محمدجواد جلالفرد نیز از این طایفه مستثنا نبود. روحیهای که او را بهجای عافیتطلبی و نردبان کردن فعالیت و … به آمادگی و نقشآفرینی در عرصههای مختلف با بالاترین هزینهدهی کشانده بود و ضمن همهٔ اینها برای معنویت و خودسازی فردی خود نیز برنامه داشت و انتخابهای خود را عقلانی گزینش میکرد. مهمترین این عرصهها عدالتخواهی بود که به تعبیر رهبر انقلاب «پرچم عدالتخواهی را همواره پیامبران الهی و پیروان راستین آنان بر دوش کشیدهاند. امروز و همیشه مجاهدت در زیر این پرچم، صادقانهترین نشانهٔ پیروی از رسولان الهی است»(پیام به جنبش عدالتخواه دانشجویی، تابستان ۸۷). این عدالتخواهی مردمی و ناظر به مسائل واقعی زندگی مردم نیز بود، لذا نابرابری شهری، مشکلات زمین، مسکن و… که مستقیماً زندگی مردم را تحتتأثیر قرار میدهد، جزو مهمترین عرصههای نقشآفرینی او بود که نهتنها خود مطالبهگری میکرد که مردم را برای مطالبهٔ حقوق خود نظیر مسکن مهر سازماندهی میکرد. سرگرم دعواهای سیاسی نمیشد، گرچه در بسیاری از عرصههای سیاسی با رویکرد عدالتخواهانه موضع میگرفت که نمونهٔ ان سخنانش در ۱۶ آذر ۹۴ مقابل رییسجمهوری بود. آمادهٔ هزینه دادن نیز بود، مثلاً در ماجرای سرکوب شدید دانشجویان معترضین به قراردادهای نفتی، بیشترین ضربوشتمها متوجه او بود. بسیاری عرصههای دیگر مثل مقابله با چوب حراج به صنعت و فناوری کشور و زندگی مردم در ماجرای برجام، حمایت از مقاومت اسلامی و… عرصهٔ فعالیت او بود. از همه مهمتر او این کارها را چنانکه در این سالها مرسوم شده، نردبان شهرت، قدرت و ثروت برای خود نکرده بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
اشاره: این مطلب برای ویژهنامهٔ مرحوم جلالفرد نشریهٔ قسط، ارگان جنبش عدالتخواه دانشجویی نوشته شده است.
جوان انقلابی و بسیجی بهعنوان انسان انقلاب اسلامی به دنبال تحقق اسلام ناب در همهٔ عرصهها است. این دغدغه او را به مسئولیت و مبارزه میکشاند. به تعبیر رهبر انقلاب، جهاد فیسبیلالله تلاش مخلصانهای است که مقابله با دشمن را با خود دارد. اینجاست که اولویتگذاری در مبارزه مهم میشود و ارزش هر فرد بهتعبیر روایات به آن هدفها و مقاصدی است که برای این مبارزهٔ داوطلبانه و مخلصانه برمیگزیند. این مبارزه مردمی و با مردم شکل میگیرد و مجاهد مخلص عافیتطلبی را کنار گذاشته و هزینههای مبارزه را متحمل میشود. بهتعبیر امام خمینی (سلاماللهعلیه): «هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی و این هنر مردان خداست.» (صحیفهٔ امام، ج ۱۴: ۴۷۸).
کسیکه چنین زیست شهادتطلبانهای داشته باشد، مهم نیست به چه طریقی از زندان دنیا خارج میشود؛ بهتعبیر امام حسن (ع): «ما یضر الرجل من شیعتنا أی میته یموت أکل السبع أو احتراق بالنار أو إغراق بالماء أو صلب أو قتل هو و الله صدیق شهید. هیچ نوع مرگی به شیعیان ما ضرری نمیرساند: خورده شدن بهوسیلهٔ درندگان، سوزانده شدن در آتش، غرق شدن در آب، به صلیب کشیده شدن یا به قتل رسیدن. او بهخدا سوگند صدیق و شهید است». (مشکاهالأنوار: ۲۸۸).
محمدجواد جلالفرد نیز از این طایفه مستثنا نبود. روحیهای که او را بهجای عافیتطلبی و نردبان کردن فعالیت و … به آمادگی و نقشآفرینی در عرصههای مختلف با بالاترین هزینهدهی کشانده بود و ضمن همهٔ اینها برای معنویت و خودسازی فردی خود نیز برنامه داشت و انتخابهای خود را عقلانی گزینش میکرد. مهمترین این عرصهها عدالتخواهی بود که به تعبیر رهبر انقلاب «پرچم عدالتخواهی را همواره پیامبران الهی و پیروان راستین آنان بر دوش کشیدهاند. امروز و همیشه مجاهدت در زیر این پرچم، صادقانهترین نشانهٔ پیروی از رسولان الهی است»(پیام به جنبش عدالتخواه دانشجویی، تابستان ۸۷). این عدالتخواهی مردمی و ناظر به مسائل واقعی زندگی مردم نیز بود، لذا نابرابری شهری، مشکلات زمین، مسکن و… که مستقیماً زندگی مردم را تحتتأثیر قرار میدهد، جزو مهمترین عرصههای نقشآفرینی او بود که نهتنها خود مطالبهگری میکرد که مردم را برای مطالبهٔ حقوق خود نظیر مسکن مهر سازماندهی میکرد. سرگرم دعواهای سیاسی نمیشد، گرچه در بسیاری از عرصههای سیاسی با رویکرد عدالتخواهانه موضع میگرفت که نمونهٔ ان سخنانش در ۱۶ آذر ۹۴ مقابل رییسجمهوری بود. آمادهٔ هزینه دادن نیز بود، مثلاً در ماجرای سرکوب شدید دانشجویان معترضین به قراردادهای نفتی، بیشترین ضربوشتمها متوجه او بود. بسیاری عرصههای دیگر مثل مقابله با چوب حراج به صنعت و فناوری کشور و زندگی مردم در ماجرای برجام، حمایت از مقاومت اسلامی و… عرصهٔ فعالیت او بود. از همه مهمتر او این کارها را چنانکه در این سالها مرسوم شده، نردبان شهرت، قدرت و ثروت برای خود نکرده بود.
او در کارهای کوتاهمدت دانشجویی هم متوقف نشده بود و در کنار نقشآفرینی دانشجویی تلاش کرد در مواردی مثل زمین و مسکن در فضای سیاستگذاری نیز نقشآفرینی کند. همچنین در کار فکری متوقف نشده و حتی برای محقق شدن این امور در سطح اجرایی تلاش عینی میکرد.
جلالفرد و امثال او شاید با خون نرفتند، اما شهادتطلبانه زندگی کردند. آرمانخواهانه و مجاهدانه زندگی و مبارزه کردند و روی اولویتهای انقلاب و مردم ایستادند و فداکاری کردند که به تعبیر امام: «بدون شک جهانخواران بههمان میزان که از شهادتطلبی و سایر ارزشهای ایثارگرانهٔ ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند و مسلّم هر قدر کشور ما بهطرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملتهای جهان به اسلام زیادتر میشود» (صحیفهٔ امام، ج ۲۰: ۳۴۱). راهی که باید بهوسیلهٔ دیگران پیموده شود.