خادم کفر و شرک و خائن به حرم نمی شوم

خادم کفر و شرک و خائن به حرم نمی شوم
من به رسول و به علی خیانتی نمی کنم
لعنت حق به هر که وحدت شکند به دست خود
دل ز برادران جدا، برائتی نمی کنم

بسم الله الرحمن الرحیم

خادم کفر و شرک و خائن به حرم نمی شوم
من به رسول و به علی خیانتی نمی کنم
لعنت حق به هر که وحدت شکند به دست خود
دل ز برادران جدا، برائتی نمی کنم
شعله کشد جنایتی به دست وحدت شکنان
من که به دست خویشتن جنایتی نمی کنم
فُرقت دوستان شده نقشه دشمنان ما
من ز منافع عدو صیانتی نمی کنم
تهمت و جنگ و فتنه و خیانت است و تفرقه
من که به امر دشمنان حماقتی نمی کنم
یار ز جلب دوستی به اهل بیت گفته پس
طیّ طریق کرده بی ولایتی نمی کنم
گشته امید دشمنان تجّری به دوستان
جلب امید دشمنان به عادتی نمی کنم
ما همگی برادر و به امر مقتدایمان
من به مقدسات شان جسارتی نمی کنم
مفتی دربار عدو گفته به امر دشمنان
من ز بت بزرگشان اطاعتی نمی کنم
ماندن دین بسته شده به حفظ اتحاد ما
دوزخ خود مسجّل و شماتتی نمیکنم
هر چه شرف به دست ما رسیده از برادری
کفر نعم نکرده بی شرافتی نمی کنم
بسته ولایت علی به ضد با عدو شدن
در پی بوق سامری اسائتی نمی کنم
دشمنی به دشمنان مسلمین وظیفه ام
جز به نبرد دشمنان شجاعتی نمی کنم
زینت اهل بیت می شوم نه لکه ننگشان
من که به دشمنان شان اعانتی نمی کنم