان و حرکت جهادی: نگاهی به کتاب «رسم جهاد» در سالروز تأسیس جهاد سازندگی
- عاملان وضع موجود در موضع رهنموددهنده نشستهاند، آنان را رها نمیکنیم/محافظهکاران و غربگراها وضعیت موجود را رقمزدهاند/پشت سخنرانیهای انقلابینمایانه این روزها، دارند برای اجرای FATF به نظام و شورای نگهبان و مجلس فشار میآورند
- آزادیخواهی، ضامن اسلامیت حکومت و یک جهاد است
- راهبرد غرب و کاسبان تسلیم در ماههای آتی: تعامل پشتپرده با آمریکا، تعامل با اروپا، قفل کردن کشور مادرمذاکرهها
- نباید به خاطر وجود سوءاستفاده، اصل عدالت را زمین زد و راه چند جوان انقلابی را بست
دستهها
بایگانی دسته: هنر و ادبیات
یک سال کرد خندهی «بی نفع و پرضرر»
یک سال کرد خندهی «بی نفع و پرضرر» اصرار داشت باز به این عشق بیثمر اندر پی گرفتن یک عکس یادگار با گرگ، گلهدار شده بود سربهسر تا عکس یادگار به این چهرهی مهم حاصل شود، مدام شد او داخل … ادامهی خواندن
منتشرشده در هنر و ادبیات
برچسبشده چوپان, رابطه گرگ و میش, عکس یادگاری با شیطان, گرگ, مذاکره
۲ دیدگاه
دبستان که بودیم امیدش به ما بود
دبستان که بودیم امیدش به ما بود به عطر تمامیّ این لاله ها بود ز ایران، از این مهد رستم و سلمان از این مهد همت و دوران و چمران ز نسل رضایی نژاد و ز روشن ز نسل شهیدان، … ادامهی خواندن
منتشرشده در هنر و ادبیات
برچسبشده امام خمینی, تاریخ انقلاب, تمدن اسلامی, شعر, نهضت علمی
دیدگاهتان را بنویسید:
انتظار منتظر نماندن است
انتظار منتظر نماندن است ظلم را به جای خود نشاندن است نور دادن محیط چون سحر جنگ با سیاهی و سپاه شر در مسیر رفتن است با امید خار و زخم و طعن و …آخرش شهید
سوختند آن آشیانی را که با هم ساختیم
بازگشتند آن مسیری را که با هم تاختیم سوختند آن آشیانی را که با هم ساختیم خانه را با شعلههای دوستان آتش زدند شعلهای که بهر رزم با عدو افراختیم
منتشرشده در هنر و ادبیات
برچسبشده تعامل سازنده با جهان, سازش, فرزندان انقلاب, مقاومت
دیدگاهتان را بنویسید:
بر گور می برید شما، انزوای ما
بر گور می برید شما، انزوای ما پیچیده است در همه عالم صدای ما تاریکی و غبار و مه و دود، هر چه بیش صبح سپید، سر زند از روشنای ما
خزانه قبل شما پر بود/چگونه دست شما خالی است؟
خزانه قبل شما پر بود چگونه دست شما خالی است؟ گذشت وعده ی صد روزه اداره کردن تان عالی است؟ زمین خانه مردم، خاک نه زیر پای شما قالی است؟
خادم کفر و شرک و خائن به حرم نمی شوم
خادم کفر و شرک و خائن به حرم نمی شوم من به رسول و به علی خیانتی نمی کنم لعنت حق به هر که وحدت شکند به دست خود دل ز برادران جدا، برائتی نمی کنم
گنجشک ها ویزا نمی گیرند
گنجشک ها ویزا نمی گیرند سجّیل در منقار می گیرند طاغوت ها از ضربه آن ها با پیل ها، حتی، زمین گیرند
منتشرشده در هنر و ادبیات
برچسبشده ابابیل, ابرهه, تهران, سجیل, عبرتهای عاشورا, کوفه, گنجشک, نزارقبانی
۱ دیدگاه
وقتی که ز کف، نیزه و تیغ و سپر افتاد….
وقتی که ز کف، نیزه و تیغ و سپر افتاد موجودیت قافله هم در خطر افتاد وان هیمنه قافله با باد خزان رفت سرو علمش تا به کف حرف جر افتاد
بعضی دو دمه های عاشورایی با محوریت مقاومت و تحریم
تا به ابالفضل امان نامه ی سازش رسید گفت که لعنت به امان نامه و ظلم یزید کرد فداکاری و شد بهر عدالت شهید نه به امان نامه و ظلم یزید۲ شیوه ی عباس عقب رفتن و تسلیم نیست ترس … ادامهی خواندن
خلیج اسلامی
از خلیج عرب یکی می گفت این یکی گفت که خلیج فارس حیف که این «خلیج اسلامی» زیر اشغال و یوغ آمریکاست
من خوب می دانم شهادت سهم ما نیست
من خوب می دانم شهادت سهم ما نیست وقتی که قدری صبر و غیرت بین ما نیست کاری که دشمن را بسوزاند جهاد است حیف این بصیرت، بین ما و بچه ها نیست در فکر مرگ مثل روز جنگ ماندن … ادامهی خواندن
تهران که کوفه نیست، علی را صدا کنید!
تهران که کوفه نیست علی را صدا کنید! یاری برای رهبر درد آشنا کنید! مستضعفان تحمّل طغیان نمی کنند فکر دو صد، امیر پشیمان نمی کنند اصحاب فتنه! اشعثِ قیس عمروعاص ها آه ای شریح! مانده عذاب و تقاص ها
هر لحظه ای که می گذرد کربلای ماست
هر لحظه ای که می گذرد کربلای ماست همراه پا به پای ولی بین ما کجاست؟ آن کس که خسته نیست ز طی کردن سفر گرد ولی رها نکند لحظه ی خطر آن جا سکوت و سازش و ماندن گناه … ادامهی خواندن
جبهه ی باطلتان بر حقِ ما چیره نشد
جمله ی روح خدا بود که «فرقان نفاق روز قدس است» نشان دادید با چوب و چماق ما که غلطیده به خونیم به ما حمله کنید تا علم داری اسرائیل را زنده کنید از سر دست، که بر خون کسان … ادامهی خواندن
وقف، از مال کسان رنگ خیانت دارد
شرم از خون شهیدان بکنید و نکنید جزو صد نخبه ی از راه گریزان نشوید راه، بر ماندن صد نخبه کس عادت دارد گذر صفحه ی تاریخ، شهادت دارد کی به قانون شکن و مفسد و بد، ضد باشد آن … ادامهی خواندن
برادری که نشستی! تو شیعه می مانی؟
مگو که کرب و بلایی، اگر بود، هستیم کنون که جنگ همین جاست، با که پیوستیم؟ علم به دست بگیرید اگر مسلمانید! بدون رزم، چه سان، در قبیله می مانید؟ دلی پر از مرض و پینه بسته پیشانی برادری که … ادامهی خواندن
جنگی که هست سختتر از نهضت شماست
من نیز زخمی ستم این زمانیام دور از خدا گذشت تمام جوانیام گرچه اسیر طرح نظام جهانیام بر پا به عهد اوّلی و آسمانیام هر آن چه هست، گرچه به سان شما نیم امّیدوار آمدن جمکرانیام
انگشتر حدید به دستش زده ولی/ پیچیده در زمین و زمان «ظافرٌ علیِ»
انگشتر حدید به دستش زده ولی پیچیده در زمین و زمان «ظافرٌ علی» ۴ پیچیده در چکاچک شمشیر ذوالفقار صوت ولی که خوانده تو را که «کجاست یار؟» بس کن تو لاف! «بعد شهیدان چه کردهایم؟» باید نشان دهیم به … ادامهی خواندن
بر پاست، انقلاب ز قد قامتِ بسیج
مظلوم وار، مانده به پا قامت بسیج بر پاست انقلاب ز قد قامتِ بسیج اینها طلایهدار سواران قائمند عمّارهای فتنه و مرد ملاحمند بر عهد انقلابی شان راست قامتند بر راه روح حق، همه در استقامتند تا زندهاند، حضرت آقا … ادامهی خواندن
قیمت جهاد علمی خون ماست
عمریه شهادت افتخار ماست رسم عاشورائیِ تبار ماست قیمت جهاد علمی خون ماست دیگه وقفش همه فکر و جون ماست
آن دفعهها نشد ولی این بار میشویم
گر میخرند جنس خرابی مثال ما بهر فروش، راهی بازار میشویم گر با شکستن خودِ خود، زنده میشویم ما در پی تحقّق این کار میشویم ما با تمام ضعف و شک و ترس ماندهایم دل بستهایم، پیرو عمّار میشویم کوفی … ادامهی خواندن
ای قاعدان عرصه ی عاشورا
در فکر شأن و قدرت عالیتر با ادعای برتر و نامیتر این گونه نخبگی که عوامیتر پر کردهاید نقشه ی دشمن را جاماندگان ز یاوری مولا جامانده از بصیرت این مردم! عهد امام عصر چه سان شد گم؟ آن کس … ادامهی خواندن
رفت بر باد طرح صهیونی
نیست در دست لشکر طالوت غیر سنگ شکستن جالوت آخرین جنگ، مانده با طائیس حمله باید به جبهه ی ابلیس لانه ی عنکبوت ویران کن قدس را چون جنوب لبنان کن بانگ بر دارو سر بده تکبیر آخر این نقشه … ادامهی خواندن
از خویشتن فرار! پناهم بده امام
من که امید جز به جماران نبستهام با این که عهد خویش هزاران شکستهام از خویشتن فرار! پناهم بده امام پیش از شکست، فرصت من میشود تمام از نور و مهر و لطف تو من جان گرفتهام شاخص ز راه … ادامهی خواندن
به خون شهید و کلام امام
به خون شهید و کلام امام شده حجّت نهضت ما تمام به راه ولایت، به راه خدا شده پرچم نهضت ما به پا
همپای ولی نوشته با جوهر خون
همپای ولی نوشته با جوهر خون بر صفحه ی روزگار خود، مشق جنون: «غلتیده به خون و خاک، این پیکر ماست قربانی جسم ناقص رهبر ماست دین داری ما عامل بیداری ماست خون رنگ شدن شروع آزادی ماست
آقا برای روزه ی مهموم، گریه کرد…
با این که قدس، مسئله ی اول است باز باید برادر دگری نیز یار شد باید برای مشکل امت به پا شویم بر هر چه سد مقابل خود آبشار شد وقتی که امّتیم و تمامی برادریم! جوشید از درون خود … ادامهی خواندن
برخیز برادران مان را کشتند
کشمیر، چنان جنوب لبنان، دیگر کشمیر هزار لاله دارد پرپر خون رنگ برای حفظ قرآن این جاست مظلوم چنان جنوب لبنان این جاست گفتند خدا و تیغها باریدند در راه خدا هزار سختی دیدند مظلومیت برادران، میبینیم ننگ است اگر … ادامهی خواندن
آن که میسوخت نه قرآن، سند عیسی بود
گرچه با فتنه ی تان جبهه ی اصلی گم نیست با بصیرت ترس از گم شدن مردم نیست خار در چشم و گلو تیغ درون، چون رهبر خشم می آریم از سوخته ی خاکستر باطل است این وهم، حق از … ادامهی خواندن