خیلی وقتها ما انسانهای انقلابی را انسانهای پرسروصدا و رسانهای و… احساس میکنیم؛ اما در اکثر مواقع با آدمهای پوکی مواجه میشویم که نه کار واقعی انجام میدهند، نه مورد اقبال مردم قرار میگیرند و درمجموع نقشی در پیشبرد انقلاب ندارند. اما چهرههایی داریم که هم کار واقعی انجام میدهند، آنهم کارهای مهم و در کمیت و کیفیت بالا. هم خدمت عام و فراگیر میکنند و با خدمت و با نگاه معنوی و انسانی، دلها را حتی معاندین و بیتفاوتها را جذب میکنند. هم اخلاص دارند و در گمنامی و بدون سروصدا کارشان را انجام میدهند و اکثراً نبودن آنها بهویژه شهادت است که کار آن را دیدنی میکند. حتی بسیاری از آنها مستقیماً در عرصه جهاد نظامی نیستند، اما چنین شهادتطلبانه زندگی میکنند. قطعاً شهید حسن شاطری که در ایران، عراق، افغانستان و بیش از همه بازسازی لبنان نقشآفرینی کرده یکی از این نمونههاست.
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی وقتها ما انسانهای انقلابی را انسانهای پرسروصدا و رسانهای و… احساس میکنیم؛ اما در اکثر مواقع با آدمهای پوکی مواجه میشویم که نه کار واقعی انجام میدهند، نه مورد اقبال مردم قرار میگیرند و درمجموع نقشی در پیشبرد انقلاب ندارند. اما چهرههایی داریم که هم کار واقعی انجام میدهند، آنهم کارهای مهم و در کمیت و کیفیت بالا. هم خدمت عام و فراگیر میکنند و با خدمت و با نگاه معنوی و انسانی، دلها را حتی معاندین و بیتفاوتها را جذب میکنند. هم اخلاص دارند و در گمنامی و بدون سروصدا کارشان را انجام میدهند و اکثراً نبودن آنها بهویژه شهادت است که کار آن را دیدنی میکند. حتی بسیاری از آنها مستقیماً در عرصه جهاد نظامی نیستند، اما چنین شهادتطلبانه زندگی میکنند. قطعاً شهید حسن شاطری که در ایران، عراق، افغانستان و بیش از همه بازسازی لبنان نقشآفرینی کرده یکی از این نمونههاست.
بخشی از زندگی این شهید را بر پایه کتاب معمار محبت منتشرشده از جانب مرکز اسناد انقلاب اسلامی بازخوانی میکنیم که بیش از همه بر برهه مسئولیت او در بازسازی لبنان پس از جنگ ۳۳ روزه تمرکز یافته که شهید آن روزها نام مستعار حسام خوشنویس داشت.
روحیه جهادی و پرکاری، خدمت فراگیر و بیمنت
شهید شاطری رویکرد جهادی و خدمت و پرکاری داشت. کارش محدوده زمانی نداشت و تعطیلی برنمیداشت؛ حتی در ماه رمضان ۱۸ ساعت کار میکرد. کاری را هم که میکرد، مستحکم، بهروز و زیبا انجام میداد. این خدمت فراگیر بود و مذهب و سلیقه سیاسی برنمیداشت، مثلاً در لبنان در بازسازی کلیسا مشارکت کرده بود و لذا، شیعه، سنی، مارونی و دروزی دوستش داشتند. البته از کارهای سرکاری پرهیز میکرد.
جدیت، نظم، برنامهریزی، اولویتگذاری، انقلابیگری
اخلاص داشت اما جدیت در کار و نسبت به بیتالمال و بحثهای مالی حساسیت ویژه داشت. تلاش میکرد به کارهای انقلابی شکل و نظم بدهد. برنامهریزی برای همهچیز داشت و اولویتگذاری میکرد. بهسختی تن میداد و برای انقلاب خطرپذیری میکرد، همپای آن نیز در زندگی فردی تلاش میکرد به مستحبات عمل کند. جوری زندگی و کار میکرد که انقلاب ادامه دارد و مثل محافظهکاران تبدیل به بروکرات نمیشد. مسئولیتپذیری بالایی داشت؛ کارهای بزرگ میکرد، بدون اینکه مسئولیت مشخصی داشته باشد. او برای ضربه به دشمن برنامهریزی حسابشده میکرد، مثلاً توجه و ایده برای ایجاد فرهنگ مقاومت داشت نظیر شکل دادن گردشگری مقاومت باکارهایی مثل ایجاد پارک جنگ ۳۳ روزه. همچنین به انجام کارهایی که در چشم دشمن اقتدار و برتری مقاومت را نشان دهد توجه داشت؛ حتی در ساختوساز این مورد را لحاظ میکرد که مثلاً در مرز ببینند سازندگی است و زندگی جریان دارد. بهاعتبار ایران در کارهای خارجی بهویژه در لبنان نظر داشت. کار رسانهای صرف نمیکرد و میخواست کار واقعی انجام دهد. بهترین کار و بیشترین زحمت را در کمترین زمان به پایان میرساند. هیچ بهانهای را برای عدم اتقان کار نظیر وقت یا بودجه نمیپذیرفت. به تعبیر خودش: «کار خوب اندکی پول و انبوهی اخلاص میخواهد». توجه داشت که در سازندگی لبنان خود لبنانیها را درگیر کند و برای آنان کار ایجاد کند. حاضر هم نبود، صرفاً پول بدهد و مستقیماً بر اجرای درست پروژهها نظارت میکرد.
سادهزیستی و مقابله با تبعیض
روحیه رفاقت و کمک به دیگران داشت؛ اما به نزدیکانش سخت میگرفت؛ مثلاً وقتی مجبور شد فرزندانش را به لبنان ببرد و به سن کار رسیدند آنها را به محیط کار خود برد، اما همه هزینهها و حقوق آنها را خود متقبل شد، برای آنان امتیازی قائل نشد و بر فرزندانش بهنسبت بقیه افراد زیردست در کار سخت گرفت. باوجود اینکه مدیر بود، زندگی و خوراکش مثل بقیه بود. از امکانات برای خود و خانوادهاش بهخاطر جایگاهش استفاده نمیکرد. از کودکی تا بزرگسالی به خودکفایی و عدم پول گرفتن از دیگران همت میگماشت. کمک به مستمندان و توانمندسازی آنها چه در زندگی شخصی چه اولویتهای کاری مثل توجه به مناطق محروم لبنان در دوره سازندگی وجود دارد.
نگاه انسانی و جلب محبت
خروجی کارها برایش مهم بود، اما به نیروهای دوروبر و خانوادهاش نگاه انسانی و تربیتی داشت، توجه به زندگی، خانواده، اطرافیان و کارمندانش بخشی از زندگی و مدل مدیریتی او بود. در مواردی مثل ازدواج فرزندان به رسومات اهمیت نمیداد و سادگی برایش اصل بود، به سادهزیستی و عدم اشرافیت کار داشت و به جزئیات دیگر در مواردی مثل ازدواج کار نداشت. فرزندانش در نحوه ازدواج و جای زندگی آزادی داشتند. اخلاص و رویکرد او باعث شده بود دیگران تواضع، احترام، صداقت و پاکی از او ببینند و بهدلیل خدمت بیمنت و فراگیر او شیفته او و به این طریق انقلاب اسلامی شوند. به مردم حتی بچهها ابراز ارادت میکرد و از آنها و حتی بچهها برای انجام کارها نظرخواهی میکرد و صرفاً از بالا به پایین کار را جلو نمیبرد. محیطهای رسمی را میشکست و با شوخی کردن و ابراز محبت آدمها را به هم نزدیک میکرد. من نمیگفت و ما میگفت. جلسات دعای دورهای و خانگی برگزار میکرد تا هم فضای معنویت ایجاد کند، هم بین همکاران ایجاد انس و الفت به وجود بیاورد. با کارگران محشور بود و مثل آنان زندگی میکرد و خدموحشم نداشت. زیر بار رسمهای غلط مثل اسکورت لبنانیها نمیرفت. در دفترش به روی همه باز بود.
انسان عادی
جدیت او در کار و خدمات، بهمعنی نداشتن دغدغههای رایج انسانی و خانوادگی نیست، مثلاً او به درس بچهها اهمیت میدهد. در خانه نبود اما به پیگیری دقیق وضعیت بچهها از مادرشان میپرداخت. خودش هم زندگی عادی و انسانی داشت، مثلاً به فوتبال، شنا، سوارکاری و عکاسی علاقه داشت و در مواقع ممکن به آنها همت میگماشت.
برنامه برای معنویت خود و دیگران
در کنار انبوهی از فعالیت او برای خودسازی شخصی خود نیز برنامه داشت. حضور فعال درراه اندازی مراسم مذهبی داشت. با اسم ائمه منقلب میشد. در مسیرهایش دعا و در هر فرصت قرآن میخواند. روزهای دوشنبه پنجشنبه روز میگرفت. هرروز که نماز صبحش در اثر خستگی قضا میشد، آن روز را بهعنوان جریمه روزه میگرفت. به نماز اول وقت توجه ویژه داشت. با شهدا رابطه معنوی داشت، به محلهایی که در آن مجاهدت شده احترام میگذاشت و به شهدا و خانواده آنها ارادت داشت، مدام به آنها سرمیزد و خدمت ویژه ارائه میکرد و هیچ خواست خانواده شهدا را رد نمیکرد.
همین مطلب در کانال جمهوری
One Response to شهید شاطری، الگوی خدمت و جلب محبت