تحلیل انتخابات ۹۶: صورت‌مسئله و راه‌حل غلط محافظه‌کاران/باید با محافظه‌کاران مرزبندی کنیم و به خدمت و مطالبه‌گری مسائل مردم به‌صورت مستمر بپردازیم

باید جبهه انقلاب و حزب‌الله با محافظه‌کاران و اصولگرایان مرزبندی کنند. این به‌معنای دعوای درونی و سرگرم شدن به اختلافات نیست به این معناست که با تأکید بر حرکت‌های انقلابی، به‌دوراز محافظه‌کاری به فعالیت انقلابی پرداخته‌شده و به‌جای سرگرم شدن به جمع شدن با محافظه‌کاران و اصولگرایان کاری کرد تا حرکت مستقل انقلابی‌ها و محافظه‌کاران به میان گذاشته بشود و بقیه و حتی محافظه‌کاران مجبور به اصلاح خود در این چارچوب شوند. رفتارهای محافظه‌کارانه باید نقد شود و تغییر پیدا کند، وگرنه تغییراتی از جنس جایگزین جوانان محافظه‌کار با نسل اولی‌ها و دومی‌های محافظه‌کار مفید فایده نیست و تجربیات غلط نسل اول و دوم را برای نسل سوم و چهارم تکرار خواهد کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

پیروزی حسن روحانی چندان غیرقابل‌پیش‌بینی نبود، البته میزان رأی کاندید پیروز و منتقدان او قابل‌تأمل بود.

الف) عوامل شکست انقلابی‌ها:

  1. صورت‌مسئله غلط، راه‌حل غلط، نتیجه غلط

محافظه‌کاران چون همیشه مهم‌ترین معضل خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم وحدت می‌دیدند و با این توهم که اگر همه وحدت کنند و کسی بیرون این چارچوب نباشد رأی خواهند آورد وارد کارزار مجلس دهم و ریاست‌جمهوری دوازدهم شدند. سازوکاری به نام جمنا هم برای آن تدارک دیده شد. عملاً همه ظرفیت‌های انقلاب که در انتخابات گذشته حول افراد بسیج می‌شد پشت سد جمنا ماند و افراد به‌جای فعالیت‌های مرسوم، به انتظار بیرون آمدن دود سفید از دودکش لویی‌جرگه اصول‌گرایان نشستند. نتیجتاً اکثریت نیروهای جوان و رأی‌ساز تا روزهای آخر انتخابات انگیزه پیدا نکردند. اصل بودن انتخاب فرد بالفعل رأی‌آور نیز به‌جای اصلح در فضای عمومی تثبیت شد، اکثر ظرفیت‌های حاکمیتی نیز برای شکل‌گیری این ماجرا بسیج شد. نیروهای مستقل وادار به کناره‌گیری شدند یا از اساس انگیزه ورود پیدا نکردند، بعضی نیز صلاحیتشان احراز نشد؛ اما این‌همه نه‌تنها نتوانست چیزی به  ۱۵ میلیون رأی دور قبل اصول‌گرایان (سرجمع آراء قالیباف، جلیلی، رضایی و ولایتی) بیفزاید که حتی کاندید مقابل توانست ۵ میلیون آراء جدید را به خود اضافه کند. این‌همه نشان از آن دارد وحدت برای شترگاوپلنگ اصول‌گرایی (که جز در مقابله با جناح مقابل در هیچ موضوعی کف مشترکی ندارد) مسئله اصلی نیست ولو با تابلو انقلابی‌گری بیاید. حتی این سازوکار غلط موجب تحکیم دوگانه منسوخ و مردم‌ناپسند اصولگرا/اصلاح‌طلب شد. از سوی دیگر بدنه نیز با این سازوکار چه افراد حاضر، چه رد صلاحیت‌ها، چه سازوکار وحدت اقناع نشد، گرچه رأی داد، انگیزه‌ای برای آن نداشت.

  1. محافظه‌کاری

حاکم شدن دوباره رویکرد محافظه‌کارانه باعث شده اصولگرایان به بازیگری بی‌تأثیر و برنینگیزاننده برای مردم تبدیل شوند. انقلابی‌ترین کاندیداهای آن‌ها، بدون دست‌گذاشتن روی مسائل اصلی با محافظه‌کاری مواضعی میانه درباره استقلال و سیاست خارجی در مواردی نظیر برجام، عدالت اجتماعی، آزادی، اداره دولت و… گرفت. جوری که درمجموع مناظره‌ها و مواضع نه جریان انقلابی و جوانان انقلابی رأی‌ساز احساس می‌کردند که صدای واقعی در انتخابات دارند، نه مردم انگیزه پیگیری آنان را پیدا می‌کردند. شدت محافظه‌کاری به‌گونه‌ای بود که مواردی نظیر برجام تأیید نسبی می‌شد و سقف اعتراض این بود که دولت چک برجام را نقد نکرده!! در مورد آزادی بیان و حق اعتراض اقشار و دانشجویان و… سکوت شد، در مورد مشکلات اقتصادی و عدالت اجتماعی کلی‌گویی می‌شد و در مورد تبعیض، به نقاط اصلی آن اشاره‌ای نمی‌شد. در هیچ مورد نیز حرف عینی برای مردم به میان گذاشته نشد. در حقیقت محافظه‌کاران به‌جز بدنه سنتی خودشان و انقلابی‌هایی که به‌اجبار به آنان رأی دادند، نتوانستند بدنه جدی مردمی را نمایندگی کنند. بسیاری مستضعفین نیز مانند ۹۲ و ۹۴ رأی ندادند و جای مخالفین نظام که حالا رأی فعال می‌دادند را در آرای خاموش پر کردند و یا حتی بسیاری از آنان به دلیل نیافتن صدای خود در منتقدین به حفظ وضع موجود با دورنماهای نه‌چندان امیدوارانه‌اش رأی دادند. ترکیب تیپ افراد شرکت‌کننده در جلسات تکان‌دهنده رئیسی در شهرهای مختلف به‌ویژه اصفهان و تهران و مشهد نیز نشان می‌داد که تنها قشر و تیپ خاصی پای‌کار هستند و عموم مردم مانند ۸۴ و ۸۸ درگیر نشده‌اند. در مقابل طرف دیگر با صراحت نظرات خود را گفت و رقیب خود را منکوب کرد و توانست نه‌تنها بدنه خود را مجاب و بسیج کند که مردم را به جدیت خود مطمئن سازد.

  1. دوپینگ انتخاباتی فایده ندارد/با شیوه باطل نمی‌شود حق را بر کسی نشاند/باید غیر از شب انتخابات هم مردم خدمت و ظلم‌ستیزی را ببیند

محافظه‌کاران تصور کرده‌اند هرچه کمپین پررنگ و لعاب‌تری داشته باشند، در مناظرات تلویزیونی به شیوه طرف مقابل با تکه انداختن و… کار کنند، چهره‌های شاذ مثلاً فلان خواننده زیرزمینی را به صحنه بیاورند، از ویژگی‌های طرف مقابل مثل روحانیت و سیادت استفاده کنند و از همه مهم‌تر شب انتخابات به سراغ مردم بروند، پیروز می‌شوند. درصورتی‌که قرآن به ما می‌آموزد با شیوه باطل نمی‌توان حق را پیروز کرد. مردم را برای حق باید اقناع کرد، این اقناع فقط با صحبت محقق نمی‌شود، شب انتخابات هم نتیجه زیادی ندارد. مردم باید در میان‌مدت به جریانی اعتماد کنند که به دنبال خدمت یا مقابل فساد و تبعیض است و جز شب انتخابات هم او را در خدمت خود یا مقابله با فساد، تبعیض و ناکارآمدی ببینند تا اطمینان کنند، چنان‌که در ابتدای دهه ۸۰ چنین می‌کردند چراکه هم در بخش‌هایی از حاکمیت این خدمت را می‌دیدند هم از جانب جریان انقلابی و مشخصاً جوانان انقلابی رأی‌ساز این خدمت را در قالب‌هایی مثل اردوی جهادی و فسادستیزی و تبعیض‌ستیزی را با اعتراض به مفاسد اقتصادی، کارتن‌خواب‌ها و… مشاهده می‌کردند. باید میوه خدمت رسیده باشد تا مردم اعتماد کنند. سعید جلیلی در ۹۲ در بشاگرد و روستاهای سبزوار اول شد جاهایی که جریان انقلابی در طول سال‌های متمادی خدماتی از جنس حاج عبدالله والی و باشگاه کشاورزان جوان به مردم ارائه داده بود. مسعود ده‌نمکی باوجود آن‌که بعد از شهید بهشتی و احمدی‌نژاد شاید بیشترین شخصیت تخریب‌شده تاریخ انقلاب باشد، چون به فساد و روابط قدرت، تحجر و حاجی ‌گرینف‌ها و فرید ده‌دوها و جنگ فقر و غنا دست می‌گذارد و راه را برای مجید سوزوکی‌ها باز می‌گذارد مورد اقبال گسترده در دوران روزنامه‌نگاری، مستندسازی و فیلم‌سازی‌اش واقع شد. مردم می‌پرسند مگر این مفاسد قبل از انتخابات نبود؟ جریان انقلابی جز ایام انتخابات کجاست و سؤالاتی ازاین‌دست. شما چه فرقی با سیاسیون دارید؟ این‌ها همه سروته یک کرباس‌اند.

  1. انفعال حزب‌الله

نیروهای حزب‌اللهی و انقلابی در این انتخابات منفعل بودند، چه در آوردن کاندیداها، چه در مهندسی فضای انتخابات، چه در تبلیغات. جمع زیادی از آنان نقش‌آفرینی خود را بی‌تأثیر دانسته، تنها بر نفی جبهه مقابل تأکید داشته، از روی ناراحتی از تأیید صلاحیت کاری نکردند، تنها در فضای مجازی حضور یافته، یا جز روزهای آخر فعال نشدند یا تنها منتظر هر فرد رأی‌آور بودند، تنها می‌خواستند گفتمان‌سازی کنند و… همین‌که کاندیدای آن‌ها صدای آن‌ها نبود، نیز به همین انفعال برمی‌گشت.

  1. برنامه‌ریزی و اقدام جدی جریان پیروز

قرآن به ما می‌آموزد که خدا همه جبهه‌های حق و باطل را کمک می‌کند (کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً الاسراء: ۲۰) خدا به هیچ‌کس چک سفید امضا نداده و هرکس بیشتر تلاش و برنامه‌ریزی کند و لوازم پیروزی را مهیا کند، پیروز است. جبهه مقابل، برنامه جدی ریخت. در مناظره‌ها با صراحت حرف خود را گفت، بدنه رأی‌ساز را بسیج کرد، نخبگان و هنرمندان را به صحنه آورد و… . به‌صورت نمونه کلیپ دوباره ایران بهترین ترانه و با ترکیب قوی آماده شد ولی دراین‌سو از این خبرها نبود که هیچ، ضعف جدی ساماندهی وجود داشت. باید توجه کرد جبهه مقابل ۱۲ سال تلاش منسجم برای ایجاد وضعیت کنونی ایجاد کرده از نشریه، رسانه مجازی، ساماندهی، عملیات مشترک و… که نمی‌توان در یک هفته پایانی انتخابات بر آن فائق آمد.

  1. عدم انسجام ذهنی و شناخت کافی کاندیداهای انقلاب از مسائل مردم

کاندیداهای حاضر در انتخابات و مشخصاً کاندیدای نهایی ذهن منسجم و شناخت کافی از مسائل مردم نداشت. لذا پراکنده‌گویی کرده و نظریه کلان در نقد دولت و برای اقدامات خود نداشت. بخشی از ضعف در پاسخ‌گویی به اخلاق برنمی‌گشت و ریشه در همین مسائل داشت؛ و غالب کردن مسائل صوری نظیر سیادت و امام رضا (ع) نه‌تنها جای آن را پر نمی‌کرد که نگاه ابزاری به این موارد را نمایان می‌ساخت.

ب) دستاوردها و فرصت‌ها

  1. تحقق مشارکت حداکثری

مشارکت برای انقلابی‌ها بیش از همه‌چیز اهمیت دارد و تنور سرد روزهای نخستین انتخابات با نقش‌آفرینی دو طرف تبدیل به مشارکت ۷۳ درصدی شد.

  1. رفتن حزب‌اللهی‌ها به‌ویژه نسل چهارمی‌ها بین مردم و شنیدن سخنان آن‌ها

بخشی از جوانان و نوجوانان نسل چهارم انقلاب و بخش دیگری از نسل سومی‌ها و بزرگ‌ترها به میان مردم رفتند، با آن‌ها تجدید ارتباط کردند، دردهای مردم را شنیدند و نگاه واقع‌بینانه‌تری به عموم مردم، افراد همسو و مخالف پیدا کردند.

  1. فعالیت مشترک طیف‌های مختلف درون جبهه انقلاب

بعد از چالش‌های حدود ۱۲ ساله برای اولین بار همه جبهه انقلاب باهم ولو با منظرهای مختلف کار مشترک انتخاباتی کردند و بعد از ضربات ۸۸ برای اولین بار حداقل در بخشی و برای چند روز فعالیت جدی امیدوارانه و باافتخار انجام دادند.

  1. تکرار تلاش برای به صحنه آوردن فرد اصلح ولو خودش نمی‌خواهد مثل ۹۲

بخشی از کمپین دعوت از آقای رئیسی از پایین به بالا بود و حتی بخش حاکمیتی آن‌هم فردی جدید را وارد این ماجرا کرد.

  1. ماندن جبهه انقلاب در موضع اپوزیسیون وضع موجود کشور و مطالبه‌گر

جبهه انقلاب فرصت پیدا کرد که از موضع منتقد و مطالبه‌گر پیگیر مسائل کشور باشد و با عمق بیشتری زمینه در دست گرفتن قدرت و اصلاحات را فراهم کند. مخصوصاً در شرایط کنونی که انباشت مطالبات مردم و مستضعفین در آستانه انفجار است.

  1. فرصت فعالیت در عرصه عمومی و اجتماعی

رفتن در قدرت بدون آماده ساختن ظرفیت مردمی و اجتماعی می‌توانست به قدرتی حباب‌گونه که باز به‌زودی بترکد، بینجامد و اکنون جبهه انقلاب فرصت دارد با کار در عرصه عمومی، ظرفیت اجتماعی جدی آماده کند.

  1. بالا رفتن ظرفیت فکری مردم

واقعیت این است که ظرفیت فکری مردم به‌صورت کامل بالا نرفته است. هنوز کورسوی امیدی به اصلاح روابط با غرب و حضور اشراف در قدرت هست که عدم دست‌یابی جبهه انقلاب به قدرت، در صورت تلاش او برای آگاه‌سازی عمومی می‌تواند به بالا رفتن ظرفیت فکری مردم بینجامد.

ج) چه نباید کرد؟

  1. ناامیدی

کسانی ناامید می‌شوند که طرح و برنامه ندارند، همه حیثیتشان به انتخابات گره‌خورده و فضای دیگری برای پیروزی نمی‌بینند. لذا جبهه انقلاب باید از این آفت احتراز کند، هیچ‌چیز تغییر نکرده و عرصه‌های زیادی برای کار باقی است که اگر به آن‌ها بپردازیم می‌توانیم در فرصت مناسب و با ظرفیت و قوت کافی با همراهی مردم کار را به پایان برسانیم.

  1. تحقیر مردم

مردم در شرایط موجود، با ضعف جبهه انقلاب و تلاش منسجم جبهه مقابل حق داشت که به جبهه انقلاب رأی ندهند، لذا به‌جای بعضی تحقیرهای احمقانه و اشرافی نسبت به مردم که بعد از ۹۲ و ۹۴ مد شده باید به‌دنبال درک مردم و همدلی با آنان بود.

۳- تداوم مسیر محافظه‌کاران

باید به‌جای سرگرم شدن به مسیر و سخنان محافظه‌کاران که عامل اصلی پدید آمدن وضع موجود، انفعال حزب‌اللهی‌ها، رویگردانی مردم و پیروزی جبهه مقابل‌اند، از مسیر غلط آنان روی برگرداند. تن دادن به وحدتی که هیچ کف مشترکی جز رقابت با حریف ندارد و افراد درون آن خود آلوده به اشکالات رقیب‌اند، یکی از نتایج این مسیر غلط بود.

۴- انفعال و سکوت تا انتخابات بعدی و دنبال منجی بودن

نباید منفعل شد و همچون سیاسیون تا انتخابات بعدی به خانه رفت. اگر انتظار گزینه بالفعل رأی‌آور در این انتخابات عامل مشکل بود، انتظار منجی برای انتخابات بعدی هم تداوم همین مشکل است.

۵- تکرار تجربه شهرداری تهران در حرم رضوی: نباید تصویر از شکست در انتخابات این باشد که اقدامات بعدی برای در اختیار گرفتن قدرت است. کاندیدای شکست‌خورده باید در استان قدس تجربه‌ای از مدیریت موفق انقلابی به‌ویژه در حوزه اقتصاد و محرومیت‌زدایی نمایش دهد، بدون آن‌که اشتباهاتی مثل هزینه انتخابات کردن این کار، نمایش دیدار با محرومین، سیاست‌زدگی و… درون آن باشد.

د) چه باید کرد؟

  1. بازخوانی دوباره اصول انقلاب

انفعال و اقدام غلط حاصل دور افتادن از تفکر انقلابی است. لذا باید اصول انقلاب را به‌ویژه با محوریت امام راحل بازخوانی کرد. کتاب جدال دو اسلام تألیف هم‌سنگر مرحوممان روح‌الله نامداری یکی از مهم‌ترین منابعی است که باید همه جمع‌های حزب‌اللهی بازخوانی کنند و میزان حرکت ما و نظام بر روی اصول را با آن بسنجند تا بتوان کج‌روی‌ها را اصلاح کرد. وقتی اصول واقعی وسط باشد

  1. مرزبندی با محافظه‌کاران و محافظه‌کاری

باید جبهه انقلاب و حزب‌الله با محافظه‌کاران و اصولگرایان مرزبندی کنند. این به‌معنای دعوای درونی و سرگرم شدن به اختلافات نیست به این معناست که با تأکید بر حرکت‌های انقلابی، به‌دوراز محافظه‌کاری به فعالیت انقلابی پرداخته‌شده و به‌جای سرگرم شدن به جمع شدن با محافظه‌کاران و اصولگرایان کاری کرد تا حرکت مستقل انقلابی‌ها و محافظه‌کاران به میان گذاشته بشود و بقیه و حتی محافظه‌کاران مجبور به اصلاح خود در این چارچوب شوند. رفتارهای محافظه‌کارانه باید نقد شود و تغییر پیدا کند، وگرنه تغییراتی از جنس جایگزین جوانان محافظه‌کار با نسل اولی‌ها و دومی‌های محافظه‌کار مفید فایده نیست و تجربیات غلط نسل اول و دوم را برای نسل سوم و چهارم تکرار خواهد کرد.

  1. ارتباط مستقیم با مردم به‌ویژه مستضعفین: تبیین و آگاه‌سازی، خدمت، مطالبه‌گری و سازمان‌دهی مستضعفین.

نباید ارتباط با مردم با پایان انتخابات پایان بیابد، باید به میان مردم رفت و مرتباً چهره‌به‌چهره به آگاه‌سازی آنان پرداخت. با خدمت به مردم و مطالبه مشکلات آنان ‌هم اعتماد آنان را جذب کرد، هم باری از روی دوش انقلاب برداشت. در ضلع دیگر باید مستضعفین را سازمان‌دهی کرد و به خود آنان آموخت چگونه حقوق خود را پیگیر کنند. باید با مردم از تبعیض‌ها، راه‌حل نبودن رابطه با خارج و بسیاری مشکلات که ریشه داخلی دارد در مواردی نظیر تبعیض سخن گفت و آنان را با ارجاع دادن به تجربه‌های موفقی مثل آستان قدس رضوی، کارهای خوب دولت نهم و دهم و… به جستجو کردن راه‌حل‌ها در داخل فراخواند. آنچه تهمت‌هایی مثل خشونت، جنگ و دیوارکشی را می‌شکند، نه پاسخ به شبهه که احساس خدمت‌رسانی و ظلم‌ستیزی از جبهه انقلاب است. حتماً یکی از اضلاع آن تکیه‌بر جبهه فرهنگی انقلاب و استفاده از هنر و نیز پرداختن به مسائل اجتماعی مردم است. ظرفیت فکری مردم در طول زمان بالا می‌رود آن‌هم نه‌تنها با تبیین که با دیدن ناکارآمدی غرب‌گرایان و محافظه‌کاران و کارآمدی جبهه انقلاب در حل مشکلات عینی مردم.

  1. مقابله با تبعیض

مهم‌ترین مشکل روز انقلاب ذیل محافظه‌کاری تبعیض است. تبعیض است که زمینه نابرابری‌ها و بسیاری از مشکلات موجود را فراهم کرده و بسیاری از فسادها و فقر موجود را قانونی کرده و از طریق ساختارهای نابرابر بازتولید می‌کند. ما باید با طبقه مرفه جدیدی که از این تبعیض‌ها سود جسته مقابله کنیم. همین طبقه است که زمینه وضع موجود را فراهم ساخته است. به‌تعبیر امام این اشرافیت است که عامل ظلم به مردم و تسلیم مقابل قدرت‌های خارجی است.

  1. ثبت تجربیات انتخابات

ثبت تجربیات انتخابات، صحبت‌ها با مردم و واکنش‌های آنان، شعارها و دست‌نوشته‌ها؛ مطالب فضای مجازی، مواضع کاندیداها و کمپین‌های دو طرف و… مسئله مهمی است که نشان می‌دهد دعوا سر چه بود و ضعف و قوت‌های ما و طرف مقابل چیست. چنان‌که در مبارزات انتخاباتی کنونی نیز مسائل انتخابات ۹۲ نقش‌آفرینی جدی داشت. باید آنان را ثبت و در مکان‌هایی مانند فضای مجازی، نشریات و… منتشر کرد.

مطالب مرتبط قدیمی

تحلیل انتخابات ۷ اسفند و تکالیف پیش رو: از اول قصه آخرش پیدا بود!/تعیین تکلیف جبههٔ انقلاب با شترگاوپلنگ اصولگرایی/باید دوباره به اسلام ناب و عدالت‌خواهی برگردیم

حیات طیبه، دستاوردها، بایدها و نبایدها

جای ما در مقابله با نفوذ کجاست؟

همین مطلب در کانال جمهوری و افکارنیوز

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *