در اقتصادی که مبتنی بر نفت، تولید ماده خام و صادرات آ ن باشد، کاهش بهره وری و رانت رشد خواهد کرد. در این اقتصاد نخبه ای رشد نمی کند و اگر کسی هم استعدادی داشته باشد، به سمت تلاش،پشتکار و دادن هزینه نمی رود؛ چنانچه به تعبیر رهبر انقلاب یکی از ویژگی های نخبگان همین حوصله تحمل این مسیر ها است. در این سیستم، نخبه حقوق بگیر بنیاد ملی نخبگان شده و تعریف «نخبه» می شود کسی که در این چارچوب موجودِ رانتی و غیر مولّد کار بکند و در جاهایی مثل کنکور و المپیاد صرفاً یک مدال بگیرد و از مسایل جامعه کناره گیری کند. با این وصف، هم تعریف نخبه و آدم هایی که در جایگاه نخبگان قرار می گیرند عوض شده است، هم مدل حمایتی که جامعه برای نخبه قرار می دهد، مدلی رانتی و حقوق بگیری می شود که مخالف روح نخبگی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
مصاحبه با روزنامه شهرآرا: در اقتصادی که مبتنی بر نفت، تولید ماده خام و صادرات آ ن باشد، کاهش بهره وری و رانت رشد خواهد کرد. در این اقتصاد نخبه ای رشد نمی کند و اگر کسی هم استعدادی داشته باشد، به سمت تلاش،پشتکار و دادن هزینه نمی رود؛ چنانچه به تعبیر رهبر انقلاب یکی از ویژگی های نخبگان همین حوصله تحمل این مسیر ها است. در این سیستم، نخبه حقوق بگیر بنیاد ملی نخبگان شده و تعریف «نخبه» می شود کسی که در این چارچوب موجودِ رانتی و غیر مولّد کار بکند و در جاهایی مثل کنکور و المپیاد صرفاً یک مدال بگیرد و از مسایل جامعه کناره گیری کند. با این وصف، هم تعریف نخبه و آدم هایی که در جایگاه نخبگان قرار می گیرند عوض شده است، هم مدل حمایتی که جامعه برای نخبه قرار می دهد، مدلی رانتی و حقوق بگیری می شود که مخالف روح نخبگی است.
راهکار این معضل وابسته به یک مسئله دوطرفه است.
١. در ابتدا، دولت باید با تغییر سیاست گذاری کشور در تعریف نخبه، برای کسانی که حرکت ایجاد کرده و به سئوال های جامعه پاسخ می دهند ارزش بگذارد. نباید تعریف نخبه تبدیل شود به کسی که صرفاً مقام هایی را در کنکورها و المپیادها آورده ولی به مسایل جامعه توجه ندارد و به فکر پاسخ گویی به نیاز های کشورش نیست. متأسفانه با تعریف رایجی که در حال حاضر از نخبه داریم شهدایی چون علی محمدی و شهریاری ، نخبه به حساب نمی آیند. البته ناگفته نماند که برخی از نخبگان هم باید این روحیه حقوق بگیری را کنار گذاشته و به مسایل واقعی کشور پاسخ بدهند.
٢. طرف دیگر مسئله، بحث نفت است.در این زمینه باید گفت اگر دولت برای قطع وابستگی به نفت و احیای درآمدهای مبتنی بر ارزش افزوده تلاش کند، بخش زیادی از مشکلات کشور حل خواهد شد.
تا وقتی که درآمدهای ما وابسته به نفت است، مسئولین به سمت نوآوری و تولید نرفته و به تبع آن مردم نیز به سمت کارهای فاقد ارزش افزوده روی می آورند.
تحریم ها فرصت بزرگ قطع وابستگی کشور به نفت را برای ما ایجاد کرد، اما متأسفانه از آن کم استفاده کرده یا اصلاً استفاده نکردیم. در حال حاضر نیز در این زمینه ظرفیت های زیادی برای ایجاد یک اقتصاد غیر نفتی وجود دارد؛ به این معنی که مسئولین می توانند درآمدهای دیگری از جمله مالیات ها را جدی گرفته و بودجه کشور را از نفت جدا کنند و به این واسطه به سمت اقتصاد غیر نفتی گام بردارند.
البته یکی از مشکلات جدی در این زمینه این است که مالیات ها صرفاً از کارگر و کارمندی که حقوق بگیر دولت هستند گرفته می شود و حرف هایی پوشالی چون حفظ حریم خصوصی مردم، شفافیت مالی را از حساب های دلال ها و سوداگران گرفته است . آن ها با توجه به مصوب نشدن قانون مالیات بر عایدی سرمایه که سه هفته پیش در مجلس اتفاق افتاد، آزادانه از مالیات های سنگین فرار کرده و اقتصاد ایران را روز به روز فلج می کنند.
همین مطلب در روزنامه شهرآرا، ایران بورس نیوز، البرز بان