محوریت یافتن مشارکت محوری و فرایند تربیتی به جای آمورشی که به صورت ویژه باید در قالب فعّال کردن تشکلهای دانشآموزی انقلابی و مشخصاً بسیج و انجمن صورت بگیرد. وضعیت بسیج دانشآموزی اسف بار تر از انجمن است و به صرف عضویت و کارهای روتین و اردوی راهیان و شرکت در فلان رژه در شهرستان ها محدود شده است. باید رویکرد آموزش محوری و ایجاد چند کلاس فوق برنامه برای انتقال محتوای دینی یا کار فرهنگی در مدارس به رویکرد تربیت محوری و راه انداختن خود فعالان دانش اموزی برای کار فرهنگی و سیاسی در مدارس تغییر کند. استقبال از برنامههای مشارکت محور به صورت ویژه خود را در اروهای راهیان و بالاتر از آن اردوهای جهادی نشان داده است. از سوی دیگر هویت حمعی یافتن حلقههای دانشآموزی انقلابی به عنوان یک راهبرد جدی مورد توجه قرار گیرد.
چندی پیش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی در همایشی به بزرگداشت مقام مربیان پرورشی اقدام کرد. ویژه نامه مربی که در این همایش توزیع گردید، حاوی مقالهای با عنوان احساس مسئولیت، مشارکت و تربیت محوری راهکار احیای فعالیتهای پرورشی :بود
اهمیت کارفرهنگی در مدارس پیش از انقلاب و دههی آغازین انقلاب
وقتی به مطالعهی کنشگران انقلابی و پسا انقلابی میپردازیم، مدارس یکی از مهمترین کانونهای انقلابی پیش و پس از «انقلاب کبیر اسلامی» بوده است، که هم در فرآیند تبلیغ و نیروگیری انقلابیون محوریت داشته، هم مهمتر از آن در فعالیتها و خودکنشگری انقلابی نقش مؤثّر و منحصر به فرد و مستقیم داشته است. ضرورت انتقال محتوای انقلاب و تربیت نیروی انقلابی در دههی پنجاه و شصت، عدم وجود رسانههای قوی در دست انقلابیون ما قبل از پیروزی انقلاب، خطرت جدی پیش روی انقلاب و ترس ازاتفاق افتادن سرنوست انقلابهای مشابه مانند الجزایر برای انقلاب کبیر اسلامی، وجود بازماندههای رژیم طاغوت در مدارس و فرایند طولانی تصفیهی آنها و اصلاح متون درسی و ساختار اموزش و پرورش، برنامه ریزی گستردهی ضد انقلاب و گروهکهایی مثل مجاهدین خلق در مدارس و….، احساس تکلیف انقلابیون به نقش آفرینی مستقیم در پیشبرد انقلاب و… همه و همه اهمیت دوچندانی به مدارس در سالهای منتج به پیروزی و دههی اول انقلاب کبیر اسلامی میداد.
احساس مسئولیت برای نقشآفرینی مستقیم در فرآیند پیشبرد انقلاب
به صورت خلاصه میتوان احساس مسئولیّت برای نقشآفرینی مستقیم در فرآیند پیشبرد انقلاب و کادرسازی برای انقلاب را مهمترین ویژگیهای این دوران نامید. انقلابیون دههی شصت، به دلیل مردمی دیدن انقلاب و احساس مسئولیت برای تدوام انقلاب، خود را بخشی از این فرآیند میدیدند. به دنبال مشارکت در این فرآیند بودند، منتظر نهادهای حکومتی نمیماندند. تبلیغ در مدارس، به ویژه برای دانشجویان بخشی از کنشگری انقلابی بود، خود را ملزم به حضورو توجیه مخاطب و تولید محصول از جنس نمایشگاه ، جزوه، کتابچه، کتاب، نوار کاست، بیانیه و…. میدیدند. اساساً کار فرهنگی در محیطهای مختلف یک ارزش جدّی به حساب میآمد و مدارس جزو مهمترین آنها به شمار میآمد.
مشارکتمحوری و تربیتمحوری نه آموزشمحوری
از سوی دیگر این برنامهها مشارکت محور بود، به این معنا که نگاه سیطره انداخته برآن بیش از آنکه آموزشی باشد تربیتی بود. تلاش میشد تا فرد با مشارکت در برنامهها یا فرآیندهای انقلابی و…. تربیت شود و آموزشها ضمن این موارد اتفاق میافتاد. استفاده از هنرهای نمایشی، سرود، کارهای بیرون مدرسهای(نظیر صدها اجرای گروه سرود اور ربیتی خرم آباد در جبههها و محیطهای مردمی)، تولید محتوا از خود دانش آموزان و…. ویژگیهای آن دوره به نسبت هنرها و تکنولوژیهای رایج آن دوره بود.
مردمی بودن
این مشارکت محوری و احساس مسئولیّت موجب شده بود، تا هم متولّیان کار فرهنگی در مدارس از بین مردم و اقشار فرهیختهی انقلابی برخیزند، هم مردم و خانوادهها از این حرکتها استقبال کنند، هم خود دانشآموزان نه به عنوان صرف مخاطب منفعل و گوش شنوای صرف که به عنوان کنشگر در این فرآیند دخیل شوند. فرآیند تولید، توزیع و مصرف هر سه به صورت مردمی شکل میگرفت و مستقیماً اثر میکرد. مشارکت بیشتر دانش آموزان در فرایندهای انقلابی و حتی فرآیندهای انقلابی پر هزینه مثل دفاع مقدس خود یکی از بهترین نمودهای توفیق این حرکتها بود. حرکتهایی که به تبع شرایط سنی دانشآموزان عمق خانوادهها را تحت تأثیر قرار میداد و اثر مستقیم درتربیت انسان انقلاب اسلامی میگذاشت.
افول کار فرهنگی در دههی هفتاد و هشتاد
بروکراتیزاسیون انقلاب و تلاش برای دیوانی کردن فرآیند انقلاب و تبلیغ، مشارکت زدایی و بسیج زدایی از مردم، ترویج روحیهی اشرافی و فرهنگ تودهای مبتنی بر زندگی روزمره، اولویت دادن به رشد مادی در کشور، سیاست زدایی از کشور و محیطهای مثل مدارس دانشگاه، از بین رفتن گزینش به صورت جدی و نظام یافته در کشور و آموزش عالی و مراکز تربیت معلم، رویکرد از بالا و آموزشی پیداکردن به کار فرهنگی و پرورشی در مدارس، ضد ارزش شدن کار فرهنگی و اتفاقات افتاده در دههی شصت و محوریت یافتن رشد اقصادی و توسعهی مادیگرا، تغییر متون درسی در کشور در راستای سیاستهای اقتصادی و فرهنگی اتخاذ شده و…. عناصر مهمی در تضعیف کار فرهنگی در مدارس بو، که در اتنهای دههی هفتاد با نگاه سیاسی و انتخاباتی پیدا شدن به مدارس، ایجاد تشکلهای موازی تشکلهای انقلابی مثل انجمن اسلامی دانش آموزی در قالب سازمان دانش آموزی و کارهای فوق برنامه ، محوریت یافتن پول و مدارس غیر انتفاعی وتغیر مخاطبین کار فرهنگی از مدارس عادی و مخاطبین قشر متوسط به پایین به سمت مدارس غیر انتفاعی با اقشار متوسط به بالا با محویت پول وگونهی خاص مدارس انجمن حجتیهای، محوریت یافتن کنکور و ورد به نظام آموزش عالی درمدرسه و صرف درس محوری مبتنی بر کنکور، گسترش ابزار ارتباطات جمعی و پر کردن وقت کودک و نوجوان با فیلمها و بازیهای رایانهای در خانه، تفکیک ارتباط مسجد و مدرسه و انشگاه و عدم جذب فعالان فرهنگی و دانشجویی و طلبه به کار فرهنگی در مسجد و… در افول فعالیتهای فرهنگی در مدارس موثر بود که تعطیلی معاونت پرورشی تیر خلاصی به تمام این حرکتها بود. این شرایط کار را به جایی رساند که بدنهی دانش آموزی اکنون در بحران به سر میبرد . آمار تکان دهندهی مسائل اخلاقی و جنسی در مدارس، آمار دهتناک نوع نگاه به نظام و به صورت نمونه خسارت دیدگان دانش آوزی فتنه در شهر تهران و حتی آمار اعلام آمادگی برای جاسوسی برای کشورهای بیگانه، پر شدن دانشگاها با فارغ التحصیلان مدارس غیر انتفاعی و انجمن حجتیهای و افول جدی فعالیتهی دانشجویی به تبع آن زنگ خطر جدی را در مورد ضعیت کار فرهنگی در مدارس در شرایط فعلی به صدا در میآورد.
چه باید کرد؟
- احیای احساس مسئولیت دراقشار مختلف مرم و انقلابیون نسبت به کار فرهنگی در مدارس و بازگشت نخبگان دانشجو و طلبه و فعالان فرهنگی به مدارس در قالب وقت گذاشن مستقیم یا تولید محصول فرهنگی متناسب با فهم دانش آموزان یک نیاز جدی است. (بسیاری از محصولات فرهنگی متانسب با فهم و شرایط سنی داش آموزان نیست. مثلاً بسیاری مستندها میتواند با کاستن از کمیت و طول و همینطور سادهتر شدن سناریو وروایت نسخهی دانش آموزی پیدا کند. حرکتهای خوبی نیز به صورت نمونه در بازیهای رایانهای، تولیدلوازم التحریر انقلابی مثل دفاتر ایام و لوازم التحریر ثنا و ثمین و… کلید خورده است.) این ارتباط می تواند به بخشی ازفعالیتهای دانشجویی مثلاً به صورت دورهای تبدیل شود، تشکل های دانشجویی و جمعهای طلبگی باید به صورت منظم برای مدارس خاص برنامه بریزند. (توضیح آن که ابتدای انقلاب یکی از برنامههای ثابت فعالان دانشجویی چه به صورت فری و چه تشکیلاتی برنامه ریزی برای مدارس بود، مثلاً انجمن اطلامی دانشجویان دانشگاه تهران برای مدارس بستهی فرهنگی و نمایشگاه تولید میکرد و حتی برای برگزاری آن از مدارس یا آموزش و پرورش هزینههایی میگرفت. فارغ از این که اکثر این فعالان به صورت معلم وفعالفرهنگی شخصاً در مدارس و کارخانهها و مساجد و…. حضور مییافتند.) همزمانی ایام تعطیلات دانشگاهی و مدرسهافرصت کید زدن حرکتهای قرارگاهی و اردوگاهی و وقت گذاری بیشر فعالان دانشجویی و فرهنگ را فراهم میکند .
- نباید در انتظار حرکت نهادهای مسئول، ماند و باید فعالان دانشجوی و فرهنگی مستقیماً وارد عمل شوند، گرچه مطالبهگری از نهادهای مسئول خود یک مسئلهی چدی است که تاکنون در این زمینهی خاص مورد غفلت قرار گرفته است.
- محوریت یافتن مشارکت محوری و فرایند تربیتی به جای آمورشی که به صورت ویژه باید در قالب فعّال کردن تشکلهای دانشآموزی انقلابی و مشخصاً بسیج و انجمن صورت بگیرد. وضعیت بسیج دانشآموزی اسف بار تر از انجمن است و به صرف عضویت و کارهای روتین و اردوی راهیان و شرکت در فلان رژه در شهرستان ها محدود شده است. باید رویکرد آموزش محوری و ایجاد چند کلاس فوق برنامه برای انتقال محتوای دینی یا کار فرهنگی در مدارس به رویکرد تربیت محوری و راه انداختن خود فعالان دانش اموزی برای کار فرهنگی و سیاسی در مدارس تغییر کند. استقبال از برنامههای مشارکت محور به صورت ویژه خود را در اروهای راهیان و بالاتر از آن اردوهای جهادی نشان داده است. از سوی دیگر هویت حمعی یافتن حلقههای دانشآموزی انقلابی به عنوان یک راهبرد جدی مورد توجه قرار گیرد.
- البته این مشارکت محوری الزمات دیگری مثل توجه به محتوا، محصور نشدن در مدارس وتوجه به فعالیتهای بیرونی از مدارس(نظیر نقش آفرینیهایههی اول انقلاب گروههای سرود و تئاتر و انجمنهای اسلامی و….)، ارتباط با فعالین جبههی فرهنگی انقلاب در سطح ملی و در سطح منطقهای با فعالان دانشاموزی و فعالان پرورشی در مدارس، ارتباط با بدنههای مرمی، ارتباط با محرومین، یاددادن الگوهای کارها و ایجاد حافظهی سازمانی، دغدغه سازی منظم از سوی فعالان و رسانههای فراگیر ملی، قائل شدن امتیازات در فرآیندهای ارتقاء به سطوح عالی، راه اندازی رسانههای مرتبط و پاسخگویی به نیازهای این فعالان و… را به همراه دارد.
- احیای ارتباط مسجد- مدرسه در مناطق و برنامه ریزی فعلان مسجد هر منطقه یک عنصر جدی است که رهبر معظم انقلاب دو سال پیش در پیام به اجلاس سراسری نماز به آن تأکید کردند، مسئلهی مهمی است که هم از پایین باید به سمت آن رفت هم از بالا باید به صورت یک سیاست پیگیری شود.
- محوریت یافتن کار فرهنگی روی مدارس عادی و عدم گذاشتن همهی تخم مرغها در سبد مدارس غیر انتفاعی عنصر مهم دیگری است، گرچه استفاده از ظرفیت مدارس غیر نتفاعی تا اصلاح شرایط کنکور نیز نبید فراموش شود، اما وضعیت فعلی که مدارس عادی کاملاً لخت است و در اولویت نیست و حاکمیت هم از برنامه ریزی برای آن استقابل نمیکند باید تغییر یابد.
- از لوازم رویکرد مشارکتی استراتژی سیاست زایی در مداس است. بالا بردن سن انتخابات و جلوگیری مدیران مدارس از کار سیاسی در مدارس که بعد از مسائل دم خرداد و سوء استفادهی اصلاح طلبان بهانه برای مدیران محافظه کار بعدی ایجاد کرد،باید تغییر کند. به جای رویکرد امنیتی و تهدید محور باید به سمت رویکرد فرصت محور رفت و ضمن باز کردن بازار کار فرهنگی و سیاسی در مدارس برای برنامهریزیهای مردمی و تشکلهای مردمی و دانشحویی انقلابی عنصر مهمی است که می تواند پازل آن با تغییربعضی قوانین مثل سن انتخابات تکمیل شود. به تصریح مقام معظم رهبری در هنگام راهاندازی اردوهای جهادی جوان احتیاج به هیجان دارد.
- از الزامات رویکرد مشارکت محور، ایجاد قالبهای فرهنگی است که خود بچههای دانش اموز به عنوان کنشگر در آن نقش آفرینی کنند. در ابتدای انقلاب قالبهایی مثل سرود، تئاتر، پخش اعلامیهها و محصولات فرهنگی در محیط عمومی و…. مورد استفاده قرار میگرفت، اکنون باید ضمن استفاده از بعضی از این گونههای مختلف هنری قالبها و عرصههای جدید حقیقی و مجازی برای نقش آفرینی منسجم دانش آموزان گشود، یکی از این عرصهها میتواند روی آوردن به فعالیتهای خیریه و تکاثر ستیزی از منظر انقلابی باشد، مطالبه گری نسبت به وضعیت و ضرورتهای فعلی کشور با نگاه آرمانی یکی دیگر از این لوازم است که میتواند ظرفیت داشناموز را فعال کند..
- از الزامات توولید محصول برای فعالان دانش آموزی، راه ندازی جدی شبکهی توزیع در مدارس است، که باید با در نظر گرفتن شرایط مالی دانشاموز، هم در نوع محصول تولیدی هم در گونههای مختلف توزیع و احیای سنتهای امانت و… پیگیری شود. تجربهی اکران مردمی عمار در مدارس یکی از رویکرهای جذاب است که باید به صورت گستره تر موردتوجه قرار بگیرد.
همین مطلب در تریبون مستضعفین و گنج
5 Responses to احساس مسئولیت، مشارکت و تربیت محوری راهکار احیای فعالیتهای پرورشی