ما احتیاج داریم بدنه ی جدی فارغ التحصیلان مجموعه های انقلابی دانشجویی را شکل بدهیم کما این که بسیج و طرح ولایت و انجمن و….. بعضاً در حال شکل دادن هستند یا مجموعه هایی دارند. اما این مجموعه ها نباید بر نسل فعلی دانشجویی سایه بیندازد. این ها باید بیاموزند و هدایت شوند که کارهایی بکنند که تکلیف شان است، مثل کار تخصصی یا نقش آفرینی فرهنگی و سیاسی در محیط عمومی جامعه و ….. ممکن است یک جایی مجموعه های دانشجویی هم از این ها کمک بگیرند، اما کار اصلی این ها نیست. ما که قرا نیست تا ابد دانشجو و طلبه باشیم، این محیط ها نسبت به محیط عمومی جامعه طریقیت دارد نه موضوعیت….
بسم الله الرحمن الرحیم
کار دانشجویی باید با محوریت دانشجوی فعلی و مدیریت او بچرخد، البته خیلی جاها فعالان دانشجویی به استفاده از تجارب دیگران نیازمندند، اما باید خود به ضرورت این مشاوره ها و کمک گیری ها برسند و بدون دخالت این برادر بزرگ ترها کارها را پیش ببرند. این به این معنی نیست که قدیمی ها حرف نزنند یا من باب النصیحه لائمه المسلمین در سطح یک تشکل دانشجویی و مردمی ظرفیت های خود را در اختیار دیگران نگذارند، اما به این معنی هست که باید سیالیت محیط دانشجویی حفظ شود. بعضا این دخالت ها اصلا جلوی کار نسل فعلی را می گیرند.
به صورت نمونه همیشه مثلاً به روند اداره ی بسیچ دانشگاه تهران اعتراضاتی وجود داشته است،اما بخش عمده ای اش همین است از بچه ها قدیمی تا نهادهای امنیتی وسیاسی و فرهنگی و مسئول و غیر مسئول و ….. احساس مسئولیت می کنند جلوی برنامه ریزی نسل فعلی را می گیرند، ممکن است موسمی هم موفق شوند، کتاب هم برای پیروزی شان چاپ کنند (که مثلاً برای ۱۶ آذر ۱۳۸۸ دانشگاه تهران کرده اند) اما نسل فعال فعلی با این کارها نمی تواند کار کند! از مسئول بسیج یکی از دانشگاه ها پرسیدم چرا امسال یک سری موارد انجام نشد، گفت خب معلوم است، این قدر دست بیرون و درون دانشگاه هست که بچه ها احساس مسئولیت نکنند.
توجیه ترین فارغ التحصیل ها هم با فاصله گرفتن از فضا، وارد شدن به بازار کار، ارتباط پیدا کردن با مجموعه های بیرون دانشگاه و….. از مسائل عینی فضای فعلی دور می شوند. حتی ممکن است این آدم ها در فضای دانشگاه و حوزه یا محیط های آرمانی هم بمانند، اما چون کنش گر بالمباشره نیستند، مسائلشان با مسائل نسل فعلی متفاوت می شود، عدم تنظیم روابط درست فعالان فعلی با این افراد موجب می شود که یک عده (ولو خودشان نخواهند)جلوی رشد نسل فعلی را بگیرند یا این که کژکارکردهایی ایجاد شود.
در طول یک دوره طولانی از جهاد و نهاد تا بسیج و سایر تشکل های دانشجویی و گروه های فرهنگی و اجتماعی دانشجویی و از محیط و کار کوچک و عمیق دانشکده ای تا دفاتر مرکزی اتحادیه های مختلف این مسئله قابل ردیابی است. نشستن پای صحبت خیلی از فعالان قدیمی دانشجویی انقلابی و ضد انقلاب و …. و دیدن خاطرات شان همین مسئله را نشان می دهد. اکثر مجموعه هایی که درون شان دعواست یا منشعب شدند از همین جا یعنی دخالت قدیمی ها و فارغ التحصیلان ضربه خوردند. تحکیم وقتی ضربه خورد که بچه های سفارت که هر کدام ۹-۱۰ سال دانشجو بودند دو بار بعد از انحلال دانشچویان مسلمان پیرو خط امام و سال ۷۳ به تحکیم برگشتند، فوقع ما وقع! یک مجموعه انقلابی به خاطر قدیمی هایش شد مجموعه ضد انقلابی! انجمن اسلامی دانشجویی طبرزدی و بعضی دعواها که می شنویم، اکثراً ریشه در همین مسئله دارد. همین طبرزدی از ۵۴ تا حداقل ۷۴-۷۵ در محیط دانشجویی بود!
بسیاری از دعواها و مشکلات مجموعه های دانشجویی از محیط های کوچک دانشکده ای تا دانشگاه تا اتحادیه ها و…. به دعوا یا دخالت فعالان قدیمی با هم برمی گردد، که به غلط به بدنه های فعلی تزریق می شود. (نمونه اخیرش که پای آقا را هم برای میانجی گری وسط کشید که همه یادشان هست!)
بخشی اش به تغییر دغدغه ها و اقتضائات و منافع و …. این هاست. بخشی اش هم به تغییر زمان برمی گردد. طرف خیلی آدم توجیهی بوده مثلا دوره ی خاتمی دانشگاه مسیر جدید باز کرده یا در دولت نهم یا زمان هاشمی محیط را روی انگشتش چرخانده یک سری کارها کرده که لزوماً نسخه ی امروز نیست، حتی بعضی کارهای اول انقلاب همین جور است، چه کسی گفته لزوماً همه ی آن نسخه ها باید تکرار شود یا در هر بازه ی زمانی درست است یا به صرف صحت اولویت است؟ بعضاً این آدم ها حرف حساب هایی هم دارند یا مجموعه دانشجویی فعلی ضعف هایی دارد که این ها ندارند اما دلیل نمی شود کج کارکردی ایجاد شود. بدتر از همه هم وقتی است که این بابابزرگ ها بخوانید بعضاً پدرخوانده ها احساس تکلیف می کنند که در چینش آدم ها در تشکل ها دخالت کنند مثلاً یکی می خواهد بشود مسئول یک تشکل یک دانشگاهی به خاطر قدیمی ها دچار مشکل می شود یا می گویند به فلانی رأی بدهید به فلانی نه یا …..
انقلاب احتیاج داریم بدنه ی جدی فارغ التحصیلان مجموعه های انقلابی دانشجویی را شکل بدهیم، کما این که بسیج و طرح ولایت و انجمن و….. بعضاً در حال شکل دادن هستند یا مجموعه هایی دارند. اما این مجموعه ها نباید بر نسل فعلی دانشجویی سایه بیندازد. این ها باید بیاموزند و هدایت شوند که کارهایی بکنند که تکلیف شان است، مثل کار تخصصی یا نقش آفرینی فرهنگی و سیاسی در محیط عمومی جامعه و ….. ممکن است یک جایی مجموعه های دانشجویی هم از این ها کمک بگیرند، اما کار اصلی این ها نیست. ما که قرا نیست تا ابد دانشجو و طلبه باشیم، این محیط ها نسبت به محیط عمومی جامعه طریقیت دارد نه موضوعیت….
همین مطلب در گوگل باز
بازتاب: پی گیری تخصصی مسائل نظام (شیوهنامهی کار علمی در یک تشکل دانشجویی) نسخه متنی | قیام لله