بایگانی برچسب: s

هر لحظه ای که می گذرد کربلای ماست

هر لحظه ای که می گذرد کربلای ماست همراه پا به پای ولی بین ما کجاست؟ آن کس که خسته نیست ز طی کردن سفر گرد ولی رها نکند لحظه ی خطر آن جا سکوت و سازش و ماندن گناه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , , , | دیدگاه‌تان را بنویسید:

آن دفعه‌ها نشد ولی این بار می‌شویم

گر می‌خرند جنس خرابی مثال ما بهر فروش، راهی بازار می‌شویم گر با شکستن خودِ خود، زنده می‌شویم ما در پی تحقّق این کار می‌شویم ما با تمام ضعف و شک و ترس مانده‌ایم دل بسته‌ایم، پیرو عمّار می‌شویم کوفی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌تان را بنویسید:

از خویشتن فرار! پناهم بده امام

من که امید جز به جماران نبسته‌ام با این که عهد خویش هزاران شکسته‌ام از خویشتن فرار! پناهم بده امام پیش از شکست، فرصت من می‌شود تمام از نور و مهر و لطف تو من جان گرفته‌ام شاخص ز راه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌تان را بنویسید:

من آمدم سوار شوم کشتی نجات!

وقتی که در حیات، به تکرار می‌رسیم با مشق‌های مانده ی بسیار می‌رسیم وقتی زمین، برای نفس، تنگ می‌شود وقتی که قلب، سخت‌تر از سنگ می‌شود من آمدم سوار شوم کشتی نجات! تا مثل اهل بیت، شود، مردن و حیات … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌تان را بنویسید:

حالا شکست خورده ­ی طوفان نفس خویش

آن یک پی بهشت و یکی خود بهشت بود این‌ها نتیجه ی عمل و سرنوشت بود دل­خوش به یاری شهدا پا بنه به پیش تغییر تا کند به کفت سرنوشت خویش ضعف و خراب کاری ما پاک می‌شود وقتی که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

من آمدم شکستگی‌ام را دوا کنی (تقدیم به حضرت معصومه)

حالا که جز به حبل ولا اعتصام نیست با این که عزم و همّت و اخلاص، تام نیست من آمدم شکستگی‌ام را دوا کنی یاری برای ماندن در جبهه‌ها کنی جز بر در حریم شمایم امید نیست هر کس قبول … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌تان را بنویسید:

هر راه که رفتیم به مقصد نرسیدیم

یک عمر دویدیم و دل از خویش بردیم هر راه که رفتیم به مقصد نرسیدیم بشکسته تر از خویش ندیدیم در این عمر هر ذکر که گفتیم جوابی نشنیدیم

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌تان را بنویسید: