اساساً در اسلام این دو وظیفه از هم جدا نیستند، حکومت در اسلام در اختیار همان کسی است که میتواند و میباید مرجع حل معضلات و بیان مقررات شرعی باشد و این هر دو منصب – لااقل برای دورانی خاص – از طرف خدا و به وسیله ی پیغمبر به برگزیدگان اهل بیت یعنی آن دوازده امام پاک واگذار شده است و به طور کلی حکومت در اسلام، خاص آن کس است که به ایدئولوژی دین از همه آشناتر و به مواد آن از همه عاملتر باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
صلح امام حسن (علیهالسلام) پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، ترجمه ای است از کتاب شیخ راضی آل یاسین که به همت مقام معظم رهبرید ر دهه ی چهل ترجمه گردیده است. این کتاب که با مقدمه ی علامه ی شرف الدین ارزش دو چندان یافته است، تلاش میکند، تا با بررسی عواملی که به صلح حسنی انجامید، نشان دهد و تبیین کند که این حرکت یک مبارزه ی کاملاً حساب شده و نه از سر عجز است و شیوه ی امام حسن (ع) منطبق با شیوه ی پیامبر و (ص) و امام علی (ع) است و تفاوت موضع امام حسن (ع) و امام حسین (ع) تنها در شرایط زمانی و مکانی است. عدم حضور جدی یاران، خالی کردن حول ایشان، مقابله ی خوارج و غنیمت خواران و منفعت طلبان با امام و عدم امکان رساندن پیام دین با شهادت به واسطه ی از بین رفتن تمامی یاران در صورت قیام، چهره ی مزور معاویه و موج تهمت و تخریب او از جمله ی عواملی است که به وسیله ی مؤلف به عنوان تاکتیک امام حسن مجتبی برگزیده شده است. وی با نمایش سنجشها ی سیاسی و نوع برخورد امام حسن (ع) قبل از صلح نشان میدهد که ایشان هیچ از یک فرمانده ی نظامی و سیاسی زیرک و با کفایت کم نداشتهاند و عملاً شکست قطعی نظامی را به پیروی قطعی سیاسی برای حفظ دین و تشیع، رسوا کردن تزویر معاویه در دراز مدت و فراهم آوردن شرایط قیام کربلا تبدیل کردهاند. تأثیر عمیق این تحلیل دقیق از امامت و یک سان دیدن ائمه ی مختلف و توجه به تفاوت عمل آنها بسته به شرایط سیاسی و اجتماعی و … مسئله ای است که خود را در باقی تحلیلهای تاریخ اسلامی مترجم که به خوبی در کتاب انسان ۲۵۰ ساله نمود یافته است، خود را نشان میدهد.
مترجم نیز گرچه اندک اما در جاهایی دست به قلم شده مثلاً در ص ۲۰۴ مینویسد: «دین در اصطلاح قرآن و گفتار پیشوایان مذهبی، عبارت است از ایدئولوژی و طرز فکری که هدف آفرینش انسان و رسالت و نقطه ی تکامل او را مشخص میسازد و برنامه هائی که بر اساس آن ایدئولوژی، به زندگی فرد و اجتماع شکل میدهد و مسیر آنان را در این جهان – و بالمآل در جهان دیگر – معین میسازد، بدینجهت همه ی ادیان الهی در طول تاریخ همت بر این گماشتهاند که جامعه ی انسانیت را به شکل پیشنهادی خود بسازند و برای تأمین این منظور برنامهها و مقررات و قوانینی متناسب با وقت و زمان و به تعبیر صحیحتر: متناسب با فطرت و سرشت انسان، به جوامع پیشنهاد کرده و برای اجرای آن، همه ی تدبیرهای لازم را بکار بردهاند.»
یا در صفحه ی ۲۰۵: «موضوعی که لزوماً باید در اینجا تذکر داد آنست که از این بیان هرگز نباید استنباط کرد که منصب و رتبتی که اهل بیت از طرف خدا و به وسیله ی پیامبر بدان منصوب شدهاند، صرفاً رتبت تعلیم و ارشاد و راهنمائی و پند و اندرز و خلاصه، مسئله گوئی و موعظه است و اما دخالت کردن در امر اداره ی ملت و تدبیر جامعه ی مسلمان و تعیین و ترسیم سیاست کلی و عمومی امت اسلامی در شأن ایشان نبوده و مربوط به دیگران است آنها باید در خانه بنشینند و احکام دین را بیان کنند و مقام حکومت و اداره ی امت را به دیگران واگذارند این همان پندار باطلی است که گسترش و مقبولیت آن در نظر توده ی مسلمین، برای احکام جور در تمام ادوار تاریخ اسلام تا امروز، فوز عظیمی بوده و به وسیله ی آن میتوانستهاند بزرگترین مزاحمان حکومت غاصبانه ی خود – یعنی امامان شیعه و پیروان راستین آنان – را محکوم و مغلوب سازند و با نهایت تأسف باید گفت جامعه ی شیعی – لااقل در دو سه قرن اخیر – بیش از همه ی جوامع دیگر مسلمان، بازیچه ی این فکر غلط و این بد آموزی شیطنتبار بوده و هست اساساً در اسلام این دو وظیفه از هم جدا نیستند، حکومت در اسلام در اختیار همان کسی است که میتواند و میباید مرجع حل معضلات و بیان مقررات شرعی باشد و این هر دو منصب – لااقل برای دورانی خاص – از طرف خدا و به وسیله ی پیغمبر به برگزیدگان اهل بیت یعنی آن دوازده امام پاک واگذار شده است و به طور کلی حکومت در اسلام، خاص آن کس است که به ایدئولوژی دین از همه آشناتر و به مواد آن از همه عاملتر باشد (با تفصیلی که در خور کتابی بزرگ است) در دنیای امروز هم در کشورهائی که جامعه و حکومت بر اساس مسلک و مرام و مکتبی خاص به وجود آمده، همیشه در رأس حکومت، آن کسی قرار دارد که از همه کس به آن مرام و به هدفهای آن آشناتر و به عبارت مأنوس ما، در آن مکتب (فقیه) تر است و با بودن چنین فردی نوبت حکومت و رهبری اجتماع به دیگری نمیرسد پس اگر میپذیریم که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم کسان معینی را به عنوان مرجع نهائی آموزش احکام و مقررات و معارف دین قرار داده و آنها را از همه در دین فقیه تر و داناتر شناخته، باید بپذیریم که حاکم و زمامدار و رئیس جامعه ی اسلامی نیز همینهایند و هیچ عامل و ارزش دیگری نمیتواند ملاک حکومت کس دیگری باشد.»
مطالب مرتبط
4 Responses to خلاصه صلح امام حسن پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ(+متن کامل)