فیلم به نسبت کارهای روحانیت ستیز و خانوادهستیز و روشنفکری رایج در سینمای ایران، ویژگیهای مثبت زیادی دارد که از همه بیشتر خانوادهمحوری و زیبا نشان دادن سختیهای فرزندداری به خصوصی در یک خانواده با جمعیت زیاد است، تصویر زیبایی از روحانیت نشان داده است، اما به علت خلاف آمد عادت بودن طلبه قهرمان فیلم و آدرسهای غلطی مثل کار روحانی بهنوعی اثر معکوس گذاشته است.
خلاصه داستان
فیلم با پختن غذا بهوسیله مرد (احمد) آغاز میشود. در لفافه و غیرمستقیم شوخیهای مرد با زن باردارش نمایش پیدا میکند. احمد (با بازی مجید عزتی) لباس میپوشد و مشخص میشود روحانی است. دم در صاحبخانه دنبال پارتیبازی یا داشتن آشنای او در اداره برق برای کم کردن هزینه برقش است، که او از سوء استفاده از لباس روحانیت امتناع میکند. احمد علاوه بر روحانی بودن برقکار است و از این طریق زندگی میگذراند. صاحبخانه مدام به آنها غرولند میکند و انتظار دارد او بهعنوان روحانی کارهای خارج از چارچوب برایشان انجام دهد، که او امتناع میکند اما وقتی از او درخواست کمک برای عمره کرده او با وی تمرین میکند. در بیمارستان مشخص میشود او سهقلو در راه دارد، که یکی از آنها ممکن است بمیرد و او مسئله را از همسرش مخفی میکند. درنهایت بچهها متولد میشوند، او برای هزینهها مجبور است بیشتر کار کند. دراینبین کارگردانی برای بازی سراغش آمده است و او ابا دارد. بالاخره با مشورت با زن و به خاطر ده میلیون تومان پول تن به بازی میدهد. صاحبخانه به دنبال زیاد کردن پول است که با اصرار دخترش منصرف میشود. دختر او در اختلاف با شوهر معتادش درپی طلاق بوده است. درنهایت هم شیرینی طلاق میآورد و به زن میدهد. استاد اخلاق در حوزه از رزاق بودن خدا میگوید و او دارد پولهایش را حسابوکتاب میکند. کار فیلمبرداری را به دو کوچه بالاتر از خانهاش آوردهاند و او اصرار دارد بهنوعی از زیر کار در برود. شب دیر میآید خانه و دو تا بچههای سالمش در حال گریه هستند، ناگهان متوجه میشوند بچه سوم که بیمار بود نفسش قطع است. بچه را از زن میگیرد و تا بیمارستان میدود و زن نیز به دنبال او میدود، در بیمارستان موقع نماز صبح سر به سجده میگذارد و گریه میکند، بچه خوب میشود. نشریهای از فیلم او گزارش میرود و صاحبخانه و زنش شاکی هستند. به مدرسه هم که میرود مورد بیتوجهی طلاب قرار میگیرد و مدیر مدرسه او را میخواهد و مواخذه میکند. معلوم میشود، طلبه چاق (سپرشور) که او را میپایید و یکبار هم احمد سر برخورد بد او با کارگران واسطه شده بود، او را لو داده است. در دستشویی یقه او را میگیرد و میپرسد الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله را میدانی از کیست. زنش با او به هم زده و در عطاری دایی زن آشتی میکنند. در حوزه پشت در کلاس اخلاق نشسته و بلند میشود نماز میخواند.
تحلیل کلی فیلم
پیرنگ اصلی فیلم مشکلات یک طلبه در شرایط فرزند دار شدن بهویژه فرزندان زیاد است. خط تعلیق اصلی نیز باتحمل و فائق آمدن یا عدم تحمل و شکست خوردن از مشکلات از جانب طلبه و خانواده او سامانیافته است. فیلم با ریتم جذابی پیش میرود. خیل مشکلات و برخوردهای جذاب طلبه با آنها، بامزه بودن حضور چند فرزند، رفتارهای صاحبخانه و… بر جذابیت فیلم افزوده و مخاطب تا آخرین دقایق کمتر احساس خستگی میکند. نشان دادن درگیریهای واقعی یک زندگی و نمونههای عینی زندگی مردم مثل صاحبخانه که دلش میخواهد دیندار باشد اما اهل ماهواره است، خسیس است و اشکالگیری و به دنبال کرایه بالا گرفتن و درعینحال دختر دوست و حاضر به گذشتن از اینها به خاطر دختر به جذابیت و همدلی مخاطب با آن افزوده است؛ اما ساختار کلی فیلم از یک آسیب بزرگ برخوردار است: مخاطب مدام فیلم را با طلا و مس مقایسه میکند. وقایع درون بیمارستان، وقایع بر سر کسب پول، وقایع درون حوزه و صحنهٔ کلاس اخلاق بهویژه صحنه نمازخواندن پشت در کلاس تقریباً و بعضاً عیناً تکرار صحنههای طلا و مس است.
تصویر مثبت از نظام خانواده
از ویژگیهای مهم فیلم ارائه تصویر مثبت از نظام خانواده است. جذاب نشان دادن آن، نشان دادن امکان ازدواج باوجود درس خواندن هم برای طلبه هم برای دختر سال آخر پیشدانشگاهی، شیرینیها ضمن سختیهای بچهدار شدن آنهم با تعداد زیاد، بالا و پایین یک زندگی و قهر و آشتیهایش بهصورت طبیعی و امیدوارانه بهویژه آنکه در مورد یک خانواده مشخصاً مذهبی (طلبه) روی داده است، یکی از اقدامات بسیار نادر در سینمای ایران است. البته فیلم در این زمینه از خلل خالی نیست، مثلاً به نمایش کشیدن غیرمستقیم فضای زناشویی با شوخی و… در اول فیلم یا فید شدنهای بد موقع فیلم که بعضاً یادآور اتاقخواب است؛ اما جذاب کردن خانواده و بچهداری در سن پایین بهویژه با جمعیت بالا باوجود مشکلات پدیده بسیار مبارکی است که این فیلم را دیدنی کرده است. همچنین بهنوعی پسر دوستی از هدیهی احمد برای زنش در فیلم قابلدرک است که ناراحتی زن را نشان میدهد، البته با به دنیا آمدن بچهها و عبارت زن به نقل از احمد که دختر برکت خانه است تا حد زیادی جبران میشود. نشان دادن هزینهها و امکان تحمل آن مثل تکه دریافت کردن به خاطر زود ازدواج کردن، نگرانیهای واقعی و نه شعاری مثل از پس برآمدن یا نیامدن از تربیت و نگهداری بچهها، کف نفس و عدم درگیر کردن مادر دختر باوجود سختیها، اهمیت دادن زن به خانواده و حساسیت به بازی کردن شوهر در فیلم جزو موارد خوبی است که هم فیلم را واقعی، طبیعی و هم درسآموز کرده است. گرچه ضعفهایی مثل حجاب بد زن در حال شستن بچهها یا نمونه منفی زن چادری بداخلاق با شوهر بیریش که با بچهاش بداخلاقی میکند در بیمارستان وجود که ضرورتی نداشت در فیلم اینگونه باشد.
روحانیت در قاب: تحبیب روحانی غیرمعمول و تصغیر نظام حوزه
نحوه بازنمایی روحانیت در قاب دوربین در این فیلم نیز بسیار محل تأمل است. مجید عزتی در تداوم دودکش روحانی غیرنرمال است. روحانی جذاب، کمک کن به مردم و از سوی دیگر غیرطبیعی که در اینجا با زنی با خواستههای بسیار که مدام دلش هوس چیزی میکند و او هم همه توان خود را برای رفعورجوع کردن آن به کار میگیرد، همراه است. سادهزیستی و مردمگرایی در مسائلی نظیر استفاده از وسیله نقلیه عمومی یا عادات یک انسان عادی مثل آب خوردن با پارچ یا غیرتی بودن و درگیری با موتوری به علت انداختن خانمش به روی زمین یا نداشتن دفترچه بیمه به خاطر مشکل مالی یا جنوب شهری بودن و بردن همسر به بیمارستان فیروزآبادی، کمک به دیگران مثل هل دادن ماشین یا کمک به رد شدن فرغون کارگر و جلوگیری از درگیری طلبه ضد قهرمان فیلم با کارگران، ارتباط عمیق با خانواده مثل انجام همه کارهای خانه فراهم کردن همه خواستههای زنش مثل بستنی، تاببازی، استانبولی و… ولو با سختی، تلاش برای تغییر عادات غلط مردم مثل استخارههای بیمورد صاحبخانه نمونهای از ویژگیهای مثبت این روحانی است؛ اما این روحانی اشکالات بسیار بنیادین دارد، او خلاف آمد عادت است و برخلاف مسیر رودخانه شنا میکند. عادات مثبت او در کنار عادات و زندگی یک انسان عادی چیزی نیست که در مورد همه روحانیت مشاهده شود، یعنی فیلم به گونهای آنها را نشان داده که مخاطب احساس میکند با یک موجود ویژه خلاف مسیر رایج روحانیت طرف است، نه یک ویژگی فراگیر. آدرسهای غلطی مثل کار کردن روحانیت موردی ناپذیرفته و نامنطبق با زندگی واقعی علمی است که موجب رویگردانی مردم از هنجار موجود در روحانیت میشود. وقتی ما یک آخوند دوستداشتنی غیرواقعی را بهعنوان نمونه مطلوب مطرح میکنیم، خواهناخواه اعتماد مردم به روحانیت معمول دچار خدشه میشود. مثلاً اکثر طلاب در وضعیت بد مالی هستند و مثل ۷۳ میلیون نفر دیگری که یارانه گرفتند، یارانه میگیرند، حالا این روحانی ایدهآل ما نباید یارانه بگیرد، بهطعنه هم بگوید یارانه بر خانم وجب است! بعضی اقداماتی که او را دوستداشتنی کرده مواردی است که در عرف روحانیت خلاف مروت است نظیر آب خوردن با پارچ و ویژگیهایی که کمتر انتظار هست از یک طلبه دیده شود. انجام کارهای خوب او و مشکلاتش برای عادی کردن اون کافی بود. بعضی تکههای فیلم مثلاینکه چه آخوندی هستی آشنا نداری به نحوی نقد کل نظام روحانیت است. ضدقهرمان فیلم هم طلبهای است به نام سپرشور که ازقضا نظام روحانیت (مدیر مدرسه) هم با او همراه است. طلبه غیرمعمول ما از طرف خانواده و صاحبخانه و جامعه و حوزه فهم نمیشود، اما یک کارگردان سینما او را درک میکند و بهعنوان یک عنصر متفاوت با روحانیت به سینما میبرد.
جمعبندی
فیلم به نسبت کارهای روحانیت ستیز و خانوادهستیز و روشنفکری رایج در سینمای ایران، ویژگیهای مثبت زیادی دارد که از همه بیشتر خانوادهمحوری و زیبا نشان دادن سختیهای فرزندداری به خصوصی در یک خانواده با جمعیت زیاد است، تصویر زیبایی از روحانیت نشان داده است، اما به علت خلاف آمد عادت بودن طلبه قهرمان فیلم و آدرسهای غلطی مثل کار روحانی بهنوعی اثر معکوس گذاشته است. درمجموع فرشتهها شروع خوبی است که با اصلاحهایی میتواند گامهای بلند مثبت دیگری در سینمای اجتماعی در کشور داشته باشد.
همین مطلب در تریبون مستضعفین