اعتکاف و تقابل دو اسلام

مسئولیت اجتماعی نسبت به برادران دینی و تلاش برای رفع حاج انها انقدر اهمیت دارد که در دهها حدیث این مسئله باارزشتر از اماه اعتکاف و بعضا ۱ماه (فَقَالَ لَهُ أَمَا إِنَّهُ لَوْ أَعَانَکَ کَانَ خَیْراً لَهُ مِنِ اعْتِکَافِهِ شَهْراً  الکافی جلد ۲ ص ۱۹۸) و یا ۲ ماه اعتکاف و یا دو ماه اعتکاف با روزه در مسجدالحرام  (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ سَعَى فِی حَاجَهِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَاجْتَهَدَ فِیهَا فَأَجْرَى اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ قَضَاهَا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّهً وَ عُمْرَهً وَ اعْتِکَافَ شَهْرَیْنِ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ صِیَامَهُمَا الْحَدِیثَ  وسائل‏ الشیعه ج : ۱۰ ص : ۵۵۵) و حتی سه سال اعتکاف و در بعض احادیث به اندازه ۷۰ هزارسال شب بیداری و روزه حساب شده است. کمک به مظلوم به اندازه یک ماه اعتکاف در مسجدالحرام ارزش مییابد.

بسم الله الرحمن الرحیم

پدیده مبارک اعتکاف ندای بازگشت به خدای نسل سوم انقلاب است، که پس از دامن زده شدن به آن در دانشگاه به مراکز دیگر نیز سرایت یافته است. اما لازمهی حفظ سرمایهی این سه روز تمرین بندگی، توجه به پیامها و درسهای اعتکاف است. وگرنه اعتکاف عملی بیروح میشود که به سبک شعائر سایر ملل (مثل بودیسم و برهمایی ها) سالی چند روز دوری از مسئولیتهای اجتماعی و گرسنگی و خم و راست شدن، و در بهترین حالت اندکی گریستن و بعد یک نوستالوژی غمانگیز که کاش این روزهای خوب تمام نمیشد و  اگر کنکور ارشد و کارآموزی و پروژه و ازدواج و کار و زندگی و… سال دیگری  اجازه بدهد احتمالاً نوستالوژیای برای نیمهی رجب هر سال!اما بازخوانی درسهای اعتکاف مسیر دیگری جلوی پای ما میگذارد، انتخابی بین دو مسیر.

۱-خودسازی جمعی

اعتکاف با وجود آنکه  اساسا یک عمل فردی به شمار میآید. اما همین رجوع گسترده به معنویت نسل سوم انقلاب، فضایی را برای آن ایجاد کرده که در محیطی جمعی و در کنار حضور سایرین این عمل صورت بگیرد، یعنی فردیترین اعمالی که شاید افضل هم پنهان کردن آن باشد. در یک محیط جمعی انجام میگیرد، بی آنکه شائبهی ریا و غرور و سایر آفات اخلاقی خود را بنمایاند. مسئلهای که یک بار دیگر و در آغاز انقلاب و در قالب دفاع مقدس و جهاد سازندگی صورت گرفته بود.  که صد البته دست تحریف کوته نظران و منحرفین از جنگ هم یک نوستالوژی حضور آدمهای خوب و کشته شدن آنها برای چند اردوی سیاحتی و زیارتی و برگزاری چند یادوارهی بیروح ساخته است! – در یک محیط عمومی مثل حسینیه حاج همت دوکوهه و یا موارد مشابه مناطق دیگر همه با هم بدون ایجاد شائبه ریا و آفات اخلاقی به خودسازی میپردازند. و وجود این آدمها در کنار یک دیگر نه فضای رقابت که نوعی غبطه ایجاد میکند که با وجود خوبترها به عنوان گروه مرجع در جمع بر انگیزه حرکت معنوی و ورحانی انسان افزوده میگردد. امر به معروف و نهی از منکرهای این جمعها هم برسرعت اصلاح انسان میافزاید.

هنگامی که  اسلامِ بیتوجه به اجتماع(اسلام آمریکایی!) تنها بر طبل لزوم خودسازی فردی و کناره گرفتن از اجتماع میکوبد، اعتکاف مثل دفاع مقدس ثابت میکند میتوان میان جمع بود و خودسازی هم کرد. میتوان جمعها را خود انتخاب کرد و ساخته شد و ساخت، چه این که حتی بعضی به اعتکاف میآیند که قیافههایشان سادهاندیشان را بر آن میدارد که آنان را بیگانه ببینند.حتی استجابت دعا طبق این سخن صادق(علیه السلام) با میزان جماعت نسبت دارد: «ما من رهط اربعین رجلا اجتمعوا فدعوا الله عز و جل فی امر الا استجاب الله لهم فان لم یکونوا اربعین فاربعه یدعون الله عز و جل عشر مرات الا استجاب الله لهم فان لم یکونوا اربعه فواحد یدعوا الله اربعین مره فیستجیب الله العزیز الجبار» (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۴۸۷) مهمترین درس این اعتکافها شاید این باشد که ید الله مع الجماعه! (نهج الفصاحه، ص: ۴۵)

۲-محیط تمرین 

اعتکاف محیط تمرین است، نه میدان مسابقه. میدان مسابقه جای دیگری است.میدان جامعه است و کناره گیری کوتاه برای چک کردن حرکتهای گذشته، نیروگیری برای حرکتهای آینده، و احیاناً اصلاح نقطه ضعفها برای آینده است. (الیوم مضمار و غدا السباق، امروز زمان آماده کردن است و فردا زمان مسابقه نهج البلاغه خطبه ۲۸) پایان اعتکاف همان نقطه ی رهایی جبهه است، که بعد از آن تازه باید به خط زد. قرار نیست همیشه معتکف و دور از جامعه عینی – که همهشان هم آدم خوبها نیستند، –  باشیم. اما قرار است همیشه به یاد خدا باشیم.

بودند کسانی در طول تاریخ که به جای بودن در محیط جامعه، به جای مبارزه با ظلم و منکر و دادن روشنایی به جامعه با استدلالهایی نظیر اینکه ما که خودساخته نیستیم و یا وظیفه ما فقط ساختن خودمان است و یا این که ما باید اول خودمان را بسازیم و تکرار همیشگی و بیپایان این مطلب! صحنه را به اهل منکر واگذار میکردند! (منکر هم که میگوِییم سریع به سراغ موی آن خواهر و آستین و چشم آن برادر نروید! بزرگترین منکر وجود ظلم و  نظامهای غیر دینی رسانهای و سیاسی و اقتصادی و قضایی و در راس همه فرهنگی و باندهای به هم تنیدهی قدرت و ثروت و اطلاع رسانی است! به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «گناهکار هم فقط بد حجاب نیست ؛ که بعضی فقط به مسئله بد حجابی چسبیده اند. این ، یکی از گناهان است؛ و از خیلی از گناهان کوچکتر است ، خلافهای فراوانی از طرف آدمهای لاابالی در جامعه وجود دارد ؛ خلافهای سیاسی ، خلافهای اقتصادی ، خلاف در کسب و کار ، خلاف در کار اداری ، خلاف های فرهنگی ، اینها همه خلاف است ، کسی غیبت می کند ، کسی دروغ می گوید ، کسی توطئه می کند ، کسی مسخره می کند ، کسی کم کاری می کند ، کسی ناراضی تراشی می کند ، کسی مال مردم را می دزدد ، کسی آبروی مردم را بر باد می دهد . اینها همه منکر است . در مقابل این منکرها ، عامل بازدارنده ، نهی است ؛ نهی از منکر . بگوئید «آقا نکن» ،این تکرار «نکن» ، برای طرف مقابل ، شکننده است. (۲۹/ ۰۷/ ۱۳۷۱)….تخلفها یک اندازه نیست ؛ یک نوع نیست. تخلفها ، تخلفهای فردی نیست.بالاترین تخلف‌ها، تخلف‌ها و جرایمی هستند که پایه‌های نظام را سست می‌کنند. ناامید کردن مردم، مأیوس کردن دل‌های امیدوار، کج نشان دادن راه است. گمراه کردن انسان‌های مؤمن و با اخلاص، سوء استفاده کردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکام اسلام و پیاده شدن مقررات اسلام، تلاش برای به فساد کشاندن نسل مؤمن، منکرهای مهم هستند.(۰۷/ ۰۵/ ۱۳۷۱)…البته امر به معروف و نهی از منکر حوزه های گوناگونی دارد که باز مهمترینش حوزه مسؤلان است . یعنی شما باید ما را به معروف امر و از منکر نهی کنید . مردم باید از آن ها بخواهند . این مهمترین حوزه است» .(۲۵/ ۰۹/ ۱۳۷۹) ) حسن بصری ها و خواجه ربیع ها و بایزید بسطامی ها و… که ائمه ی ما به مقابله با اسلام اموی آن ها می پرداختند، دعوا سر حفظ هویت حقیقی دین بود که در نفی طواغیت، تجلی می یافت.

بودند حسینهایی هم که عمیقترین لحظهها را در دعاهای عرفهشان داشتند، مبارزه فکری و عملی و جهاد هم با منکرهای موجود در جامعه و فساد و ظلم، بودند زینبهایی که کرامت زن را به خودسازی، عدم نمایش بر دیگران میدیدند، اما در هنگام لزوم سیفر و سخنران و نماینده قیام میشدند. یا کار حسینی میکردند، یا کار زینبی و میفهمیدند که اگر در صحنهی مبارزهی حق علیه باطل و آنهم مبارزههای اولویتدار و نه بیاولویت! نباشند هر کجا که باشند یزیدیاند، چه در مجلس شراب و چه ایستاده به نماز! که به تعبیر رهبر انقلاب خیلیها بودند در طول تاریخ که نفهمیدند کجای اسلام دفاع کردنی است، هنر بزرگ شناختن صحنههاست!

کسانی هم بودند که سجادهشان رو به قبله عافیتطلبی و عزلت گزینی پهن بود. پیشانیها و زانوهاو دستهاشان  هم از سجده پینه بسته بود، لباس زهد در بر میکردند و حسینها و علیها و زینبها را هم نصیحت میکردند، که شما از زهد فاصله گرفتهاید! و دیگرانی که به بهانهی عدم آمادگی از صحنه کناره میگرفتند و بعدها برای شهدا و حماسهسازان صحنهها حماسهسرایی و نوحه سرایی میکردند.

بودند بچههایی که در جبههها و دانشگاهها خط مبارزه با دشمن متجاوزگر و آشوبگر داخلی و متحجرین و واپسگراها و غربزدهها بودند و زیباترین نماز شبها را هم داشتند. کسانی هم بودند که پشت جبهه مشغول خودسازی! سرگرم کلاسهای ایدئولوژی مساجد و…. بودند، یا با سکوت شان راضی به ظلم ( امّه سمعت بذلک فرضیت به) و زمینه ساز آن بودند(الممهّدین لهم بالتمکین)، یا از ظلم حمایت میکردند.(امه اسرجت و الجمت و تنقبت لقتالک)

بچههایی که هم زاهد شب بودند هم شیر روز، نه فقط لباس زهد به تن کرده بودند، و نه بی بنیه در صحنه اجتماع حاضر، که خود در مسیر هضم شوند! پیغمبر هم نبودند از روز ازل هم با بقیه فرق اساسی نداشتند! از بین آدمها و صحنهها خود را به اوج رساندند، همانگونه که در یک اعتکاف همه گریه میکنند، همه قرآن میخوانند اما رشد هیچ دو نفری یک جور نیست(لیس للانسان الا ما سعی)

کسی نمیخواهد بگوید ما باید شیر روز به همان معنای زمان جنگ باشیم، این خود انحرافی در نتیجه فرزند زمان خود نبودن است که العالم بزمانه لم تهجم علیه اللوابس! البته اگر شرایط منازعه ی نظامی حاصل شود، شاید آن تکلیف تکرار شود اما باید دیدتکلیف هرروز چیست(به تعبیر سید شهیدان اهل قلم، مپندار که تنها عاشورائیان را بدان بلا آزمودهاند و لا غیر صحرای کربلا به وسعت همهی تاریخ است)آن روز چیز دیگری بود و مسلمین زاهد پیرو اسلام ناب آمریکایی با آن بهانه ها میدان را خالی میکردند و پیروان اسلام ناب تکلیف را در مییافتند. امروز تکلیف چیز دیگری است!

۳- ما مسئولیم

مسئولیت اجتماعی نسبت به برادران دینی و تلاش برای رفع حاج انها انقدر اهمیت دارد که در دهها حدیث این مسئله باارزشتر از اماه اعتکاف و بعضا ۱ماه (فَقَالَ لَهُ أَمَا إِنَّهُ لَوْ أَعَانَکَ کَانَ خَیْراً لَهُ مِنِ اعْتِکَافِهِ شَهْراً  الکافی جلد ۲ ص ۱۹۸ من مشى مع أخیه فی حاجه کان کصیام شهر و اعتکافه و من مشى مع مظلوم یعینه ثبت الله قدمیه یوم تزل الأقدام‏(عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج‏۱، ص: ۳۷۷)) و یا ۲ ماه اعتکاف و یا دو ماه اعتکاف با روزه در مسجدالحرام  (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ سَعَى فِی حَاجَهِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَاجْتَهَدَ فِیهَا فَأَجْرَى اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ قَضَاهَا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّهً وَ عُمْرَهً وَ اعْتِکَافَ شَهْرَیْنِ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ صِیَامَهُمَا الْحَدِیثَ  وسائل‏ الشیعه ج : ۱۰ ص : ۵۵۵) و حتی سه سال اعتکاف و در بعض احادیث به اندازه ۷۰ هزارسال شب بیداری و روزه حساب شده است. کمک به مظلوم به اندازه یک ماه اعتکاف در مسجدالحرام، و یاری مسلم بیش از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجدالحرام  ارزش مییابد. (رسول الله ص کان یقول إن معونه المسلم خیر و أعظم أجرا من صیام شهر و اعتکافه فی المسجد الحرام‏ (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۸، ص: ۹))

از سویی  حضور در محضر عالِم حتی نگاه به او هم سطح یک سال اعتکاف در مسجدالحرام به حساب آمده است. (و عن علی ع جلوس ساعه عند العلماء أحب إلى الله من عباده ألف سنه و النظر إلى العالم أحب إلى الله من اعتکاف سنه فی بیت الحرام- و زیاره العلماء أحب إلى الله تعالى من سبعین طوافا حول البیت و أفضل من سبعین حجه و عمره مبروره مقبوله و رفع الله تعالى له سبعین درجه و أنزل الله علیه الرحمه و شهدت له الملائکه أن الجنه وجبت له.(بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۱، ص: ۲۰۵))یعنی ارزش کار علمی به این اندازه است. البته اینها دلیل فرار از انجام عبادت نباید بشود چه این که علم و معرفت به منزله ی ساقه ی درخت و عمل صالح به منزله ی میوههای آن است. و علم بی عبادت ثمری ندارد. اما مسئله اینجاست که عادت کردن به صورت عبادات بیعبور از آن به باطن نتیجهای ندارد.

و مگر در روایات نیامده که اگر یک نفر را هدایت کنی از آفتاب آسمانها برایت بهتر است.(قال رسول الله ص لعلی ع لأن یهدی الله على یدیک عبدا من عباده خیر لک مما طلعت علیه الشمس من مشارقها إلى مغاربها ( مصباح الشریعه، ص: ۱۹۹)) که هر کس یک نفس مرده را زنده کند انگار همه مردم را زنده کرده است(وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا المائده ۳۲) که به دعوت خدا و رسول برای زنده کردن خود پاسخ گویید( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُون‏(لأنفال :  ۲۴))

یا به قول امام راحل: مسلمانان نشستهاند و تماشاگرند و بیتفاوت! برخیزید و از اسلام …. دفاع کنید که امروز اسلام به شما محتاج است و شما در قبال خداوند مسئولید.(صحیفه امام، ج‏۱۱، ص: ۱۱۰،  ۴ آذر ۱۳۵۸)

۴-رفع بهانه ضعف

میگویند ما ضعیفیم مشکل اینجاست که از ابتدا حد اقلی نگاه کردهایم امام علی (ع) میفرمایند  صنائع المعروف تقى مصارع الهوان( غرر الحکم و درر الکلم، الفهرست‏ج‏۷، ص: ۲۴۵) وقتی شما به صحنه عمل میآیید و کار  میکنید به گناه نمیرسید امام علی علیه السلام در نهج البلاغه حکمت ۳۷۵ میفرمایند إِنَّ أَوَّلَ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ اگر فعالیت و عمل صالح نباشد، امر به معروف از بین میرود و اگرامر به معروف نباشد ایمان متزلزل میشود و اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد مسائل وارونه میشود. اعتکاف فرصت حل همین اشکالات است. کسی هم یک شبه آدم نمیشود و نشده ولی باید در این میدان جهاد کرد . که  وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا (العنکبوت :  ۶۹) که راه نزدیک است. از ویزگیهای این عرصه این است که تمام ضعفهای تو را مقابل دیده ات میآورد تا انتخاب کنی که اصلاح میکنی یا نه! که غایت خلقت جهان پرورش انسانهایی است که بر هر چه شک و ترس و تردید و ضعف است غلبه کنند و حسینی شوند.

میگویند نمیدانیم تکلیف کجاست! جبهه انقلاب خیلی گستردهتر از اینهاست، جبهه عدالتخواهی، جبهه فرهنگی، جبهه عقیدتی، جبهه علمی، جبههی سیاسی! جبهه جهان اسلام. هم این است که در صحنه باشی! تکلیف هر فرد بسته به زمان و مکانش و استعداد و توانایی و علاقهاش متفاوت است. مهم تصمیم است و در صحنه بودن، درک جبههای داتشن که حتی ظهور از دل این نگاه جمعی است که امام زمان میفرمایند وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَهُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَهِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم‏ (بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۵۳، ص: ۱۷۷) اگر شیعه با اجتماع قلبها بر سر طاعت خدا جمع میشد یمن مشاهده ما از آنان سلب نمیگردید و سعادت مشاهده ما برای آنان تسریع میشد.

 سرمقاله ی شماره ی ۱۴ نشریه دانشجویی مستضعفین اعتکاف ۱۳۸۷

همین مطلب در الف، تریبون مستضعفین، سلام تبریز، آزادنگار، شبکه خبر دانشجو

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *