من خوب می دانم شهادت سهم ما نیست
وقتی که قدری صبر و غیرت بین ما نیست
کاری که دشمن را بسوزاند جهاد است
حیف این بصیرت، بین ما و بچه ها نیست
در فکر مرگ مثل روز جنگ ماندن
یادش بخیر آن روزها! این که دوا نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
من خوب می دانم شهادت سهم ما نیست
وقتی که قدری صبر و غیرت بین ما نیست
کاری که دشمن را بسوزاند جهاد است(۱)
حیف این بصیرت، بین ما و بچه ها نیست
در فکر مرگ مثل روز جنگ ماندن
یادش بخیر آن روزها! این که دوا نیست
مشق زمین مانده هزاران صفحه بر جاست
کرب و بلایی گشتن از آن ها جدا نیست
باید که کاری کربلایی کرد تا رفت
با قاعدان، مرگ شهادت آشنا نیست
حرف از شهادت بی تلاش و صبر، لاف است
بر مدعی، جا بین مردان خدا نیست
هر جا که هستی مرکز دنیا همان جاست(۲)
دنیا نشینی عبرتی این گونه تا نیست
این راه بی فکر و عمل، پیمودنی نیست
در راه نبود، آن که بر جا، و به پا نیست
تا کفر و شرک و ظلم برپا هست جنگ است
بی استقامت، را درون جبهه جا نیست
مردان حق، کرب و بلایی زیست کردند
کسب شهادت، بی عمل، سهم شما نیست
ترکِ سخن، باید نمود و گام برداشت
گفتن از این راه و نرفتن، خود جفا نیست؟
- جهاد هم فقط به معناى حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هرگونه تلاش در مقابله با دشمن، مىتواند جهاد تلقّى شود. البته بعضى ممکن است کارى انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یکوقت در میدان جنگِ مسلّحانه است که «جهاد رزمى» نام دارد؛ یکوقت در میدان سیاست است که «جهاد سیاسى» نامیده مىشود؛ یکوقت هم در میدان مس ائل فرهنگى است که به «جهاد فرهنگى» تعبیر مىشود و یکوقت در میدان سازندگى است که به آن «جهاد سازندگى» اطلاق مىگردد. البته جهاد، با عنوانهاى دیگر و در میدانهاى دیگر هم هست. پس، شرط اوّلِ جهاد این است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اینکه، در مقابل دشمن صورت گیرد. (بیانات در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمّد رسول اللّه (ص) ۲۰/ ۰۳/ ۱۳۷۵)
- در جمهورى اسلامى، هرجا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهى کارها به شما متوجه است. چند ماه قبل از رحلت امام (رضوان اللّه علیه)، مرتب از من مىپرسیدند که بعد از اتمام دورهى ریاست جمهورى مىخواهید چهکار کنید. من خودم به مشاغل فرهنگى زیاد علاقه دارم؛ فکر مىکردم که بعد از اتمام دورهى ریاست جمهورى به گوشهیى بروم و کار فرهنگى بکنم. وقتى از من چنین سؤالى کردند، گفتم اگر بعد از پایان دورهى ریاست جمهورى، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتى، سیاسى گروهان ژاندارمرى زابل بشوم حتّى اگر به جاى گروهان، پاسگاه بود من دست زن و بچهام را مىگیرم و مىروم! و اللّه این را راست مىگفتم و از ته دل بیان مىکردم؛ یعنى براى من زابل مرکز دنیا مىشد و من در آنجا مشغول کار عقیدتى، سیاسى مىشدم! به نظر من بایستى با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در این صورت، خداى متعال به کارمان برکت خواهد داد.(بیانات در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامى۰۵/ ۱۲/ ۱۳۷۰)
بازتاب: قیام لله » بایگانی وبنامه (وبلاگ) » کدام شهادت طلبی؟