مظلوم وار، مانده به پا قامت بسیج
بر پاست انقلاب ز قد قامتِ بسیج
اینها طلایهدار سواران قائمند
عمّارهای فتنه و مرد ملاحمند
بر عهد انقلابی شان راست قامتند
بر راه روح حق، همه در استقامتند
تا زندهاند، حضرت آقا غریب نیست
در صحنهاند، از علویها عجیب نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
جوشید فتنهها و خزیدند کوفیان
بازیچه و اسیر یزیدند کوفیان
فرقی میان منظلم و اهل ظلم، نیست
هر یک به غیر شیوه ی حق، کردهاند زیست
دین دار، بی مبارزه غیر از دروغ نیست
بی کربلا، سلوک کسی را فروغ نیست
راهی به غیر شیوه ی اسلام ناب نیست
کورست آن که معترف آفتاب نیست
هر کس که نخبه تر شده گویا عوامتر
مفهومها به ذهن، ولی کار، خامتر
مظلوم وار، مانده به پا قامت بسیج
بر پاست انقلاب ز قد قامتِ بسیج
اینها طلایهدار سواران قائمند
عمّارهای فتنه و مرد ملاحمند
بر عهد انقلابی شان راست قامتند
بر راه روح حق، همه در استقامتند
تا زندهاند، حضرت آقا غریب نیست
در صحنهاند، از علویها عجیب نیست
شاخص در این طریقه، کلام ولایت است
این راه، در مسیر وصول هدایت است
مظلوم شهر و کشته ی جنگ ای برادرم!
آماج تیغ و تهمت و انگ ای برادرم!
بر پای، بر ولایت و بر عهدهای خویش
بر مشقهای مانده ی از نسلهای پیش
با پای پر ز پینه و با قلب ریش ریش
سینه سپر، مقابل صد تیغ و زخم و نیش
در راه، صد هزار سپه، در مقابلت
بالا علم بگیر و قلم در حمایلت!
در راه صعب، رنج و مرارت نشسته است
صد فتنه بر خلاف ولایت، نشسته است
ماندن به غیر شور و بصیرت نبسته است
نفرین به هر که عهد ولایت شکسته است
سرباز صبح و نصر قریب ای برادرم!
عباس و عبد و جون و حبیب ای برادرم!
بر پا شوید، باطل و حق را جدا کنید!
عالم پر از تنفّس این روشنا کنید!
با نور و طرح اهل ولا، آشنا کنید!
تمهید بازگشت ولیّ خدا کنید!
با همّت مضاعف تو میرسد فرج
بر راه مستقیم رسد، گامهای کج
همراه با برائت و بر راه راست، حج
سر راست میشود همه ی امت و العوج ۱
سردار و مرد حزب خدا، ای برادرم!
برجای مانده از شهدا ای برادرم!
پانوشتها:
۱- أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَهِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَج (بحارالأنوار ج ۹۹ ص ۱۰۶ باب ۷- زیاره الإمام المستتر عن الأبصار)