این بهمعنی نفی نهیازمنکر در مواردی نظیر پوشش و… یا مطالبه از حاکمیت برای انجاموظیفه خود در حوزه فرهنگی و… نیست. بهمعنی کنار گذاشتن دفاع از مستضعفین جهان و… نیست. به این معناست که اگر هویت جامعی از جبهه انقلاب ارائه شود، مردم ما را در خدمت به خود، مسائل ملموس برای خود، نفی نابرابری و ظلمها ببینند، آنگاه صدای حق ما را در مواردی نظیر اصلاح فرهنگ و دفاع از مستضعفین جهان میفهمند و با آن همراهی میکنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
دوگانه آتشنشان-مدافع حرم/هویت کاریکاتوری حزبالله/الگوی والی=دهنمکی: خدمت و رفع استضعاف-ظلمستیزی بیمحافظهکاری۱
?هویتی که مردم از حزباللهیها مدنظر دارند، هویتی کاریکاتوری است که بیش از همه خود ما در شکلگیری آن نقش داشتهایم. هویتی که بیش از همهچیز سختگیری به مردم بهویژه در حوزه فرهنگ و نگاه از بالا به مردم و بالاتر دانستن خود از مردم و تحقیر مردم خود را نشان داده است. حتی مهمترین فداکاری حزباللهیها در چند سال اخیر که در قالب مدافعین حرم نمود یافته، امری نیست که مردم مستقیماً با آن ارتباط برقرار کنند.
?بهصورت نمونه در مورد ظلم به فلسطینیها اکثریت مردم حتی کسانیکه شاید ما پوششان را نپسندیم ناراحت و دغدغه دارند، راهپیمایی روز قدس سال پیش خود نمونهای بود که هزاران نفر با پوششهای نامطلوب حزباللهیها در راهپیمایی حاضر بودند؛ اما حتی به سراغ مسجدیهای که میروید، شبهه دارد که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. چرا؟ پاسخ روشن است، جمهوری اسلامی و حزباللهیها را در سختگیری فرهنگی میبینند، در حمایت نصفهنیمه از مقاومت اسلامی در منطقه میبینند، اما در مسائل و مشکلات مربوط به خودشان و نابرابریهای موجود یا نمیبینند یا با نقشآفرینی گزینشی آنها مواجه میشوند.
?نمونه دیگر اینهمه شهید مدافع حرم از سطح سردار شاطری و همدانی و سیاحطاهری تا مهدی نوروزی و احمدرضا بیضایی و… دادهایم از دهه سی و چهلی تا دهه شصتی و هفتادی! اما نهتنها جز در بخشی از جامعه این رشادت و شهادت که بیش از همه دفاع از ملت ایران است، نمود نداشته و موج ایجاد نکرده، بلکه شبهات زیادی نیز باقی است؛ اما ماجرای شهادت آتشنشانان موج ملی و مردمی ایجاد کرد. چرا؟ بیش از همه چون مردم خدمت آنان را لمس میکردند و ایثاری در عرصه زندگی خود مییافتند، اما ما هنوز نتوانستهایم این تصویر را در مورد مدافعین حرم ایجاد کنیم، چون بخشی از یک پازل بزرگتراست و ما هویت حزبالله را کامل ارائه نکردهایم.
?این بهمعنی نفی نهیازمنکر در مواردی نظیر پوشش و… یا مطالبه از حاکمیت برای انجاموظیفه خود در حوزه فرهنگی و… نیست. بهمعنی کنار گذاشتن دفاع از مستضعفین جهان و… نیست. به این معناست که اگر هویت جامعی از جبهه انقلاب ارائه شود، مردم ما را در خدمت به خود، مسائل ملموس برای خود، نفی نابرابری و ظلمها ببینند، آنگاه صدای حق ما را در مواردی نظیر اصلاح فرهنگ و دفاع از مستضعفین جهان میفهمند و با آن همراهی میکنند.
?مردم را برای حق باید اقناع کرد، این اقناع فقط با صحبت محقق نمیشود، شب انتخابات هم نتیجه زیادی ندارد. مردم باید در میانمدت به جریانی اعتماد کنند که به دنبال خدمت یا مقابل فساد و تبعیض است و جز شب انتخابات هم او را در خدمت خود یا مقابله با فساد، تبعیض و ناکارآمدی ببینند تا اطمینان کنند، چنانکه در ابتدای دهه ۸۰ چنین میکردند چراکه هم در بخشهایی از حاکمیت این خدمت را میدیدند هم از جانب جریان انقلابی و مشخصاً جوانان انقلابی رأیساز این خدمت را در قالبهایی مثل اردوی جهادی و فسادستیزی غیرسیاسی مثل نقد همزمان مفاسد اصولگرایان و اصلاحطلبان، دولت و مجلس و قوه قضاییه (که آن دوره از جناحهای مختلف بودند) و نهادهای ذیل رهبری میدیدند. تبعیضستیزی را با اعتراض به مفاسد اقتصادی، کارتنخوابها و… مشاهده میکردند. نمونههای واقعی از خدمت را هم درجاهایی مثل شهرداری تهران میدیدند.
?میوه خدمت باید رسیده باشد تا مردم اعتماد کنند. بهصرف خدمت خیریهای از بالا به تعدادی مستضعف در روستا و… مشکل حل نمیشود، باید مردم این تصویر خدمت و ظلمستیزی غیرجناحی و… را از عموم حزباللهیها پیدا کنند. بیش از خدمات خیرهای اردو جهادی باید الگوی رفع استضعاف در چشم ما باشند.
? سعید جلیلی در ۹۲ در بشاگرد و روستاهای سبزوار اول شد جاهایی که جریان انقلابی در طول سالهای متمادی خدماتی از جنس حاج عبدالله والی و باشگاه کشاورزان جوان به مردم ارائه داده بود. حسن شاطری یا به قول لبنانیها حسام خوشنویس را حتی اکثریت اهل تسنن و مارونیهای لبنان احترام میکنند، چراکه خدمت بیمنت و فراگیر و بدون تبعیض قومی، سیاسی و مذهبی را از او دیدهاند، هم مسجد شیعیان را میساخت، هم جاده روستای اهل سنت را و هم کلیسای مارونیها را.
?مسعود دهنمکی باوجود آنکه بعد از شهید بهشتی و احمدینژاد شاید بیشترین شخصیت تخریبشده تاریخ انقلاب باشد، اما در اوج این نفرتسازی دروغ رسانهای و… که او را عامل هرچیزی از حمله به کوی دانشگاه تا سقط شدن خاتمهای مورد خشونت واقعشده تا کتک زدن روشنفکران و… ارائه میداد؛ چون به فساد و روابط قدرت ناسالم بدون نگاه جهانی حمله میکرد، در کنار مقابله با غربزدهها به تحجر و حاجی گرینفها و فرید دهدوها هجوم مینمود، جنگ فقر و غنا را وجهه همت خود قرار داده بود و در مقابل راه را برای جوانان گمراهشده و به تعبیر خودش مجید سوزوکیها باز میگذارد و در بیان اینهمه محافظهکاری نمیکرد و صراحت داشت، بااینهمه تخریب مورد اقبال گسترده در دوران روزنامهنگاری، مستندسازی و فیلمسازیاش واقع شد و «ترین» هایی نظیر اولین شکننده سکوت علیه دولت هاشمی، پرفروشترین هفتهنامه ایران (شلمچه)، پرفروشترین مستند تاریخ ایران (فقر و فحشا)، پرمخاطبترین فیلمهای تاریخ ایران (اخراجیها) را در کارنامه خود دارد.
?راه حزباللهیها بیش از همه، از همینجا میگذرد. باید مردم جامعیت آرمانی و اولویت آن را در حزباللهیها ببینند. اگر ما نسبت به حوزه فرهنگ و پوشش مردم و نهیازمنکر در این حوزهها مسئولیم که هستیم و کمکاری هم میکنیم، نسبت به حوزههایی مثل مسائل مردم و ظلمهای جامعه بیش از آن مسئولیم که دین میگوید اگر در حوزه اول کمکاری کنی فاسقی ولی اگر در حوزه دوم بیتوجه باشی بیدینی و این فقر است که بیدینی میآورد و با بیدینی ممکن است حکومتی بماند با ظلم و نابرابری هرگز!
?اگر مردم ما را در خدمت به آنها در هر مسجد، پایگاه بسیج، تشکل انقلابی، زندگی فردی و… ببینند آنهم فراگیر و بدون توجه به قومیت و مذهب و طیف فکری و سیاسی و… ببینند و مثل شهدای اول انقلاب حزباللهیها و جمعهای انقلابی را در هر مشکلی مورد رجوع ببینند؛ و اگر ما را در مقابله با عوامل استضعاف، ظلم و نابرابری و تبعیض مشاهده کنند، حتی اگر از همجناحی و خودمان و… باشد؛ آن موقع حرف ما در مورد حجاب هم خریدار دارد، در مورد دفاع از مستضعفین جهان گوش شنوا دارد، در مورد انتخابات مورد اعتمادیم و… . این حتی بهمعنی تعطیل کردن آن کارها تا تحقق خدمت و ظلمستیزی بدون محافظهکاری نیست، این کارها باهم باید انجام شود.
?الگوی والی-دهنمکی، خدمت-تبعیضستیزی و مجاهده در جنگ فقر و غنا بدون ملاحظه سیاسی، مذهبی، قومی، گروهی و… راهحل عموم حزباللهیهای ماست.