بسم الله الرحمن الرحیم
اشاره: این مقاله حاصل یک ارائه ی دانشجویی از طرف دانشجویان ایرانی در جمع دانشجویان شبه قاره هند و پاکستان از سراسر دنیا بود که به همت موسسه بین المللی بعثت و مجمع دانشجویان حزب الله دانشگاه علم و صنعت در تابستان ۱۳۸۷ در دانشگاه علم و صنعت، برگزار شد و اکنون با تغییراتی منتشر می گردد
عقب ماندگی و افول تمدن اسلامی
در طول تاریخ چند قرن اخیر اسلام و شیعه، اتفاقات مهمی روی داد و عقب ماندگی عالم اسلام و تشیع، به خاطر اهمال کاری، کنارگذاشتن اجتهاد و عادت به التقاط و تحجر، حکام فاسد، عدم انجام وظیفه از جانب علما و آگاهان امت، اختلاف و تفرقه کلید خورد و با وابستگی، استعمار و استثمار و به تعبیر امام خمینی استکبار، اختلاف مذهبی و بعد از صدور اجباری انقلاب فرانسه و تزریق اجباری nation-state ها دعواهای ملی تشدید شد که سید جمال الدین اسدآبادی یا افغانی از آن این گونه تعبیر می کند که مسلمان بود، اما اسلام نبود. تحت فشار بودن اسلام و مسلمین، عدم ارتباط انسان های طراز تفکر اسلامی و عدم ارتباط با هم (آن چه که در روایت می گوید تزاوروا تلاقوا احیوا امرنا مرتبط شوید تا امر ما احیا شود) فضایی را رقم زد که مصیبت های امروز تشیع و امت اسلامی تشدید شد.
نسل اول و دوم خیزش اسلامی
اما در دوران معاصر خیزش دوباره ی اسلامی و مشخصا ظهور امام خمینی اسطوره و افسانه برتری غرب و جهان جدید را شکست و امکان و حتی ضرورت احیای تمدن بزرگ اسلامی را اثبات کرد. اگر نسل اول بیداری اسلامی از «سید جمال» و «عبده» تا «مودودی» و «حسن البنا» و «سید قطب» از حداقل های حیات اسلامی سخن می گفت و به تئوری پردازی بری مبارزه با انحطاط می پرداخت، امام و سرداران فکری و فرهنگی و مبشران بیداری اسلامی که مفهوم حقیقی انقلاب اسلامی و پیام امام را دریافته بودند، از «محمدباقر صدر» و «شهید حکیم» در عراق تا «سید عباس موسوی» «راغب حرب» و «کُرَیم» در لبنان، از مطهری و بهشتی و خامنهای در ایران تا شهید «عارف حسین حسینی» در شبه قاره، و پرچمداران جهاد از «چمران» و «همّت» و «متوسلیان» و «باکری» در ایران تا «عماد مغنیه» و «صلاح غندور» در لبنان و از «یحیی عیاش» و «فتحی شقاقی» تا «صلاح شهاده» و «رنتیسی» و «احمدیاسین» در فلسطین و شهید «محمد علی نقوی» در پاکستان، از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تا موج بیداری دانشجویی سراسر جهان اسلام همه و همه مبشر این نظم جدید بودند، خط شکنی کردند و راه خیزش امت اسلامی را باز کردند. تابوی شکست ناپذیری استکبار و آمریکا و اسرائیل و هژمونی سکولاریسم و غرب و ضرورت پذیرش نظام نابرابر جهانی را شکستند و امام راحل با اشاره به همین نکته در پیام تاریخی خویش برای شهادت عارف حسینی فرمودند: «بزرگترین فرق روحانیت و علمای متعهد اسلام با روحانینماها در همین است که علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای زهرآگین جهانخواران بودهاند و اولین تیرهای حادثه قلب آنان را نشانه رفته است ؛ ولی روحانی نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب ، مروج باطل یا ثناگوی ظلمه و موید آنان بودهاند….تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیدهایم که در برابر ظلم و شرک و کفر ، خصوصا در مقابل شوروی متجاوز و آمریکای جهانخوار ایستاده باشد. همانگونه که یک روحانی وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیدهایم که برای یاری پابرهنگان زمین لحظهای آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد. و عارف حسینی این گونه بود. و ملتهای اسلامی حتما دلیل این واقعه را دریافتهاند که چرا در ایران «مطهری» ها و «بهشتی» ها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز ، و در عراق «صدر» ها و «حکیم» ها و در لبنان «راغب حرب» ها و «کریم» ها ، و در پاکستان «عارف حسینی» ها ، و در تمامی کشورها روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی – صلی الله علیه و آله – هدف توطئه و ترور میشوند.»
اسلام ناب امام خمینی
اگر تاریخ شیعه به خاطر ضعف و خیانت و فشارهای زمانه و حکمت های طاغوتی و عدم سازماندهی به مفهوم غلط از تقیه و محدود شدن به فردگرایی رسیده بود، جریان بیداری این تابو را شکست و مسئلهی جدید مطرح کرد و از توانایی اداره ی کل جهان سخن گفت. اسلام ناب امام خمینی در مقابله با اسلام آمریکایی به التقاط و تحجر، به سنت گرایی و مدرنیت، اشرافی گری و زهدفروشی، به استبداد و انظلام، به سازش با ابرقدرت ها و زورگویان داخلی و بین المللی و توسل به تروریسم کور، به تنزه طلبی و بی اخلاقی سیاسی نه گفت و از دین به مثابه ی یک کلیت جامع همراه با تلازم عقلانیت، معنویت، آرمان خواهی وعدالتخواهی صحبت کرد. این واقعه ثمره ی خون ها و خون دل خوردن ها و به قیمت شهادت مطهری و بهشتی ها و عارف حسینی ها و محمدعلی نقوی ها به ثمر نشست.
شهید عارف وانقلاب اسلامی
شهید عارف به عنوان نمونه با درک مفهوم انقلاب اسلامی ، تلاش کرد هم با همراهی در فرایند انقلاب قبل از پیروزی در قم –که منجر به اخراج ایشان شد- انقلاب را یاری کند هم به عنوان تریبون انقلاب اسلامی در خارج از کشور عمل کند. وی شبکه اطلاع رسانی برای انقلاب ایجاد کرد و خود به صورت مستقل پی گیر تحقق انقلاب اسلامی و مطالبات آن در پاکستان و منطقه شد و برای ایجاد و ارتقای هسته مقاومت اسلامی – شیعی در پاکستان تلاش کرد. این تلاش به حدّی بود که حتی شهید در زمان زندانی شدن از آن دست نکشید و در زندان تبلیغات کرد و حتی مجلس درس به پا کرد و زمانی که فشار های بیرونی و اعتراض مردم دولت را مجبور به آزادی او کرد تا پایان دوره آموزشی خود حاضر به خروج از زندان نشد. وی خطاب به مردم و جوانان شیعه می گفت: « ما پشتیبان انقلاب اسلامی هستیم به خاطر این که انقلاب نه تنها حکومت شاه خائن را در هم شکسته، بلکه حکومت طاغوت را سرنگون کرده و به جای آن حکومت اسلامی تشکیل داده است….من به شما علمای آگاه و جوانان تحصیل کرده امیداورم که مانند جوانان مسلمان غیور ایران، انقلاب را در جامعه برپا کنید و عملکرد انقلاب اسلامی ایران را برای هر سطح جامعه روشن سازید تا مسلمانان پاکستان خودشان خواهان انقلاب اسلامی بشوند…. من از تمام مسلمانان به خصوص جوانان می خواهم که افکار رهبر حقیقی جهان اسلام و امید مستضعفان جهان، حضرت امام خمینی را به گوشه گوشه ممالک شان برسانند تا مسلمانان از افکار او آگاه شوند و پوزه ی استعمار را به خاک بمالند… من پیرو امام خیمنی ام، مسلک و مذهبم، مذهب و مسلک اوست… تا توان داریم باید به پشتیبانی و حمایت ایران اسلامی بپردازیم…. انقلاب اسلامی فقط از آن ایران نیست، بلکه برای اسلام است و ما باید مسائل و مشکلات این را حل و فرایض آن را انجام دهیم…. قبل از انقلاب اسلامی ایران، الگوی نهضت های اسلامی، از اخوان المسلمین و جماعت اسلامی بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فقط و فقط انقلاب سلامی الگو و معیار نهضت های اسلامی در جهان قرار گرفته است. »
ولایت فقیه و رهبری بلامنازع امام
وی تلاش می کرد تا در تبلیغ تئوری ولایت فقیه بکوشد و می گفت :« «من حاضرم جان و مالم و اولادم را فدا کنم ولی حاضر نیستم حتی به اندازه یک مویی از ولایت فقیه عقب نشینی کنم» ضمن تلاش تلاش جدی برای تثبیت ولایت فقیه، برای رهبری واحد زیر خط امام خمینی تلاش می کرد. و می گفت: «پذیرش رهبری امام خمینی در جهان اسلام یک ضرورت است که تمام مسلمانان جهان آن را به خوبی احساس می کنند. همان گونه که کعبه مرکز اتحاد مسلمین است و تمام مسلمانان به کعبه روی می اورند و به سمت آن نماز می خوانند، باید برای مسلمین یک رهبر وجود داشته باشد و تمامی مسلمانان از آن پیروی کنند. الحمدلله امروز مسلمانان به این نکته توجّه پیدا کرده اند که باید یک مرکزیت و رهبری واحد داشته باشند و امروز می توان گفت تمام شرایطی که در یک رهبر لازم است ، تمام در وجود مبارک حضرت امام وجود دارد. حضرت امام به عنوان جامع جمیع شرایط رهبری، شایسته ترین افراد برای رهبری جهان اسلام می باشند. ما قبلاً امام را رهبر خود می دانستیم. امروز هم احکام ایشان را به عنوان یک واجب اطاعت می کنیم.»
از مطالبات محدود مذهبی تا مطالبات انسانی اسلامی
وی کف مطالبات شیعی را به سقف مطالبات انسانی اسلامی رساند و می گفت: « ما چهار حیثیت داریم. اول به عنوان انسان دارای حقوق انسانی هستیم و باید در کل دنیا از حقوق انسان ها دفاع کنیم و درباره ی آن ها حرف بزنیم. دوم باید درباره ی استیفیای حقوق مسلمان ها تلاش کنیم. در پاکستان باید نقشی را ایفا کنیم که یک پاکستانی دارد و چهارم باید به عنوان مسلمان شیعه پاکستانی نقشی داشته باشیم.» و شیعیان را به دخالت در تمام امور پاکستان در کنار دیگری برادران مسلمان خویش فرا می خواند. در کنار همه این مسائل ملی و جهانی به دستگیری از مستضعفان و کمک مخفیانه به افراد همت می گماشت در عین این که خود در نهایت سادگی و سختی زندگی می کرد.
از حفظ استقلال دارالاسلام تا وحدت اسلامی و عدالتخواهی جهانی
وی در کنار استقلال خواهی برای پاکستانی ها که در قالب مقابله جدی با استکبار و آمریکا و دخالت او در پاکستان و جهان نمود می یافت –و به صورت نمونه در پیام به شورای ایالتی نهضت جعفری در ۱۹۸۶ گفت: «امروز استعمار به بهانه ی کمک های انسان دوستانه وارد کشور می شود و فرهنگ مبتذل خود را در میان جوانان ما گسترش می دهد و در قالب حمایت از حقوق بشر، برنامه های شوم خود را در کشور پایه گذاری می کند. بر شما علماست که برای حفظ اقتدار اسلامی قیام کنید و تمام توطئه های آن ها را خنثی سازید.»- دغدغده وحدت مسلمین را هم پای امام راحل دنبال می کرد و ارتباط گسترده با نهضت های اسلامی در سراسر جهان اسلام ایران، لبنان، عراق، بحرین، فلسطین، حجاز و سایر کشورها برقرار می نمود. و فرارتر از آن حتی در همبستگی با مردم علیه اقدامات رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، جنایات شوروی در سیبری، و جنایات آمریکا در نیکاراگوا و ویتنام و امریکای لاتین موضع می گرفت. و می گفت:« مسائل افغانستان، عراق، ایران و کشورهای دیگر اسلامی مسائل ماست؛ اگر ما درباره ی آن فکری نکنیم، از اسلام خارج هستیم.»
همراهی با نهضت اسلامی جهان اسلام
شهید خطاب به مجاهدین افغانی نوشت: «ما به مجاهدینی که در راه اسلام نبرد می کنند، اطمینان می دهیم که با تمام قدرت تا فتح نهایی در کنار آنان خواهیم بود و خدواند شما را پیروز خواهد کرد و امیدوارم که مجاهدین تمام توطئه های دشمنان اسلام را خنثی کنند.» به مسلمانان پاکستانی می گفت: « آن قدر به برادران افغانی کمک کنید تا یاد دوران انصار رسول اکرم (ص) تازه شود.» و ضمن حضور در لبنان و فلسطین گفت: « اگر مسئولیت رهبری ملت پاکستان بر دوشم نبود، به پاکستان باز نمی گشتم و در کنار شما به فیض شهادت نائل می شدم….آزادی قدس با قراردادهای سازمان ملل و مذاکرات بی اساس ابرقدرت ها میسر نمی شود، بلکه با جهاد مسلحانه امکان پذیر است. اگر زمامداران ممالک اسلامی، مسئله ی فلسطین را در دست خود می گرفتند و خیانت نمی کردند تا حال مسئله ی فلسطین تمام شده بود، امام چه کنیم زمامداران ممالک اسلامی با اسرائیل رابطه برقرار و از آمریکا اطاعت می کنند.» و به علمایی که با او همراهی نمی کردند می فرمود :« قرار است شما در پیشبرد اهداف و خدمت به دین و جامعه، همکار و همیار من باشید. اگر چنین نکنید، من از رهبری و مقام خود استعفا می دهم و به رزمندگان اسلام در افغانستان که جهاد در کنار انان آرزوی دیرینه ی من است می پیوندم و در جهاد علیه دشمنان اسلام و مسلمین شرکت می کنم.»
مقابله جدی با استکبار و اسلام آمریکایی
وی می گفت: ««لا اله الّا الله» جمله ای است که از دو بخش ترکیب شده است. و ما اگر لا اله را که طرف نفی آن است، نگیریم، نخواهیم توانست به مرحله ی پیاده کردن نظام اسلامی برسیم.» بر این مبنا مبارزه ی جدی با آمریکا را ضروری می دانست و می فرمود:«اثبات دشمنی امریکا با اسلام احتیاج به هیچ دلیلی ندارد زیرا صاحب نظران مسلمان به خوبی می دانند که آمریکا بدترین دشمن جهان اسلام است و در دوران معاصر، چشم پوشی از این حقیقت خیانت به وجدان خود است.» این مبارزه شعاری و بدون مطالعه نبود حتی راهکارهای عملی برای مقابله ریشه دار با آمریکا ارائه می کرد و می فرمود :«از آن جا که برنامه های سازمان ملل به نفع سیاست استعماری امریکاست، بر شما دانشمندان است که زمامداران خود را وادار به قطع رابطه با سازمان ملل نمایید و برای مقابله با آمریکا باید مسلمانان جهان تمامی سرمایه ها را از بانک های آمریکا خارج کنند.» و در پیام به دانشجویان امامیه به ضرورت تحمل هزینه های مقابله با آمریکا فرامی خواند: «اگر تفوّق آمریکا را می خواهید، انعطاف و ذلت را قبول کنید و الّا باید مشقّت ها را تحمّل کنید . زندگی با عزّت و مرگ با عزّت را قبول کنید، چون در مکتب انبیاء، راحت و آرام طلبی نیست، بلکه زحمت و مشقّت ها ست؛ اگر ما پیرو مکتب اهل بیت هستیم، باید این زحمات را تحمل کنیم» وی ضمن مبارزه با آمریکا از مبارزه با سلام آمریکایی فارغ نمی شد و ادعاهای منافقانه حکومت ضیاء الحق در پاکستان را محکوم می کرد و حتی در شرایطی که جمهوری اسلامی مجبور به حفظ روابط با پاکستان بود، ضمن دفاع تمام قد از انقلاب اسلامی به افشاگری و مقابله در برابر این حکومت و بیدارسازی مردم می پرداخت. و در آخرین سخنرانی در باره ی جنایات آل سعود گفت: «این ها یک ملت را بازیچه ی دست خود قرار داده اند، میگویند اسلام….اسلام! کدام اسلام؟ در جواب باید گفت اسلام آمریکایی. کدام اسلام؟ اسلام آل سعود. این ها اسلامی را می خواهند که مورد رضایت ریگان و تاچر و دیگر قدرت های ضد اسلامی باشد. چون این ها با اسلام ناب محمدی مخالفند… ما مسلمانیم و هیچ اسمی را نمی توانیم در برابر اسلام تحمل کنیم. ما آن اسلامی را هم نمی خواهیم که در سایه ی تعلیمات اسلام، قرآن و اهل بیت (ع) نباشد. اسلامی که ما در این جا با آن مخالفت می کنیم، اسلامی است که مانع اسلام ناب محمدی و سد راه اجرای آن است، و این اسلام مملو از تعصبات بی معنی است.»
وحدت اسلامی ضمن تلاش برای ارتقا و حفظ شیعه
وی ضمن تلاش برای حفظ شیعه و ارتقای آن، وحدت اسلامی را پی گرفت و میگفت: «جنایات و ظلم استعمارگران عیان است که در حال غارت کردن مسلمانان بوده و بین مذاهب و مسالک مختلف فرق نمیگذارند با نام اسلام علیه ما در صفوف مبارزه متشکل شدهاند و ما می توانیم از طریق ایجاد برادری و اخوّت و اتحاد و وحدت، این صف باطل را بشکنیم. اگر ما در کشورمان شعار احقاق حقوق مان را علم کردهایم، بدان معنی نیست که میخواهیم ایجاد تفرقهی مذهبی نماییم، بلکه میخواهیم بگوییم که اگر حکومت در برقراری نظام اسلام صادق است، عقاید افراد کشور را باید محترم و مقدّس بشمارد و باید حقوق متقابل وجود داشته باشد.» و تنها راه مقابله با دشمن را اتّحاد میدانست: «نابودی استکبار و کفر جهانی و پیروزی اسلام و مسلمانان در این نهضت، مرهون این است که فضای وحدت و یگانگی را ایجاد کنیم و نمونه های عملی آن را تقدیم کنیم. زیرا تنها به وسیلهی وحدت امت مسلمان، می توان قدس را آزاد کرد و بعد از تشکیل چنین وحدتی می توانیم غده ی سرطانی – یعنی اسرائیل – را نابود کنیم.»(پیام ماه رمضان). «اکنون بسیاری از مردم این سرزمین ها تا حدود زیادی بیدار شدهاند، و برای آزادی از چنگال استعمار باید رشته های وحدت را استحکام بخشند که در غیر این صورت، آزادی از بردگیها امکان پذیر نیست.» (دومین پیام به مناسبت هفته وحدت) دستهای ابرقدرتها را پشت تفرقهاندازی بین مسلمین میدید و میگفت: «دشمن شما را گرفتار درگیریهای بیاساس گروهی و عقیدتی و مذهبی کرده و میخواهد از این طریق به مقاصد شوم خود برسد…ای بزرگان و جوانان شیعه: به خاطر خدا بیدار شوید و دست های توطئهگر را قطع کنید؛ دستهایی که به آسانی برای پایمال کردن حقوق حقّهی ما این چنین از طریق درگیریها و جدالهای عقیدتی ما را دچار اختلاف و از هم پاشیدگی میکند. در مکتب ما درگیری عقیدهای وجود ندارد، این فقط استعمار است که با سیاستهای ویژهی خود، به این مسائل دامن میزند.» و در کنفرانس قرآن و سنت در همین زمینه فرمود: «ای مسلمان! بت ملّیّت را بشکن! سخنان آمریکا را نشنو! من که میگویم هر جا که مسئلهی اختلاف فرق و مذاهب باشد، دست آمریکا را پشت سر خود دارد، چشمهای تیز بین قادر است آن را ببیند. برادران مسلمان! خطری که تا به حال از قشریگری های سنّی و یا شیعه و تکفیر همدیگر به اسلام، وارد شده از دشمنان خارجی وارد نشده است.» و شیعه و سنی را به مبارزه مشترک برای اجرای احکام اسلامی فرا میخواند: «در حال حاضر وظیفهی ماست که با برادران اهل سنت و جماعت متفقا و متحدا برای برپایی یک حکومت اسلامی برای تمام فرق اسلامی طبق فقه شان ومذهبشان تلاش کنیم.»( مصاحبه با روزنامه رسالت ۱۶ مرداد ۱۳۶۷) «ما برای احرای یک نظام اسلامی مبارزه میکنیم که به وسیلهی آن بتوانیم جامعهای را تاسیس کنیم که از هرگونه زور و استثمار و سلطه جویی پاک و صاف باشد.» (بیانیه در باره اجرای احکام اسلام در پاکستان) «درحال حاضر این اتحاد بیش از هر زمان دیگر لازم و ضروری است؛ اتحادی که تمام تفرقه ها را براندازد و اختلافات را ریشه کن کند و تلاشهای همهی فرق اسلامی را در جهت اعلای کلمهی حق در یک مسیر جمع نماید و اهداف را در یک افق قرار دهد به طوری که در میان تمام مسلمین، اعتماد به نفس و حسن نیت به وجود آید. پس به جای خشوع در برابر آمریکا و یا شوروی باید در برابر خدا بر رکوع و سجود افتند و به جای اتکاء به شرق یا غرب باید به خودمان تکیه و اعتماد کنیم. مستقل باشیم تا فضای تفاهم و اتحاد به وجود آید. از مسلمانان جهان میخواهم که با پیروی از تعلیمات قرآن پاک و اسلام عزیز و عظیم، اختلافات و تفرقه ها را فراموش کرده ، در زیر سایه ی پرچم توحید برای مقابله با دشمنان اسلام متحد شوند و با دید بالاتر از اختلاف رنگ و نژاد و حدود جغرافیایی و تعصبّات مذهبی و فرقه ای، صفوف خود را به هم فشرده و متحد سازند. امروز مسئله ی کفر و اسلام مطرح است، مسئلهی کفر و شیعه، و کفر و سنی وجود ندارد، هر آواز و صدا و هر نوشته و کتابی که در بین مسلمین، اختلاف و سوء ظن ایجاد کند، آن را صدا و نوشتهی شیطان بشمارید.(پیام به مناسبت هفته وحدت) وبا نفی ملی گرایی تنها وسیله اتحاد را اسلام میدانست. «ما می گوییم که میتوانیم فقط به نام اسلام متحد شویم. … اسلام از رنگ و گروه و قومیت و ملیت و نژاد و مرزهای جغرافیایی بالاتر است. ولی اگر ما بخواهیم طبق نژادها و ملّیّت حرف بزنیم، تقسیم خواهد شد. ما میگوییم نه به نام ملیتها که به نام اسلام باید کار و کوشش کرد.»
دستاوردهای نسل اول و دوم و اقدامات دشمن
نسل اول و دوم این موج جدید بیداری جهان تشیع و جهان اسلام مرگ تدریجی مسلمین را از بین برد و بر وحشت فراگیر از مرگ روحی و جسمی مسلمین غلبه کرد و امکان و ضرورت احیای دین و جیات دینی در همه ی سپهرهای حیات را به منصه ظهور رساند. تهاجم فرهنگی، تهدید نظامی، فشار و تحریم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و هجمهی اسلام آمریکایی و خط سازش و فرومایگی بخشی از این تلاشها برای شکستن دستاورد دو نسل اول موج بیداری اسلامی همراه و متصل به امام خمینی بود.
وظایف نسل سوم بیداری اسلامی
امروز ما به عنوان نسل سوم خیزش جمعی در سراسر جهان اسلام و عالم تشیّع وظیفه ی مهم و تاریخ ساز داریم. هم باید دستاوردهای نسل اول و دوم را حفظ کرده و بسط و گسترش دهیم، هم ارائه ی نمونهی جامع و کارآمدی از این الگو را پیگیری کنیم، هم راه را برای بقیه مسلمانان آماده کنیم. در این مجاهدهی علمی و عملی ممکن است حتی به فشارهای شدید تر و جهاد و شهادت برسیم اما این یک دو راهی تاریخی است که عزت و ذلت آیندهی جهان اسلام را منوط به تصمیم گیری تاریخی این نسل کرده است. اگر نسل اول و دوم از امکان و ضرورت خیزش اسلامی سخن میگفت و زمینههای آن را محقق میکرد، ما وظیفه تاریخی پیشبرد این حرکت را بر عهده داریم. ما وظیفه داریم اسلام ناب محمدی را با تمام جامعیت و اولویت هایش در تقابل با اسلام آمریکایی و جهان کفر و ظلم و شرک و استکبار شناخته و بشناسانیم و برای مشخص کردن پیچیدگی های این مبارزه اقدام کنیم. همان گونه که امام راحل در پیام شهادت عارف حسینی فرمود: «امروز استکبار شرق و غرب چون از رویارویی مستقیم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از میان بردن شخصیتهای دینی و سیاسی را از یک طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام آمریکایی را از طرف دیگر به آزمایش گذاشتهاند. ای کاش همه تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروی به کشور مسلمان و قهرمانپرور افغانستان علنی و رودررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغین غاصبین را در هم میشکستند ؛ ولی راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد ؛ که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدی(ص)» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدسنماهای متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بیدرد ، کاملا مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است ، که اگر این کار …. صورت پذیرفته بود ، به احتمال بسیار زیاد سید عزیز ما ، عارف حسین ، در میان ما بود.»
دفاع تئوریک و علمی از نهضت
مبارزه با التقاط و تحجّر، سازش طلبی با آمریکا، عدم پذیرش و توانایی دین برای ادارهی جامعه و تفکیک امر دینی از امر اجتماعی و سیاسی، تفرقه افکنان بین عالم تشیع، شیعه و سنی و ملل و قومیّتها وظیفهی جدی نسل سوم بیداری اسلامی است. باید در هر جمعی که هستیم توانایی دفاع تئوریک از این آموزه ها را بیابیم و لازمهاش مطالعه و کسب توانایی سخن گفتن طلب کارانه از نظام نابرابر جهانی و متحجّرین و غرب زده هاست. شهید عارف حسنیی در همین زمینه می فرمود: «ضروری است قبل از هر انقلابی، تحولات فکری ایجاد گردد. اگر در اندیشهی ما انقلاب نشود، به آسانی توسّط توطئههای دشمنان به خواب غقلت گرفتار خواهیم شد. اگر وحدت پیدا شود ولی ملّت آمادگی فکری نداشته باشد، این وحدت هرگز پایدار نخواهد بود.» و خود شهید خواندن و تدریس کتب شهید مطهری به صورت ویژه و جدی دنبال می کرد و در افکار ایشان رگه های آن نگاه ناب یافت میشود. هم در سیره خود تلازم کار علمی همزمان با کار سیاسی و دعوت به کسب قلههای علمی و مجتهد شدن برای انجام کارهای اساسی بود و هم به جوانان این گونه توصیه می کرد.
خودسازی فردی و جمعی
خودسازی فردی و جمعی جدی برای نشستن این آموزه ها در عمق جان ما وظیفهی جدی است تا توانایی جذب دیگران بیابیم. آن چه که اما صادق علیه السلام می فرمایند:کُونُوا دُعَاهً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْنا. شهید عارف حسینی خود توجه جدی به خود سازی داشت و بسیاری مستحبات را عمل می کرد مثل پیاده رفتن تا کربلا و دعای کمیل و مستحبات منظم ایشان هرگز ترک نمیشد. از گفتن زیاد نکات اخلاقی پرهیز میکرد و به یاد دادن با عمل دعوت میکرد. به دانشجویان شیعه پاکستانی میگفت که «تا وقتی شما خودسازی نکنید، نمیتوانید در تشکیل جامعهی اسلامی نقش مهم و کاملی ایفا کنید و تا وقتی که همهی شما با سازماندهی برای هدف خود، کوشش نکنید، نمیتوانید مسائل بر زمین ماندهی عصر حاضر و مشکلات بی شمار دیگر را حل و فصل کنید. هیچ وقت سازمان را به عنوان بت نپرستید، بلکه سازمان را همیشه وسیلهای برای رسیدن به اهداف الهی بدانید.» از این طرف او از طایفهای نبود که فقط به خودسازی فردی و یا صرف تحصیل علوم بیتوجه به مسائل اجتماعی مسلمین باشد و در اخرین پیام خود نسبت فرارسیدن ماه محرم فرمود: «اینک وقت گوشه نشینی نیست بلکه زمان زنده نگه داشتن کربلای عصر خود در معرکهی حق و باطل و به تأسی از حسین بن علی(ع) زمان طرفداری نمودن از حق است، طرفداری با زبان و قلم و اندیشه و عمل و بذل جان و مال.» از ریاست طلبی حذر داشت و حتی ابتدا رهبری شیعیان پاکستان را نپذیرفت، اما بعد فشار علما و پذیرش آن تا خط آخر در صحنه ماند.
نهضت علمی، خیزش سیاسی
نسل سوم بیداری اسلامی باید خود آگاهی سیاسی و جمعی پیدا کند. باید موانع را بشکند و از دل ارتباط گیری نیازهای یک دیگر را رفع کند و به حرکتهای جمعی دست بزند. عرصههای این مبارزه و جهاد جدید هم معرفتی است، هم علمی در قالب کسب دانشهای روز و تئوری پردازی به ویژه در علوم انسانی و اسلامی برای تمدن بزرگ اسلامی، هم سیاسی و اجتماعی در راستای کسب قدرت سیاسی است و در نوک جبهه نظامی است که وظیفه ی حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و حزب الله در لبنان است. امام در پیامشان برای شهید بزرگوار عارف حسینی ضمن ترسیم عرصه سیاسی مبارزه به چنگ زدن به ریسمان محکم قرآن و اهل بیت فرمودند: «خون این شهیدان عزیز تمامی خاک و خاشاکها را از مسیر اعتلای ارزشهای معنوی ریشهکن میسازد ، و همه مروجین باطل را به دریا میریزد ؛ ولی نباید از این مساله غفلت کنیم که امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است ، روز بیدار باش همه جهانخواران است. آن روزی که استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب کرده بود و بر مرکب مراد سوار بود از خطر بزرگ و بالقوهای به نام اسلام و قرآن سخن میگفت. و اما امروز که شوروی و آمریکا به دنبال انقلاب مقدس اسلامی ایران صدها ضربه سیاسی و نظامی و فرهنگی خوردهاند و در همه جای عالم زنگ خطر اسلام علیه منافع حیاتیشان به صدا درآمده است باید با دقت تمام کید و فریب استکبار شرق و غرب را شناخت و خنثی نمود. ملتهای مسلمان باید اصل را بر دشمنی و فریب ابرقدرتها با خود بگذارند ، مگر اینکه خلاف عینی و عملی آن را مشاهده و لمس و باور نمایند. ما به حبل ولایت خدا و پیامبر و ائمه معصومین – علیهم السلام – چنگ زدهایم ؛ و جداً باید از هر آنچه غیر رضایت آنان است متنفر و بیگانه باشیم ، و از این بیگانگی هم بر خود فخر و مباهات کنیم.»
وظایف نسل سوم بیداری اسلامی از دیدگاه امام خمینی
امام در پیام برای تشکیل بسیج دانشجو و طلبه به عنوان ضروری ترین تشکل در جمهوری اسلامی از همین مسائل سخن گفتند: «هوشیاری و عدم غفلت از توطئههای دشمن، تسلیح به سلاح پولادین صبر و ایمان براى شکستن امواج طوفانها و فتنهها و جلوگیرى از سیل آفتها، حرکت در خط اسلام ناب محمدى و مخالف با استکبار و پول پرستى و تحجرگرایى و مقدس نمایى، پرهیز از انفعال، تداوم قدرتمندانه انقلاب، دفاع با تمام توان در دانشگاه و حوزه از انقلاب و اسلام، پاسداری اصول تغییرناپذیر «نه شرقى و نه غربى»، اتحاد و یگانگى، جلوگیری از نفوذ ایادى امریکا و شوروى در محیطهای علمی، ارائه چهارچوبهاى اصیل اسلام ناب محمدى(ص)، تفکر برای ایجاد حکومت بزرگ اسلامى، تشکیل هستههاى مقاومت در تمامى جهان و تسری بسیج به دنیا» را جزو مهمترین وظایف نسل سوم بیداری اعلام کردند.
امام این مسیر را در قالب حرکت از انقلاب اسلامی در مسیر صدور انقلاب، بیداری اسلامی،تشکیل هستههای مقاومت حزب الله در جهان، بسیج جهانی مسلمین، تشکیل حکومت بزرگ اسلامی، امت واحدهی اسلامی و بسیج جهانی مستضعفین دانستند. سه مسئلهی اصلی به وسیلهی نسلهای اول و دوم بیداری اسلامی محقق شد و امروز تحقق بسیج جهانی مسلمین و مراحل بعدی وظیفه ی نسل سوم و چهارم بیداری است، تا زمینه های ظهور محقق شود. شهید حسینی با ترسیم انتظار صحیح می فرمود: «امروز مردم مظلوم جهان از نهادهای بین المللی که به نام حقوق بشر تاسیس شده است، مانند صلیب سرخ جهانی و سازمان ملل و شورای امنیت و غیره ناامید شده اند. زیرا این نهادها با رفتارشان ثابت کردند که غاصب حقوق مظلومان جهان هستند. امروز مردم جهان در انتظار انسانی هستند که نظام حقیقی جهان اسلام را در دنیا برپا کند، اما ما نباید دست روی دست گذاشته بنشینیم و بدون احساس مسئولیت، منتظر بمانیم بلکه برای زمینه سازی این انقلاب جهانی، لازم است مشغول فعالیت شویم.»
پیروزی در گرو اراده است
همه چیز وابسته به عزم و اراده ی ما و توفیق الهی است. إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وال به تعبیر عارف حسینی در اولین پیام بعد از انتخاب به رهبری شیعیان پاکستان: «خداوند متعال وضع و حال هیچ ملتی را متحول نمیسازد تا زمانی که آن ملت، خودش برای تحول اوضاع خودش اقدام نکند و تا وقتی که برای رسیدن به هدف به منزلگاه خویش حرکت ننماید، نمیتواند هدف خود را دریابد…. رواج دادن نظام اسلام در دست خود شما است. اگر مسلمانی بخواهد به احکام اسلام عمل کند، هیچ مانعی در پیش نیست پس در میدان عمل حضور خود را برای دشمنان تان اثبات و اعلام کنید.»
اگر نسل ما نخواهد و تلاش عملی انجام ندهد، کار خدا روی زمین نمیماند، سنتهای ثابت الهی روی زمین نمیماند و آدمهای دیگری خواهند آمد که هزینهی این خیزش اسلامی را پرداخت کنند و بار مقاومت و جهاد جدید را بر دوش بکشند و وعدهی بی تخلف الهی را محقق کنند. یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُبهُّمْ وَ یحُبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ یجُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخَافُونَ لَوْمَهَ لَائمٍ ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ…. وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ
راه طولانی نهضت تا ظهور
وی میگفت بسیاری از آن چه نشانههای ظهور امام زمان(عج) نامیده می شود بسته به عمل ماست و اگر این ظرفیت سازی مهم بین المللی را محقّق کنیم، ممکن است ارادهی خدا بر این امر قرار بگیرد. تفاوت نگاه اسلام ناب محمّدی(ص) و اسلام آمریکایی در ظهور امام زمان همین جاست. اسلام آمریکایی فقط یک گوشه می نشیند و دعا می کند و اسلام ناب همه ی ظرفیبت های مادّی و معنوی را به میدان می آورد. سیاسی، فرهنگی، اچتماعی و نظامی و… و بعد در کنار به صحنه آوردن همه ی این ها دعا می کند. البته به تعبیر امام در مورد شهادت شهید عارف حسینی « دردآشنایان جوامع اسلامی ، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بستهاند ، باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزهاند و برای شکستن دهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی(ص) راه طولانی در پیش دارند.»
ارتباط و اقدام جمعی و سازمان
ارتباط و اقدام جمعی عنصر مهم دیگری است که امام راحل از اولین حرکت سیاسی و پیام رسمی تاریخیشان در هفت دهه پیش به آن اشاره میکنند. این ارتباط ها باید شکل بگیرد و در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی به حرکت و اقدام منتهی شود. این که امام در کنار دست گذاشتن به ثروت و مخازن و حفظ امنیت منطقه و مبانی معرفتی مشترک در وحدت مسلمین، فلسطین را به عنوان نقطه ی اصلی مطرح کردند، روی آزاد کردن انرژی متراکم جهان اسلام در یک جهت و عرصه و نقطه ی مشخص بود. سابقه ی دینی و خط بندی و مبارزه ی تاریخی، مبارزه ی عینی با ولیده ی استکبار و دمشمنی تاریخی مسلمین در منطقه، کنار گذاشتن همه خط بندی ها مبنای این انتخاب بود.
پرهیز ازسرگرم شدن به کنفرانس ها و….
زمان، زمان حرکت و قیام و انتخاب تاریخی است و این جمع شدن دور هم اگر به آغاز شدن کار و اقدام جدی نینجامد هیچ فایدهای ندارد کما این که شهید عارف در کنفرانس قرآن و سنت فرمود: «تا وقتی در پاکستان این نظام فاسد باشد، این نظام غلط باشد ، قوانین غربی باشند، فرهنگ غربی حاکم باشد، این گونه برنامههای ما و شما چه سمینار باشد، جلسهی عمومی باشد، یا برنام هی دیگر نتیجه آور نخواهد بود، چون روزنامهها در کنترل آن هاست. رسانه های تبلیغی در کنترل آن هاست.»
همین مطلب در پایگاه خبری تحلیلی امت اسلامی