شیخ مجتبی تهرانی، عالم ربانی محلی حامی انقلاب و زنده نگه‌دارنده‌ی حوزه‌ی تهران

شیخ مجتبیشاید در تهران دروس آیت الله تهرانی و جاودان جزو استثنائات بوده است، که حد اقل در آن‌ها دعوت به انزوا دیده نمی‌شد و جمع‌های زیادی از نیروهای فعال سیاسی و اجتماعی نیز در این درس‌ها حضور به هم می‌رسانیده‌اند. قطعاً تداوم این مسیر احتیاج به درس احلاق‌های مجتهدانه‌ی ناظر به نیازهای سنین مختلف در شرایط جامعه‌ی امروز از جانب علما و فضلا دارد.بسم الله الرحمن الرحیم

رحلت آیت الله مجتبی تهرانی نه صرف از دست دادن یک عالم دینی (که به تعبیر روایات ثلمه‌ای جبران ناپذیر است )، که از زوایای بسیار مهم دیگری قابل بررسی است.

احیای حوزه‌ی علمیه‌ی تهران

  • حوزه‌ی علمیه‌ی تهران(ری) که از سابقه‌ی طولانی برخوردار و قرن‌ها هم‌طراز حوزه‌های اعتاب مقدسه (کربلا و بعدها نجف) مطرح بود. این حوزه در نتیجه‌ی مشروطه و حکومت پهلوی رو به سردی گرایید، محوریت یافتن حوزه‌ قم به ویژه بعد از دوران شیخ عبدالکریم و اقای بروجردی و امام و در رأس همه کلید خوردن نهضت اسلامی با محوریت قم، موجب به حاشیه رفتن حوزه‌ی تهران شد.
  • عدم وجود چهره‌های محوری مطرح به لحاظ فقاهت و همین طور اخلاقی و عرفانی از مشکلاتی بود که بعدها به صورت جدی‌تر در تهران رخ نمود. هجرت شیخ عبدالکریم حق‌شناس در چند دهه قبل از پیروزی انقلاب به اصرار امام به تهران و بازگشت شیخ محتبی تهرانی از نجف در سال ۱۳۴۹ تلاشهایی برای احیای این جریان بود، که از دهه‌ی سی و چهل با قهر، هجرت یا بازگشت به محیط پدری بعضی فضلای دیگر مثل شهید مطهری و بهشتی و مفتح و باهنر همراه شد. سه محور ارتباط با نسل جوان و روشن‌فکر در قالب بحثهای معرفتی و کلامی و کلام جدید، احیای سنت فقهی حوزه‌ی تهران و هم‌چنین پاسخ‌گویی به نیازهای اخلاقی و عرفانی حوزه‌ی تهران بود.
  • از سوی دیگر عدم فعال بودن جدّی حوزه‌ی تهران به دوری جدی حوزه و مسائل جامعه و حکومت انجامید. بی‌توجهی به سوالات جدید و حکومتی و عمل به شیوه‌ی سنتی و به تعبیر بهتر عدم پذیرش مسئولیت افتاده به گردن روحانیت با تشکیل حکومت دینی از جانب حوزه‌ی قم(و اصفهان و مشهد) به این مشکل افزوده است. ساختار سنتی حوزه‌های علمی ما در طول ۱۴۰۰ سال دوران طاغوت به سمت محدوده‌های قابل اثرگذاری یعنی بازار و متدینین آن‌ها رفته بود، حال با تشکیل حکومت دینی، این اتفاق برای تهران نیفتاده است. عدم وجود مدرسین عالی جدی حوزوی و درس جدی خارج فقه و اصول به جز دروس خارج رهبری و بعضی فضلای جوان‌تر یکی از این زمینه‌هاست که حضور آقا مجتبای تهرانی بخشی از این خلأ را پر می‌کرد. از سوی دیگر معضل درگیر اشتغالات رسمی شدن طلاب تهران، بدون کسب بنیه‌ی علمی لازم بر این بحران افزود. امری که حتی درس خارج رهبر معظم انقلاب و آقامجتبی تهرانی را از آفت مصون نداشته است، اما فرصت بی‌بدیلی را در اختیار این طیف از طلاب برای جدا شدن از دروس فراهم کرد. (توضیح این که درگیر بودن با اقتضائات اداره‌ی حکومت یک واجب جدی حوزه است اما نباید درس خارج صرفاً تبدیل به محلّ ارتباط نصفه نیمه‌ی روحانیون مسئول با فضای حوزه شود)، مهم‌تر از آن متد و مکتب اصولی و فقهی امام در تهران در قالب دروس ایشان بازتولید شد.
  • بعضی از این راهکارها می‌تواند هجرت بعضی از علما به تهران، شکل‌گیری حلقه‌های بحث و دروس خارج حول سوالات اصلی حکومت دینی به صورت تخصصی، جزئی و مورد به مورد، نه صرف تکرار کلیات در اثبات اصل حکومت دینی، شکل‌گیری هویت‌های جمعی طلاب حول پی‌گیری مسائل نظام و مسئولیت‌های اصلی حوزه، (یک نمونه‌ی ابتدایی آن  جمعیت طلاب انقلاب اسلامی است که باید در پی‌گیری مسائل نظام و حوزه جدی‌تر عمل نماید)، باشد.

روحانی محلی

  • جایگاه دیگر آیت الله مجتبی تهرانی نقش آفرینی به مثابه‌ی یک روحانی محلی است. روحانی عالی رتبه‌ای که علاوه بر پاسخ‌گویی به وظایف مرسوم یک روحانی، به اقتضائات محیط خویش نیز بی‌توجه نیست. پاسخ‌گوی نیازهای محلی و سوالات نیز هست، امامت جماعت، پاسخ‌گویی به سؤالات مراجعین و ساحت‌های دیگری که در گذشته به صورت جدی وجود داشت و در سال‌های اخیر کم رونق شده است. شاید در این زمینه نقش آفرینی نمونه‌هایی مثل مرحوم آیت‌الله نجومی در کرمانشاه یا نمونه‌های مشابه به ویژه در مورد شهدای محراب در ابتدای انقلاب، آیت الله بلندنظر و قاضی زاده و…. را می‌توان در سطوح مختلف یافت. امری که باید از تبدیل شدن مراکز علمی ما به پارکینگ روحانیون جلوگیری کرده و آن‌ها را به سمت پاسخ‌گویی به اقتضائات حکومت و جامعه ببرد.

درس اخلاق مجتهدانه و چارچوب‌مند

  • در میان نیاز جبران ناپذیر به استاد اخلاق و عرفان در تهران، و حتی یک سطح بالاتر در کشور، و در بلبشوی عطش معنوی که از جانب افراد غیرمجتهد، دراویش و فرقه‌های انحرافی جریان داشت، شیخ مجتبی تهرانی به صورت مجتهدانه به درس اخلاق چارچوب‌مند علمی ودنباله دار می‌پرداخت، نظم این مباحث به گونه‌ای بود که بارها خود ایشان در درس‌های‌شان افراد را به بحث مطرح شده در یک سال مشخص مثلاً بیست و پنج سال پیش در موضوع خاص ارجاع می‌داد، و مجموعه‌های «اخلاق الهی »، «درآمدی بر سیر و سلوک» و «کیش پارسایان» و «سلوک عاشورایی» نشان‌گر این مسئله است. اهمیت این قضیه به حدی بود که بر خلاف سنت غلط متأخر رایج در حوزه، رسیدن به مرجعیت ایشان را از منبر رفتن باز نداشت. حتی سخنرانی‌های مناسبتی ایشان سیر منظم و منطقی داشت. مثل بحث‌های مربوط به امر به معروف و نهی از منکر، تعاون، تربیت و….
  • این درس‌ها ضمن چارچوب داشتن، صرفاً یک بحث خشک اخلاق نبود و همواره به سنت علمای سلف با روضه خوانی سنتی به وسیله‌ی خود ایشان و روضه خوانان سنتی همراه بود.
  • این درس اخلاق‌ها به گونه‌ای بود که ضمن نظم، راقی بودن مباحث و سیر منطقی برای عموم قابل استفاده بود. بسیاری از مسئولین، اهل علم، بازاریان و بیش‌تر از همه طلاب و دانشجویان پامنبری‌های ثابت این درس اخلاق بودند، که از این منظر اهمّیّت دو چندان می‌یابد. چرا که همواره معضل جدی عدم تناسب دروس اخلاق با نیازهای سنی و اقتضائات محیطی یک جوان یا نوجوان حاضر در محیط جامعه، مدرسه و دانشگاه با مشکلات و کشش‌های مختلف اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و…. هم‌گون نیست. اغلب این دروس به گونه‌ای است که انگار مناسب شرایط یک روحانی در سنین پیری تنظیم شده و نوعی دعوت به انزوا و عدم تزریق احساس مسئولیت در آن‌ها موجود است، و متأسفانه یک واقعیت تلخ وجود دارد که به ویژه درمحیط های دانشجویی بیشتر نیروهای مذهبی غیر فعال و فردگرا بیش‌تر جذب مجالس اخلاق می شوند. شاید در تهران دروس آیت الله تهرانی و جاودان جزو استثنائات بوده است، که حد اقل در آن‌ها دعوت به انزوا دیده نمی‌شد و جمع‌های زیادی از نیروهای فعال سیاسی و اجتماعی نیز در این درس‌ها حضور به هم می‌رسانیده‌اند. قطعاً تداوم این مسیر احتیاج به درس احلاق‌های مجتهدانه‌ی ناظر به نیازهای سنین مختلف در شرایط جامعه‌ی امروز از جانب علما و فضلا دارد.

موضع گیری سیاسی مبنایی و غیر مستقیم

  • آیت الله مجتبی تهرانی سوابق انقلابی از جنس سخنرانی‌ بیدار گرانه در رژیم شاه داشته است و علاوه بر این به ویژه بعد از بازگشت از نجف، با انقلابیون ارتباط پنهانی و آشکار داشته است. این نگاه فعال سیاسی حتی در تقریرات متقن ایشان از بحث‌های امام راحل و مشخصاً در الرسائل و موضع‌گیری نسبت به جریان‌های انجمن حجتیه‌ای و مخالفین تشکیل حکومت هم نمود دارد. امّا در بحث‌های اخلاق و عمومی خود، موضع‌گیری‌های سیاسی تند یا حتی صریح نداشت، ولی به صور غیر مستقیم و از منظر طرح بعضی مبانی دینی مربوط یا مسائل تاریخ اسلامی یا تاریخ معاصری در مواردی مثل فتنه، امر به معروف و نهی از منکر، نهضت اصلاحی علما، سیاست‌های فرهنگی و …. موضع می‌گرفت. این امر موجب شده بود تا افراد با سلایق مختلف سیاسی پای منبر ایشان حاضر شوند. گرچه شاید جاهایی انتظار مواضعی صریح‌تر از معظم‌له وجود داشت، اما همین خصیصه موجب شده بود، تا افرادی که به واسطه‌ی ملاحظات سیاسی، پای منبر بسیاری از اساتید و سخنرانان حاضر نمی‌شدند در دروس معارف ایشان حاضر شوند. البته این دروس خالی از انتقادات به بعضی سیاست‌های به ویژه کم‌تر پایبند به شریعت با اولویت حوزه‌ی فرهنگی هم نبود.

رابطه‌‌ی مرجعیت/روحانیت با رهبری

  • بخش عمده‌ای از رویکرد سیاسی مرحوم آقا مجتبی نیز به نوع موضع و نگاه ایشان در مورد رابطه با ولایت فقیه برمی‌گشت. رویکردی که ایشان را به خاطر وجود ولی فقیه و جایگاه ایشان به عدم نظر دادن در مواردی می‌کرد که شبهه‌ی دخالت و تعارض در حیطه‌ی اختیارات ولایت فقیه می‌کرد. مثلاً در پاسخ به بعضی استفتائات که این چنین بود حتی از پاسخ دادن استنکاف می‌کرد، در یکی از همین موارد در پاسخ فرموده بودند: در این موارد وقتی ولی فقیه است، نوبت به فتوای من نمی رسد. در مواردی مثل رؤیت هلال هم نظرشان همین بود، و هیچ وقت اعلام عید یا ابتدای ماه مبارک نکردند. این موضع ایشان را به سکوت مطلق نیز نمی‌کشاند و در مواردی مثل مواضع بعضی خواص ساکت و زمینه ساز فتنه مواضعی هرچند غیر علنی می‌گرفتند و به صورت نمونه در مورد نامه‌ی یکی از آنان به رهبری اعتراض کرده بودند. یا در دیدار غدیر سال ۸۸ مقام عظمای ولایت با ایشان به درستی اطلاق فتنه به ناارامی‌های برنامه ریزی شده از جانب ایشان تأکید کرده و به ادامه‌ی این مسیر در برخورد با خائنین تأکید کرده بودند. البته این روحیه و نگاه به ولایت فقیه و ولی فقیه حاضر موجب برخوردهای شاهنشاهی گونه و چاپلوسی را هم فراهم نمی‌آورد، و در مقابل سیاست‌های غلط لایه‌های پایین حکومت به سکوت کشیده نمی‌شد. حمایت از رهبری را هم عملی و نه شعاری انجام می‌داد، شب‌های قدر که شلوغ‌ترین شب‌های مجالس‌شان بود، برای رهبری دعا می‌کردند و در بقیه‌ی مواقع سال، حمایت را علاوه بر عمل در تأیید کلان حکومت دینی نشان می‌دادند.

همین مطلب در تریبون مستضعفین

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 Responses to شیخ مجتبی تهرانی، عالم ربانی محلی حامی انقلاب و زنده نگه‌دارنده‌ی حوزه‌ی تهران

  1. بازتاب: شیخ مجتبی تهرانی، عالم ربانی محلی حامی انقلاب | سایت خبری بی باک نیوز - bibaknews.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *