کاریکاتور مهمترین عرصهای از حوزههای هنری است که همپای نیازهای روز انقلاب جلوآمده است. شاید هیچیک از عرصههای دیگر هنر اعم از شعر و ادبیات، تئاتر، تجسمی، گرافیک و…. اینقدر بهروز عملنکردهاند. بیش از همه دراینبین یک اسم میدرخشد، کسی که بسته به هر مسئله مهم فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… در زمان وقوع آن و بدون تأخیر طرح میکشید، طرحهایی که در پرحاشیهترین دورانها در نشریاتی که زیر ذرهبین دوست و دشمن بودند نظیر شلمچه، جبهه، صبح، صبح دوکوهه، کیهان، لثارات، پرتو سخن، ابرار وحید جلیلی و….. منتشر میشد. نیازهایی که بسیاری کنشگران سیاسی و فرهنگی بعدها بافاصله زیاد در آن نقشآفرینی میکردند، یا بین انجام یا عدم انجام آن درمیماندند.
مازیار بیژنی که برای خیلیها بهعنوان کاریکاتوریست کیهان شناختهشده است، یکی از مؤثرترین و پرسروصداترین هنرمندان ایرانی و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. او که در سال ۱۳۵۱ در بابل به دنیا آمده است، ابتدای دهه هفتاد وارد دانشگاه امام صادق (ع) شده و کاریکاتور کشیدن را آغاز کرده است، کارهایی که از تبدیل درسهای عربی ابن عقیل و مغنی اللبیب ابن هشام به نمایشگاه کاریکاتور کلید خورده و بعد در حوزههای مختلف موردنیاز انقلاب واردشده است.
• مرد نیازهای لحظههای انقلاب
کاریکاتور مهمترین عرصهای از حوزههای هنری است که همپای نیازهای روز انقلاب جلوآمده است. شاید هیچیک از عرصههای دیگر هنر اعم از شعر و ادبیات، تئاتر، تجسمی، گرافیک و…. اینقدر بهروز عملنکردهاند. بیش از همه دراینبین یک اسم میدرخشد، کسی که بسته به هر مسئله مهم فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… در زمان وقوع آن و بدون تأخیر طرح میکشید، طرحهایی که در پرحاشیهترین دورانها در نشریاتی که زیر ذرهبین دوست و دشمن بودند نظیر شلمچه، جبهه، صبح، صبح دوکوهه، کیهان، لثارات، پرتو سخن، ابرار وحید جلیلی و….. منتشر میشد. نیازهایی که بسیاری کنشگران سیاسی و فرهنگی بعدها بافاصله زیاد در آن نقشآفرینی میکردند، یا بین انجام یا عدم انجام آن درمیماندند. کار بهجایی رسیده بود که صفحه ۱۵ و بعداً سه کیهان محلی شده بود که بسیاری افراد از روزنامه بهصرف مطالعه آن بسنده میکردند، و چکیده همه آنچه را به دنبالش بودند، مییافتند. او جزو معدود هنرمندانی است که احتیاج به توجیه شدن ندارد، خود به جلو رفته و حتی بعضی حرفها را برای فعالان سیاسی، فرهنگی، مردمی و…. تبیین میکند، مثلاً ابتدای همه با طرحش فریاد برمیآورد که مذاکرات برد-برد جز بردن سرمایههای ما و دستخالی ماندن ما چیزی نیست.
• مخاطب مردمی، زبان مردمی
طنز او فاخر است، اما روشنفکری نیست. همه را به خنده وامیدارد، اما فکاهی نیست. با زبان مردم سخن میگوید و مردم آن را فهم میکنند، اما صرفاً بازتولید فرهنگعامه (pop culture) نیست. مواردی که او روی آن دست میگذارد، دغدغههای مردم است که به زبان خود آنها آن را بیان میکند. چیزی که باعث شده سیاسیترین حرف او، برای عموم حتی مخالفینش دلنشینترین حرفها شود. علاوه بر این او بین گروههای مختلف مردم و فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فعال است. او را در دفتر بسیاری تشکلهای دانشجویی و بین بچهها، مجموعههای فرهنگی و حرکتهای سیاسی میتوان یافت که کنار فعالان مردمی علاوه بر کار هنری، نقشآفرینی نیز میکند، یا به آنها سر میزند.
• آرمانگرایی را زندگی میکند
او فقط طرح نمیکشد، آرمانگرایی را زندگی میکند. همراه طرحش حرکت میکند. حتی اگر لازم میشد در اوج خفقان دوره سازندگی همراه با بچههای موسسه میثاق کاریکاتور علیه فقر و فساد و تبعیض و عملکرد مسئولین میکشد و به تشییعجنازه شهدا میبرد و خودش همدستش گرفته و هزینهاش را هم میدهد. انتخابات ۸۸ سر چهارراه میآید با بچههای جنبش عدالتخواه دانشجویی در نقد جنبش سبز کاریکاتور میکشد و سردست میگیرد و حتی کتک هم میخورد. روی فیسبوک و گوگلپلاس آنقدر با بیگانگان و آمریکاییها درگیر میشود، کاریکاتور میگذارد و سؤال میپرسد که مدام مجبور میشوند، صفحه او را ببندند یا او را بلاک کنند. این مسئله فقط در جهاد اصغر نمود ندارد، زندگی ساده حاصل همین تلفیق زندگی آرمانگرایانه باکار است.
• نمادسازی
او صرفاً با هر پدیده بهصورت یک مورد خاص برخورد نمیکند. نمادسازی کرده و این نمادسازیها را تداوم میبخشد. مثل مردم ناظر که در برابر کاریکاتورهایش که دو کودک نماد آن (که ظاهراً اسم هم برای آنها گذاشته: یاسر و سمیه)، هم محجبه بودن هم فقر را دارند. نماد او برای مسئولین غرق دنیا شده که با کاراکتر چاق و یقهبسته نمایش داده میشود. نمادسازی از رؤسای جمهور آمریکا، نمادسازی از شرکتهای نفتی مثل Shell و B.P.، نمادسازی از انگلیس، نمادسازی از پسته (!)، نمادسازی از روشنفکران، نمادسازی از اعراب وابسته و خوشگذران، نمادسازی از مقاومت اسلامی فلسطین، حتی بعضی نمادهای معروف مثل حنظله را هم در کارهایش هضم میکند. این نمادسازیها بعضاً از وقایع روز اثر میپذیرد، مثل اذعان مهاجرانی وزیر ارشاد خاتمی به خوردن شیر خر، یا از محافظین خاتمی دوره ریاست جمهوری که جوانهای هیکلی با نماد FB روی سینهشان نمود یافته بودند، شیرین عبادی، اصلاحات، عراقی شکنجهشده در ابوغریب، آقازادههای دزد و….. که به صورت یک نماد ثابت در کارهای او میماند.
• درونمایه حزباللهی مشخص
او بهنقد میپردازد، اما درونمایه نقد او کاملاً حزباللهی و مشخص است، مثل استفاده از نماد شهدا و پاگذاشتن مسئولین روی خون شهدا، زدن چپ و راست و دعواهای سیاسی بیحاصل، همچنین او به انتظاراتی مثل قطرهچکانی و.. از بسیج معترض است. او نمیخواهد با وسط ایستادن مثل بسیاری از هنرمندان حتی درون جبهه انقلاب، کسب وجهه کند. او با تأکید بر حزباللهی بودن، خود را مینمایاند، و دغدغههای درست حزباللهی را نشان میدهد. او اخلاق را در کارهایش درگیر کرده است، مثلاً از او کاریکاتوری که تمسخر ظاهر ناموزون افراد باشد نمیبینیم، روی علنیترین سخنان یا موارد نقشآفرینان سیاسی و فرهنگی دست میگذارد، نه حرف و کدهای درگوشی نامعین و خصوصی و موارد دیگری که حزباللهیگری او را در کارش نمایان میکند.
• کارهای عمیق
ادبیات و نگاه مردمی موجب نشده تا او سطحی و روزمره شود. بیژنی از معدود هنرمندانی است که با متخصصین حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درگیر است. ایده و مشورت میگیرد، هم خودش پیشقدم میشود هم از آنها استقبال میکند و مهمترین مسائل انقلاب و بحرانهای اقتصادی و سیاسی را تبدیل به طرح میکند. چنانکه واقعاً کاریکاتورهای او مقالههای بیمتن و فکرشدهای است که یک دنیا حرف دارد. او بارها اتود میزند، تغییر میدهد و حتی بعضی کارهای گذشتهاش را با حفظ هویت بسته به نیاز روز انقلاب تغییر میدهد.
• پرداختن به فقر، فساد، تبعیض و اشرافیت
شاید مهمترین موردی که بیژنی را دیدنی کرده است، پرداختن او به فقر، فساد، تبعیض، اشرافیت و بهصورت کلی هرگونه بیعدالتی است. این بیعدالتی فقط ناظر به طرح وجود فقر یا فساد یا تبعیض و اشرافیت نیست، بلکه عوامل پدید آوردن آن نیز موردتوجه او هستند. او بهنقد مسئولین از همین زاویه میپردازد: مثلاً چنبره زدن مسئولین بر مقامشان، پدیده آقازادهها و رسیدن آنها به مقام، عدم پاسخگویی، فامیلبازی، خرج دکور و اشرافیت خود کردن، حرف زدن بدون محتوا، حرف زدن بیحاصل مسئولین برای زندگی مردم، خرجها و وعدههای انتخاباتی، طرحهای ناتمام، خراب بودن بخش تولید و صنعت، ادعای دنیا گریزی ضمن آلودگی به دینا، تبعیض بین مجرمین درشت و کوچک، خراب بودن راهها و بیتوجهی مسئولین، سستی در مبارزه با فساد، شعارهای پوچ انتخاباتی، مبارزات ناسالم انتخاباتی و…. او به فساد بهصورت گسترده میپردازد، عدم برخورد با مفاسد، زمینخواری، برخورد با آفتابهدزدها و عدم برخورد با دزدیهای کلان، مبارزه نمایشی با مفاسد، سوءاستفاده مسئولین و آقازادهها از مردم، ناامنی مرزها و بیتوجهی مسئولین و…. عدالتخواهی او عمیق است، مثلاً نقش شرکتهای چندملیتی، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، برنامههای توسعه غربزده، اثر سوداگری و تبعیض بانکها بر زندگی مردم و… هم موردنقد او قرارگرفته است. در کنار این موارد او به تبعیض و اشرافیت مسئولین اشاره دارد که در مورد امکانات مختلف به آن اشاره دارد، نظیر: دانشجوی پولی، افزایش قیمتها، فقرزدایی شعاری، رشوهگیری، توسعه نامتوازن، کارهای شعاری مثل تکریم اربابرجوع، ادعاهای غلط در باب ریشهکنی فقر و رونق اقتصادی، دانشگاه آزاد و شهریههایش، از سوی دیگر عدالتخواهان و برخورد با آنها، عقبگرد مسئولین از آرمانهای انقلاب، رفتارهای طاغوتی مسئولین، عدم رسیدگی به مردم و ایثارگران و….
• پرداختن به نهضت جهانی اسلام و مقابله با نظام سلطه
او هم اقدامات نظام سلطه را مدنظر دارد، هم مقاومت، هم سازشکاران. حتی عواملی نظیر کالاهای صهیونیستی را مدنظر دارد. بهشدت با پدیده هولوکاست درگیر است. سازشکاران داخلی هم در کار خارجیها مدنظر او هستند. حقوق بشر و سوءاستفاده روشنفکران از آن، اقدامات سران نظام سلطه، سربازان، رسانههایشان، جنبشهای آزادیبخش نظیر جنبش والاستریت، در اختیار آمریکا بودن سایر قدرتها، شکنجههای زندانهای آمریکا، در اختیار آمریکا بودن نهادهای بینالمللی مثل آژانس انرژی اتمی، نقد ادعای صلحطلبی آمریکا و اسراییل، دست آمریکا و انگلیس پشت وقایعی مثل توهین به پیامبر، ادعای مسئولیت ماورایی بوش، دست آمریکا پشت گروههای روشنفکری و تروریستی مثل ریگی، ادعاهای دروغ اوباما، تهدیدهای پوشالی آمریکا و شکست او در عراق، مقابله نافرجام رژیم صهیونیستی با مقاومت، حمله نمایشی آمریکا به عراق، متلاشی شدن غرب، ادعای قوم برگزیده خدا بودن یهود، نقد جایزه صلح نوبل و… در کارهای او حاضر هستند. همچنین به سازشطلبی، خرابکاریهای دستگاه سیاست خارجی، مذاکرات محرمانه با آمریکا، بازی برد برد هستهای و… کار دارد. او رصد خوبی روی کارهای هنرمندان و مشخصاً کاریکاتوریستهای وابسته بهنظام سلطه مثل کیگل دارد. همچنین بیداری اسلامی نیز ازنظر او دور نیست. او با اقدامات ضد سلطه ملت ایران مثل جنبش ملی هستهای نیز همراهی و همدلی روزآمد دارد و به سازشطلبی و مذاکره با آمریکا شدیداً معترض است.
• پرداختن به تحجر و التقاط
او بهصورت مشخص با تجدیدنظرطلبی، تهاجم فرهنگی و التقاط درگیر است. اصلاحطلبان، ارتباط آنان با بیگانه، نقش آنان در فتنه ۸۸، جنبش دانشجویی وابسته، نمایش چماق به دستی مدعیان اصلاحات و آزادی، تمسخر ضدانقلاب، بیمحتوایی آثار روشنفکران، نقد ادبیات روشنفکری و تخریب ادبیات فارسی بهوسیله آنها، تمسخر خوانندههای آنچنانی، سوءاستفاده از محیط دانشگاه بهوسیله روشنفکران و سیاسیون، ندیدن واقعیتها و محو نظام سلطه بودن روشنفکران و… بخشی از آثار اوست. این مسئله نهفقط به اصلاحطلبان که به تجدیدنظرطلبیهای دیگر مثل بعضی مواضع اصولگرایان مربوط است. مثلاً نسبت به احیای تخت جمشید، درخواست مذاکره با آمریکا و انحرافات فکری و سیاسی آنان نیز موضع دارد. او فقط با روشنفکران کار ندارد، به تحجر و عافیتطلبی نیز کار دارد، و در برابر نیروهای مؤمن و انقلابی بهتحقیر آنان و حتی طرح همدستیشان با روشنفکران و التقاطیها در حمله به اسلام ناب اشاره دارد. ابعاد مختلف اسلام آمریکایی سوژههای کارهای او را شکل دادهاند. او ایدههای انقلابی را به طرح تبدیل میکند، مثل جمله وحید جلیلی که روشنفکران و تحجر دو سر یک قیچی هستند که به جان اسلام ناب افتادهاند.
• نقد فرهنگی و مدیریت فرهنگی
او به مشکلات فرهنگی نیز میپردازد، اما در معلول نمیماند. سراغ علتها و مسئولین ناظر به آن میرود، مثل صداوسیما و سرکار گذاشتن مردم بهوسیله آن و غارت سرمایههای فرهنگی، سفرهای خارجی بیدلیل مدیریت فرهنگی، فرافکنی مدیران فرهنگی از ضعفهای خود، تحصیلات دوپینگی ضمن مدیریت، بها ندادن مدیریت فرهنگی به جبهه فرهنگی و هنرمندان و بیتوجهی به مسائل مالی آنها، برنامهها پرسروصدا ولی پوچ، اشرافیت، بیلان کاریهای بیحاصل، عدم فهم درست فرهنگی، به دنبال کارهای پژوهشی بودن نه مدیریت فرهنگ، افشاگری بهجای کار، تنبلیهای مدیریت فرهنگی و…. محل نقد اوست. فقط به مدیریت کار ندارد به مواردی مثل هنرمندان و کارهایی مثل عمل بینی، تیپ زدن عجیب، تمسخر سبک شخصی هنرمندان، سفارش کار با پارتیبازی، کارهای بیمحتوا، نان به نرخ روزخورها، شهرتطلبی، ارتباط با حیوانات، کارهای نمایشی دفاع مقدس و… به مواردی مثل جایگزینی تلویزیون بهجای منبر و… هم توجه دارد.
• کارهای مجموعهای و سیردار
از ویژگیهای بیژنی این است که علاوه بر کارهای نیاز روز بهصورت موضوعی روی مسائلی مثل هولوکاست، آقازادهها، زمینخواری، مسکن، مذاکره با آمریکا و… کارهایی مداوم دارد. چه بهصورت مجموعه آنهم با همکاری طنز نویسان و چه بهصورت کارهای مداوم.
• ابتکاراتی مثل تاریخ کارهای فرهنگی
بیژنی همانگونه که به دنبال دیده شدن طرح خود حرکت میکند، ابتکارات ویژهای نیز به خرج میدهد. علاوه بر ایجاد فضا برای نیروهای همسو در قالبهایی نظیر مجله یا سایت روزکارتون، جشنواره با موضوعات انقلابی نظیر مذاکره با آمریکا، تولید ملی و… او به تاریخ و خاطرات کارهای فرهنگی خود اهمیت میدهد، وقایع کارتونیه و انتخابیه که در روزکارتون منتشر میشود، حاشیههای بعضی از کارهای مهم و پرسر و صدای او را از قلم خودش بازخوانی میکند.
همین مطلب در خبرگزاری فارس، تریبون مستضعفین، حلقه وصل
5 Responses to مازیار بیژنی، هنرمند مردمی عدالتخواه و پیشرو