وقف، از مال کسان رنگ خیانت دارد

شرم از خون شهیدان بکنید و نکنید
جزو صد نخبه ی از راه گریزان نشوید
راه، بر ماندن صد نخبه کس عادت دارد
گذر صفحه ی تاریخ، شهادت دارد
کی به قانون شکن و مفسد و بد، ضد باشد
آن که پابسته ی زنجیر مفاسد باشد
نام تان در صف مردان عدالت کم هست
یادتان رفت که فردای قیامت، هم هست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اشاره: این متن متعلق به زمان موافقت با  با وقف دانشگاه آزاد بود.

باز غربال فتن، «خانه ی ملت » لرزاند
هر که پایند کسان بود به پایین غلطاند
وقف، از مال کسان رنگ خیانت دارد
رای بر ماندن افساد، خجالت دارد
یاری اهل تخلّف که گنه آلوده است
وای بر هر که در این قافله، ره پیموده است
یادتان هست رجزها ز عدالت خواندید؟
فکر کردید کنون، هرچه کنید آزادید؟!
عهد کردید به دنباله ی ملت بودن
پی دین داری و اجرای عدالت بودن
رای بگرفتید تا خانه ی ملت باشید
یا که اندر گرو پول و عنایت باشید؟
فکر کردید به دین داری تان دل بستیم؟
با شما هرچه شود، عقد اخوت بستیم؟
بیعتی نیست! ز پیمان شکنان بگسستیم
هر که پا بند اصو ل است،  به او پیوستیم
رای بگرفتن با داعی دین داری ها
رفت، هنگام عمل، ضدّ رجز خوانی ها
وام دارید که در جبهه ی شیطان ماندید
دین خود بر سر دنیای رفیقان دادید
دل مبندید بسی نخبه کسان خندیدند
آن چه کردید، خدا دید، و مردم دیدند
باز گردید که بد عاقبت و بد حال است
داعی ارث پدر بودن بیت المال است
یادتان رفت که تحقیق و تفحص کردید
حال، حتی گذر از حدّ ترخّص کردید؟
خواهش نخبه کسان، دامن تان آلوده است
عاقبت، خشم خدا، نفرت مردم بوده است
شرم از خون شهیدان بکنید و نکنید
جزو صد نخبه ی از راه گریزان نشوید
راه، بر ماندن صد نخبه کس عادت دارد
گذر صفحه ی تاریخ، شهادت دارد
کی به قانون شکن و مفسد و بد، ضد باشد
آن که پابسته ی زنجیر مفاسد باشد
نام تان در صف مردان عدالت کم هست
یادتان رفت که فردای قیامت، هم هست؟

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *