یکی از مواردی که تا کنون جبهه انقلاب ورود جدی به آن نداشته است، نقشآفرینی در معرفی چهرههای ممکن برای مدیریت صدا و سیماست. حلقه بسته مدیریت فرهنگی از یک طیف خاص فکری و سیاسی احتیاج به تغییر سازنده دارد، که لازمه آن معرفی فرصتها و ظرفیتهای جبهه انقلاب است. ظرفیتسازی برای رهبر انقلاب جهت استفاده از فرصت های موجود، معرفی چهرههای کمحاشیه، انقلابی، فکور، شجاع، دارای قدرت ابتکار ، بدون وابستگی جناحی، دارای نگاه از بالا و راهبردی، دارای نگاه فرصتمحور و رو به فردا را ضروری میسازد.
بسم الله الرحمن الرحیم
صدا و سیما که جزو مهمترین و اثرگذارترین عناصر موثّر بر فرهنگ عمومی کشور است، در طول سالهای گذشته با فراز و فرودهای متعددی رو به رو بوده است. صدا و سیما در سالهای گذشته تغییرات کمّی گسترده داشته، اما بهویژه در رقابت با هجمه خزنده رسانههای بیگانه احتیاج به یک تغییر کیفی گسترده دارد. تغییری که با تکیه بر توانایی، ابتکار و شجاعت بدون تلاش برای پر کردن صرف تلویزیون با سرگرمی های بیهدف یا تقلید از رسانههای بیگانه باشد.
صدا و سیما زیر ذرهبین
در طول سالهای گذشته و مشخّصاً در دروه دوم مدیریت مهندس ضرغامی به عمده شدن مسائل حادّ سیاسی نظیر فتنه، دعواهای نهادهای نظام باهم، تحریم، آثارش و…. مسائل فرهنگی و نقد فرهنگی بهصورت عمده و صدا و سیما بهصورت خاص، از زیر ذرهبین و نقد و ارائه راهکارها و بررسی اولویتها بر کنار مانده است. سال پایانی دوره مهندس ضرغامی، فرصت مناسبی برای طرح این مسائل است.
برخی مطالبات امام از صدا و سیما
اولویت های مطرحشده بهوسیله امام و رهبری و انتظارات انقلابی و قانونی از صدا و سیما محور مهمی است که نیاز به بازخوانی دارد: قاطعانه برخورد کردن در صورت به خطر افتادن ارزشها (۶۸/۱/۱۴)، امیدبخشی توانایی، ایجاد اطمینان پیروزی تا آخر (۵۹/۱۰/۲۹)، عدم سادهبرخوردکردن با تبلیغات رسانهای بیگانه (۵۸/۴/۱۲)، روشنکردن و استقلالدادن به مردم و مبارز بارآوردن مردم (۵۷/۱۲/۲۹)، نشاندادن راه مبارزه علیه ریا، حیله و خدعه به جوانان (۶۸/۱/۱۴)، تجمّع انسان های مسلمان، مبارز و متعهد غیر منحرف در سازمان (۵۹/۲/۲۳)، انتشار همه گونه انتقاد البته با نظر صحیح منطق در برابر منطق (۵۹/۱/۱) که از جانب امام راحل مطرحشده است. هم چنین مطالبات رهبر انقلاب از صدا و سیما در موارد متعدّد محور مطالبه و ارزیابی است، که بازخوانی تنها فهرستی از آنها در یک حوزه خاص، بهصورت نمونه علمی، به طول میانجامد و لذا بعضی سرخط های مهم آن را میتوان مورد اشاره قرارداد:
برخی مطالبات رهبری از صدا و سیما
در روند کلی اداره: مدیریت، هدایت فکر، فرهنگ و اخلاق و رفتار اجتماعی (۸۳/۹/۱۱) اولویت آموزنده بودن برنامهها به سرگرمکنندگی (۶۸/۹/۱۵)، تبلیغ و ترویج سیاستهای نظام در همهٔ برنامهها (۷۰/۱۱/۲۹)، محسوس بودن ضدیت با نظام سلطهٔ استکباری در تمام برنامهها (۷۰/۱۱/۱۵)، یکی بودن آهنگ کلی برنامهها در جهت ارزش های اسلام و انقلاب (۷۰/۱۱/۲۹) و جلو گیری از عوامزدگی در تبلیغ برنامههای دینی (۷۵/۵/۹).
در بهکارگیری عوامل: جذب هنرمندان داخل کشور که انقلابی برجسته هستند (۸۳/۹/۱۱)، استفاده از شاخهها و شکوفههای روییده از انقلاب و جوانان در کارهای هنری (۵۹/۱/۱۸)، استفاده از هنرمندانی که میتوانند پیام های انقلاب را درک کنند (۶۴/۱۰/۲۰)، عدم رودربایستی داشتن با کسانی که با اسلام میانهای ندارند (۷۰/۱۱/۱۵).
در نظارت: وجود ضعف بزرگ نظارت و پی گیری در سازمان (۷۹/۴/۱۶) و ضرورت نظارت کیفی و محتوایی بر برنامهها.
در حوزه اخلاق و ارزشها: عدم بیتوجهی نسبت به الگوهای ارائهشده بهوسیلهٔ رسانهٔ ملی (۷۰/۱۱/۱۵)، ایجاد الگوهای کاذب یا مخالف اهداف کلی سیاست سازمان (۷۰/۱۱/۱۵)، نقض مواردی نظیر انضباط اجتماعی، وجدان کاری، اخلاق رفتاری افراد، ادب اجتماعی، حق دیگران، کرامت انسان، اعتمادبهنفس، شجاعت (شخصی و ملی)، قناعت، حق طلبی، توجه به بهداشت خانواده، فرد و جامعه، احترام به معلم (۸۳/۹/۱۱)
در مقابله با تهاجم فرهنگی: حالت تهاجمی داشتن در برابر فرهنگ و هنر و اندیشهٔ تحمیلی و اهداف رسانههای بیگانه بیگانه (۶۸/۶/۲)و(۶۴/۹/۲۹)، عدم انفعال و ترویج فرهنگ غرب و برداشتن موانع به بهانهٔ پیشرفت ماهواره در آینده (۷۸/۲/۲۸).
در حوزه فکری: جمعبندی و هدایت فکرها به درک صحیح (۷۰/۱۱/۱۵)، واداشتن مردم به فکر و عقل و گذاشتن جهت درست راه در اختیار مردم (۵۹/۱۱/۱۰).
در نمایش و فیلم: درخشش امیدبخشی در نمایشها و قصهها (۷۱/۱۰/۲۹) .
در حوزه انقلاب:، نفوذ دادن اسلام ناب در زندگی مخاطبان (۶۹/۱۲/۱۴)، حفظ هویت انقلابی و انتقال آن به مردم (۸۱/۱۱/۱۵)، ریشهدار کردن شناخت و باور و ارزشها و پیام های فکری نظام و انقلاب (۸۳/۹/۱۱)، دمیدن روحیه، انگیزه، شور و تحرک انقلاب در جامعه (۶۴/۹/۹)
در حوزه سرگرمی و شادی: جهتگیری برنامههای سرگرمی به سمت پیام های انقلاب و اسلام (۶۴/۱۰/۶)، در جهت مقابله با تهاجم فرهنگی غرب بودن برنامههای هنری و سرگرمکننده (۷۲/۱۱/۲۴) و عدم اصل قرار دادن سرگرمی و محتوای کمتر از حجم صدا و سیما (۶۴/۴/۲۹)، سوق دادن مخاطبان به یاس از خود و فریفتگی به بیگانگان یا سرگرمی و عادت های ناسالم.
در حوزه طنز: پروراندن نور امید در دل مردم با پرداختن به انتقاد و طنز (۱۳۷۱/۱۰/۱)
در حوزه آرامش بخشی: آرامشبخشی و سلامت اعصاب مردم از وظایف صدا و سیما (۷۵/۱/۲۳) و عدم اعصابخردکن، تشنجآور بودن پیامها برای ذهن و اعصاب مردم (۸۱/۱۱/۱۵)، سوهان روح و آشفتهکننده بودن نمایشنامهها (۷۵/۱/۲۳)
در حوزه علمی: تشویق مردم به پیشرفت یعنی روحیه دادن و زدودن احساس عقبماندگی (۸۳/۹/۱۱)، ایجاد امید در مردم در مقابل زیادهخواهیهای دشمن (۸۱/۱۱/۱۵).
در حوزه سیاسی:، دادن قدرت اندیشیدن به مردم در عرصههای سیاسی و اجتماعی و مسائل روز زندگی (۷۵/۵/۹)، دارای قدرت تحلیل بار آوردن مردم (۶۹/۱۲/۲۱)، زندهشدن و زندهماندن حس دفاع و آمادگی در مردم (۷۱/۹/۱۷)، حساس کردن مردم به مقولهٔ دفاع و امنیت ملی و کار و ابتکار (۸۳/۹/۱۱)، عدم طرح خبرهای یأسآور، ناامیدکننده، بن بست و تاریک کننده (۸۱/۱۱/۱۵) و اتخاذ حالت انفعالی نسبت به رسانههای بیگانه در خبررسانی (۷۸/۳/۵).
در مورد نظام و مسئولین: توجه به ارتباط مستحکم مردم و نظام و مبانی اصلی نظام (۶۰/۱۲/۷)، حفظ اعتماد و ارتباط مردم به دولتی که سرکار است (۸۳/۹/۱۱)، انتقال این پیام به مردم که بدانند از حکومت چه بخواهند (۸۱/۱۱/۱۵)، انتقال این پیام به مردم که حق حقیقی و مطالبهٔ واقعی خود را از دولت بدانند (۸۱/۱۱/۱۵)، مقابله با القای بزرگنمایی مشکلات اقتصادی کشور (۷۶/۷/۲۴)، گفتن و بیان توفیقات و نارساییها بهصورت علاججویانه و غیر مأیوسانه (۸۳/۹/۱۱) و عدم بیتفاوتی نسبت به امکان ایجاد یأس، دلمردگی و سرخوردگی مسئولان (۶۰/۱۲/۷).
در حوزه عدالتخواهی: تعلیم عزت نفس و حس مناعت به فقیر و کمک به فقیر به غنی (۸۳/۹/۱۱)، دامنزدن به فضای همدردی با فقرا (۸۳/۹/۱۱)، آموزش وجدان کاری، عدالت و شجاعت (۷۸/۳/۵)، بیان اهمیت ایثار، انفاق، ریاضت و زهد بهعنوان بخشی از مهمترین پیامها (۸۱/۱۱/۱۵)، بالسویه بودن شادمانی از بالاترین مقام اجتماعی تا مردم عادی، فقیر و غنی (۱۳۷۱/۱۰/۱)، پرداختن به موضوعاتی مانند عدالت اقتصادی، اجتماعی و علوی (۸۱/۱۱/۱۵)، تخریب زندگی اشرافی و تجملاتی پوچ و بیهوده (۸۳/۹/۱۱) و عدم سوق دادن مخاطبان به عادت های مهلک یا اسراف (۷۸/۳/۵)، ترویج زندگی تجملاتی و اشرافی در برنامهها، الگوسازی از زندگی اشرافی و تجملاتی در کلّ جامعه (۸۳/۹/۱۱)، پرورش روحیهٔ مصرفزدگی و مصرفگرایی تجملاتی (۸۳/۹/۱۱)، نمایشهای سبُک، گمراهکننده، فاقد کیفیت هنری و گاه بسی پرخرج (۷۲/۱۱/۲۴)، اهانت کردن به جماعت فقیر و تهیدست و نادیده گرفتن کرامت آنها (۸۳/۹/۱۱).
از سوی دیگر توجّه به عدالت رسانهای در بازنمایی درست مطالبات و خواست همه مردم در کشور، استفاده از ظرفیت های انقلابی موجود مثل خیل کثیر فیلم مستند و داستانی و نماهنگسازان جوانی که در مکانهایی مثل جشنواره عمار نمود مییابند، اما در حلقه بسته صدا و سیما جایی ندارند، حلقه بسته تهیهکنندگانی که صرفاً با روابط خود را باز تولید میکنند، ساختار بروکراتیک و سنگین و خسته و کارمندی صدا وسیما و… همه و همه جزو مواردی است که هم باید نسبت به عملکرد صدا و سیما به ویژه در دوره متأخر به آن نگریست هم باید بهعنوان اولویت های دوره جدید مورد واکاوی قرار بگیرد، که باید برای آن، از اساتید مختلف ملی و منطقهای، علما، چهرههای جوان، تشکلهای دانشجویی، رسانهها و… وارد صحنه شوند.
نقشآفرینی گزینههای ریاست صدا و سیما
از سوی دیگر یکی از مواردی که تا کنون جبهه انقلاب ورود جدی به آن نداشته است، نقشآفرینی در معرفی چهرههای ممکن برای مدیریت صدا و سیماست. حلقه بسته مدیریت فرهنگی از یک طیف خاص فکری و سیاسی احتیاج به تغییر سازنده دارد، که لازمه آن معرفی فرصتها و ظرفیتهای جبهه انقلاب است. ظرفیتسازی برای رهبر انقلاب جهت استفاده از فرصت های موجود، معرفی چهرههای کمحاشیه، انقلابی، فکور، شجاع، دارای قدرت ابتکار ، بدون وابستگی جناحی، دارای نگاه از بالا و راهبردی، دارای نگاه فرصتمحور و رو به فردا را ضروری میسازد.
گمانهزنیها، تلاش برای چهرهسازی و معرفی گزینههایی که از جانب بخشی رسانهها و محافل خاص مدیریت فرهنگی و گروه های سیاسی کشور در مورد ریاست آینده صدا و سیما مطرح میشود، نگرانی های جدی را به میان میآورد. بعضی گزینههای مطرحشده برای ریاست صدا و سیما اگر چه ممکن است نیروهای خوب و متدین و حتی معتقد به انقلاب اسلامی باشند. اما توانایی حمل این بار سنگین و از همه مهمتر نگاه فرصتمحور، راهبردی، قدرت ابتکار، تلاش برای استفاده از ظرفیتها و رویشهای نوین انقلاب، همراه با شجاعت و پرهیز از محافظهکاری در آنان به حدّ نصاب کافی دیده نمیشود.
پیشنهاد گزینههایی برای اداره صدا و سیما
لذا در کنار گفتمانسازی و بررسی اولویتها و عملکردها، زمینهسازی طرح گزینههای دیگری برای صدا و سیما که بهصورت نسبی انتظار داشتن حدّ نصاب لازم از آنها، حداقل به اندازه یا بیشتر از گزینههای مطرح شده در رسانهها میرود، یا سوابق انقلابی آنها در حوزه رسانه و توانمندی های خاص آنها امید تحول در صدا و سیما را ایجاد میکند، قابل ارزیابی هستند. رفتن به سراغ اسامی کمتر مطرحشده و طرح آنها در این مورد میتواند عرصه جدیدی به روی جبهه انقلاب بگشاید، که علاوه بر امکان یک تحول جدی فرصت های جدیدی برای نظام مهیا میکند. چرا باید مدیران ارشد فرهنگی کشور در یک حلقه محدود و اسامی خاصّ اکثراً ستادی بیارتباط با صفها انتخاب شوند، یا از یک نهاد فرهنگی- که کارنامه موفقی هم در آن نداشتهاند – به نهادی دیگر نقل مکان کرده یا به صرف مدیر عالی سازمان صدا و سیما بودن یا صبغه سیاسی داشتن مطرح شوند. هم درون صدا و سیما و هم بیرون آن گزینههایی یافت میشوند که انتظار اداره بهتر این نهاد نسبت به بعضی گزینههای مطرح از آنها میرود، که باید برای معرفی آنها میتوان فضاسازی لازم را صورت داد.
مثلاً چرا نباید به سراغ گزینههایی مثل نادر طالبزاده – که سوابق صفی و ستادی در حوزه فرهنگ نظیر شبکه مستند را در کارنامهاش دارد،- یا پیمان جبلی، مدیر اسبق موفق شبکه العالم و سفیر فعلی ایران در تونس که سابقه معاونت رسانهای شورای عالی امنیت ملی را نیز در کارنامهاش دارد، رفت؟ سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی که هم سوابق صفی در عرصه فرهنگ داشته و هم تحصیلات دینی-دانشگاهی و هم مواجهشدن با مسائل رسانهای و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی در دوره حضور در وزارت خارجه، بیت رهبری و از همه مهم تر شورای عالی امنیت ملی را نیز داشته و از سویی دیگر به موارد راهبردی نظیر مسجد، مادر و معلم در حوزه فرهنگ به درستی تأکید دارد، چرا نباید مطرح شود؟
از سوی دیگر با چهرههایی مواجهیم که به دلیل حلقه بسته مدیریت فرهنگی کشور هیچگاه در عرصه رسمی نتوانستهاند، مسئولیت داشته باشند، اما نمونههای موفقی از مدیریت فرهنگی یا دارا بودن نگاههای راهبردی فرهنگی یا باز کردن عرصههای جدید در فرهنگ و هنر را به همراه داشتهاند. وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب و مدیرمسئول ماهنامه راه و سردبیر سابق سوره و ابرار یکی از این چهرههاست. احسان محمدحسنی مدیر سابق موسسه عاشورا با کارهای به یاد ماندنی در حوزه فرهنگ و تجربیات موفق مدیریتی فرهنگی در موسسه رسانهای اوج تجربه موفقی از خود به یادگار گذاشته است، گزینه دیگر است، مسعود دهنمکی یکی از چهرههای فضا شکن رسانهای است که هر عرصه از کار او در حوزه رسانه و هنر از نشریاتی مثل شلمچه و جبهه تا فیلم های مستندی مثل فقر و فحشا و کدام استقلال کدام پیروزی؟ تا سهگانه اخراجیها و رسوایی تا فرهنگنامه اسارت و… به نمونهای از کارهای مهم رسانهای و هنری تبدیل شده است.
در درون خود صدا و سیما نیز چهرههای کمتر دیده شده و مورد توجهی قرار گرفتهاند، بعضی تدبیرها مثل اصلاح مناظرات، شروع ورود انتقادی و امیدوارانه به بحثهای علمی، توجه به ابعاد فکری ضمن ابعاد رسانهای و هنری فیلمها نشان داده چهرههای موفق و بدون وابستگی سیاسی و حاشیههای خاص در بدنه خود صدا و سیما نیز موجودند که کم تر دیده شدهاند.
طبیعتاً ممکن است در مورد بعضی از گزینههای بالا اختلاف نظر و سلیقه وجود داشته باشد، یا این چهرهها در یک نصاب به شمار نیایند، یا گزینههای بهتری از موارد یادشده در بالا و موارد ذکرشده در رسانهها موجود باشند، این مسئله مهم نیست. مهم باز شدن باب بحث و شکستن حصارهای موجود در مدیریت فرهنگی است، که جبهه انقلاب باید به آن بیندیشد.
همین مطلب در تریبون مستضعفین
10 Responses to کدام رییس صدا و سیما؟ کدام اولویت ها؟ کدام عملکرد؟