دبستان که بودیم امیدش به ما بود
به عطر تمامیّ این لاله ها بود
ز ایران، از این مهد رستم و سلمان
از این مهد همت و دوران و چمران
ز نسل رضایی نژاد و ز روشن
ز نسل شهیدان، یلان تهمتن
اگر علم باشد به اوج ثریا
کسانی ز ایران بگیرند، آن رابسم الله الرحمن الرحیم
اشاره: به درخواست یک دوست یک متن سفارشی آماده شد، که خیلی ضعیف بود، صرفاً جهت آرشیوشدن این جا منتشر میشود:
دبستان که بودیم امیدش به ما بود
چنانکه امیدش به گهوارهها بود
به طفلان میهن که با خون آنها
ورق خورده تاریخ میهن و دنیا
به آنها که فرزند این انقلابند
به آزادگی تن به دشمن ندادند
شکستند شاخ کج کدخدا را
گرفتند، آن لانه فتنهها را
نشاندند بر جا همه فتنهگرها
به دنبال ناامنی کشور ما
به دستان آنها نشاندیم برجا
تجاوزگر و حامیان ستم را
دبستان که بودیم امیدش به ما بود
به پرواز بیقید و زنجیرها بود
به خودباوری، عزت و همت ما
به تمهید صبح و به روشنگریها
به تشویق او تیرگی ها گذر شد
و میهن به دنبال فتح و ظفر شد
بر این راه، ایران ما هسته ای شد
یکی از دو سه قدرت موشکی شد
نشد خم به تحریم و تهدید دشمن
قد سرو گلگون و زخمیّ میهن
دبستان که بودیم امیدش به ما بود
به حرف جهانگیرش امّیدها بود
به حرفی که پیچید در کل عالم
که سازنده شد بهر فرزند آدم
پراکند، بیداری و عزت دین
به غرب و به شرق و به غزه، فلسطین
به حرفی که تضمینگر دین و دنیاست
که تضمینگر عدل و آزادی ماست
به حرف بشارتده صبح فردا
که بسته است بر عزم هر یک یک ما
دبستان که بودیم امیدش به ما بود
به عطر تمامیّ این لاله ها بود
ز ایران، از این مهد رستم و سلمان
از این مهد همت و دوران و چمران
ز نسل رضایی نژاد و ز روشن
ز نسل شهیدان، یلان تهمتن
اگر علم باشد به اوج ثریا
کسانی ز ایران بگیرند، آن را
همین مطلب در فارس