البته کسی از امثال ایشان توقع پایبندی به عدالت اجتماعی و آرمانهای عدالتخواهانه و قسطمحور اقتصاد اسلامی ندارد. گرچه ایشان برای اثبات سرمایهداری حتی به گزینش از تاریخ و تأیید فقهای سنتی دست میزند. ولی این اعتمادبهنفس ایشان و دوستان داخلیشان آنهم بعدازآنکه اجرای این سیاستها در دنیا و کشور بحرانسازی کرده و حتی کانونهای اصلی آن را در صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به تجدیدنظرهایی واداشته شایان توجه است و نشان میدهد چرا ما هیچگاه از تجربههای خودمان و دنیا درس نمیگیریم و دهه به دهه با تکرار اشتباهات خودمان و سایرین باید مدام ظرفیت فکریمان را بالا ببریم.
بسماللهالرحمنالرحیم
آقای غنینژاد در مصاحبه با تجارت فردا ارگان اتاق بازرگانی افاضه فرمودهاند: شکاف درآمدی چیزی درباره فقر نمیگوید. … باید وضعیت اقشار فقیر را با گذشته خودشان مقایسه کرد. … اگر نابرابری به بهبود وضعیت فقرا کمک کند، وجود و حتی گسترش آن چه اشکالی دارد؟… نابرابری متعارف نهتنها اجتنابپذیر که امری ضروری برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی است.
از نگاه ایشان و سایر مبلغان سرمایهداری و بازار آزاد ایجاد قلههای ثروت چیزی است که جامعه را رشد میدهد و در لوای آن گیر فقرا هم چیزی میآید. بدون آنکه توجه کنند فقر مسئلهای نسبی است و بدون آنکه سابقه نظام سرمایهداری و بهاصطلاح بازار آزاد در دنیا و در دهههای هفتاد و نود که دوستان ایشان کشور ما را به چاه اجرای این سیاستها بردند، بررسی کند.
کدام تجربه در دنیا تنها با ایجاد قله ثروت و بدون توجه به رفع استضعاف از طبقات پایین توانسته فقر را در سطح یک کشور از میان ببرد؟
از فجایع دولت سازندگی که به آشوبهای اجتماعی هم کشید که بگذریم، ایشان حتی آمار تکاندهنده فقر بانک مرکزی دولت متبوعش را هم نادیده گرفته است.
فقر در نگاه سرمایهداری مسئلهای عارضی است که با رشد سرمایهداری کمرنگ میشود. بدون آنکه به رفع استضعاف از طبقات فرودست توجه کنند؛ و همین است که هیچگاه در هیچ نظام سرمایهداری فقر از بین نرفته است.
ایشان تلاش کرده تا با قطع رابطه مستقیم تبعیض و فقر، از فقر مسئلهای عارضی و طبیعی بسازد که تنها با تولید ثروت ثروتمندان و نه بازتوزیع ثروت و رفع تبعیض حل میشود.
البته کسی از امثال ایشان توقع پایبندی به عدالت اجتماعی و آرمانهای عدالتخواهانه و قسطمحور اقتصاد اسلامی ندارد. گرچه ایشان برای اثبات سرمایهداری حتی به گزینش از تاریخ و تأیید فقهای سنتی دست میزند. ولی این اعتمادبهنفس ایشان و دوستان داخلیشان آنهم بعدازآنکه اجرای این سیاستها در دنیا و کشور بحرانسازی کرده و حتی کانونهای اصلی آن را در صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به تجدیدنظرهایی واداشته شایان توجه است و نشان میدهد چرا ما هیچگاه از تجربههای خودمان و دنیا درس نمیگیریم و دهه به دهه با تکرار اشتباهات خودمان و سایرین باید مدام ظرفیت فکریمان را بالا ببریم.
همین مطلب در کانال جمهوری