حاج سعید قاسمی، سرداری برای جنگی که هست

خلاصه‌ی کلام این که پدیده ای به نام حاج سعید قاسمی رزمنده ی امروز است که آن جایی که انقلاب نیاز دارد مستقیماً وارد می‌شود و نه تنها خودش که بخش زیادی از نسل سوم را با فضای انگیزشی همراه می‌کند. و سعی می کند تا حماسه‌ی دیروز را در جنگ‌های امروز و فردای انقلاب ادامه دهد.

بسم الله الرحمن الرحیم

چندی پیش، بعد از سال‌ها، حضور دوباره‌ در جلسه‌ای که حاج سعید قاسمی سخنرانش بود، اهمیت بازخوانی شخصیتی به نام سعید قاسمی را برای انقلاب در ذهنم پررنگ کرد، لذا از میانه‌ی سخنرانی تلاش شد، به سعید قاسمی نه از منظر یک مخاطب که یک تحلیل گر نگاه شود.

از نوستالوژی سرباز قدیمی تا سردار جنگی که هست

 پیشتر در دریادداشت‌هایی مانند جنبش عدالتخواه دانشجویی علمدار خط سوم است ، بسترهای شکل گیری جنبش عدالتخواه دانشجویی، مولفه‌های فکری و بعضی دستاوردها، عدالت‌خواهی و نشریات دانشجویی: تاریخچه، دستاوردها و افق‌ها به برخی آسیب‌های فعالیت‌های بعد از جنگ جریان حزب‌الله اشاره شد. به نظر می‌رسد مهم‌ترین مورد ترویج نگاهی بود که بسیج و حزب‌الله به مثابه‌ی انسان انقلاب اسلامی را منحصر در نوستالوژی سرباز از جنگ برگشته می‌دید. که نگاه به گذشته‌ی خویش و حماسه‌ی دیروز در جبهه‌ها دارد و به دلیل عدم توانایی درک اقتضائات محیط جدید، دچار لکنت زبان در برقراری ارتباط با محیط خویش است. لذا یا منزوی می‌شود و رفتارهای گذشته‌گرا در پی می‌گیرد یا در نظم اجتماعی اخلال ایجاد می‌کند.

اما همان گونه که در یادداشت حاجی بخشی به مثابه‌ی رسانه‌ای انسانی و مردمی برشمرده شد، بعضی ویژگی‌های خاص انسان انقلاب اسلامی، بعضی نمونه‌ها و تیپ ایده‌آل‌ها و رویدادهای رسانه‌ای منحصر به فرد آفریده شده‌ی انسانی انقلاب، شمول داشتن عامّ این نگاه را نقض می‌کند. بررسی پدیده‌ای به عنوان سعید قاسمی و نحوه‌ی نقش‌آفرینی او می‌تواند به خوبی این نقص را بنمایاند.

زندگی حاج سعید قاسمی

سعید قاسمی دانشجوی ورودی پیش از انقلاب دانشگاه علم و صنعت است که همان زمان جذب فعالان اسلامی که بعدها انجمن اسلامی دانشگاه را شکل می‌دهند می‌شود. بعد از فعالیت‌های دانشگاهی با شروع ناآرامی‌های کردستان رهسپار کردستان و سپس جبهه‌های جنوب می‌شود و پا به پای احمد متوسلیان و ابراهیم همت در تیپ و بعدها لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) نقش‌آفرینی می‌کند.

 حضور در کردستان و سپاه منطقه ۷ و مسئولیت دفتری در دفتر فرمانده سپاه منطقه ۷ (شهید بروجردی) در سال ۱۳۵۸، پیوستن به سپاه مریوان به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و جانشینی شهید عباس کریمی در واحد اطلاعات و عملیات سپاه در سال ۱۳۶۰، فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات تیپ حضرت رسول (ص) در عملیات بیت‌المقدس و راهی لبنان شدن بعد از فتح خرمشهر همپای تیپ محمد رسول الله(ص) و عهده‌داری فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات قوای اعزامی به لبنان، جانشینی شهید عباس کریمی و فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات در عملیات رمضان، فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات لشکر حضرت رسول(ص) در عملیات‌های والفجر مقدماتی ، والفجر ۱ ، مسلم بن عقیل و والفجر ۳ و ۴ در سال ۱۳۶۱، معاونت اطلاعات سپاه منطقه ۱۰ تهران به فرماندهی شهید عباس کریمی در سال ۱۳۶۲، جانشینی تیپ ویژه اطلاعات و عملیات حر بن یزید ریاحی به فرماندهی حسین الله کرم در سال ۱۳۶۲، جانشینی فرماندهی اطلاعات و عملیات قرارگاه نجف در سال ۱۳۶۳، معاونت طرح و برنامه سپاه تازه تأسیس ولی امر به فرماندهی سردار عروج در سال ۱۳۶۶، فرمانده محور عملیاتی در عملیات مرصاد در سال ۱۳۶۷ جزو اهمّ کارهای سعید قاسمی در دفاع مقدس است.

آوینی سعید قاسمی را چگونه معرفی می‌کند؟

روحیه ی فرماندهی او موجب می شود در جبهه‌های جنوب و غرب نقش‌آفرینی‌های مهمی را بر عهده بگیرد. این اهمیت حتی خود را در کارهای شهید آوینی (مستند مرصاد) نشان می‌دهد:

«آقا سعید فرمانده این محور عملیاتی، همان کسی بود که ما در جستجوی او بودیم. او مظهر همان روحی است که حزب‌الله را از انسان‌های دیگر جدا می‌کند، و البته در میان رزم‌آوران ما دلاورانی چون سعید کم نیستند… باز هم بالاخره مصاحبه ما با آقا سعید ناتمام می‌ماند و حسرت ادامه صحبت‌های او بر دل ما، او یکی از پرورده‌های میدان رزم و جهاد فی سبیل‌الله است واگر انقلاب اسلامی،هیچ دستاوردی جز پرورش انسان هایی این چنین نداشت باز هم می ارزید تا حزب الله،جان و سر خویش را فدای حفظ آن کند.»

این همکاری بعدها بعد از پایان جنگ جدی‌تر می شود و خاطرات متعددی نیز بین سعید قاسمی و مرتضای آوینی ایجاد می‌کند و در نهایت روز عروج آوینی نیز سعید قاسمی در حال روایت‌گری و هدایت گروه است. سعید قاسمی تا سال‌ها به نقش‌آفرینی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌پردازد، و این نقش‌آفرینی او را به سوریه و لبنان و بوسنی و… هم می‌کشد.

دغدغه‌های فرهنگی سعید قاسمی

اما علاوه بر بعد نظامی‌گری، ورود در فضای فرهنگی نیز برای سعید قاسمی جدی می‌شود. پس از زمین خوردن مؤسّسه‌ی میثاق، سعید قاسمی همگام با چهره‌هایی نظیر سیدسلیم غفوری و دکتر محمد صفری با از خودگذشتگی بار دیگر، علم مجموعه را بلند می‌کند و به تولید مستندهای مختلف در مورد دفاع مقدس، مسائل اجتماعی و از همه مهمتر دغدغه‌های بین المللی انقلاب اسلامی می پردازد.

از همه مهم تر سعید قاسمی که برای نسل دوم انقلاب از منظر فرمانده ای دلیر و یک فعال فرهنگی شناخته شده است، برای نسل سوم در قامت یک سخنران انقلابی که بازتولیدکننده‌ی شور انقلابی و روایت‌گر دفاع مقدس است، شناخته می‌شود.

سعید قاسمی در طول این سال‌ها با کلید زدن حرکت‌های خاص فرهنگی مثل عاشورای فکه، یادواره ی شهدای حج خونین، واقعه ی طبس و… به نوسازی حرکت حزب‌الله دامن می‌زند، در عرصه‌های مختلف سیاسی مثل فتنه و مذاکره با آمریکا و… ظاهر می‌شود و به هدایت می‌پردازد؛ به تأسیس و نقش آفرینی مستقیم یا غیر مستقیم در بعضی حرکت های دانشجویی و مردمی مثل جنبش عدالتخواه دانشجویی، تحصن فرودگاه مهرآباد، موسسه‌ی عصر کتاب و خیزش نو، اتحادیه بین‌المللی امت واحده‌ و… دست می‌یازد.

سعید قاسمی در لباس استاد معماری

در کنار همه‌ی این ها سعید قاسمی استاد دانشگاه است آن هم نه یک دانشگاه نظامی و رشته‌های مرتبط که استاد معماری دانشگاه شهید رجایی! و بر خلاف ظاهر نظامی در این‌جا صاحب‌نظر هم هست و وارد بحث هم می‌شود.

اما از همه مهم‌تر بررسی سعید قاسمی در مقام سخنران محلّ تامّل جدی است.

حاج سعید به مثابه یک سخنران

عدم مغلق‌گویی و استفاده از ادبیات کوچه بازاری ضمن حفظ محتوای راقی در سخنرانی‌ها عنصر محوری و مهمی است که باعث شده است سعید قاسمی از همه طیفی علاقه‌مند داشته باشد از کارگر و کارمند تا دانشجو و طلبه و… و از تحصیل کرده تا بی‌سواد و… و چه بسا با وجود محوریت بیشتر حرکت‌های فرهنگی و حضور دانشگاهی حاج سعید، بیش از همه اقشار فرودست و کم‌تر دانشگاهی شیفته‌ی او هستند. یعنی روحیه‌ی مردم‌گرایانه‌ی او از طرف اقشار مختلف مردم و علی‌الخصوص اقشار فرودست جامعه مورد استقبال قرار گرفته است.

دمیدن شور و انگیزش انقلابی در میان شنوندگان و تشجیع آن‌ها برای کنش انقلابی. این شور و انگیزش از آن‌جا که واقعی و بازتولید شخصیت خود سعید قاسمی است در جان شنونده می‌نشیند و سعید قاسمی نیز نقش بازی نمی‌کند، خود حاج سعید است که از کوره در می رود، عصبانی می شود، روی میز می کوبد و حتی بعضاً با همان ادبیات عادی و فراگیر متلک هایی را نثار مسئولین و خائنین یا ساکتین می‌نماید. اهمیت این شور به حدی است که مخاطب حتی با وجود تکراری بودن مباحث برای خودش، باز هم پای آن می‌نشیند و قابل انتقال نیست. بسیاری کسان تلاش کرده‌اند با این ادبیات و لحن صحبت کنند، اما طبیعی بودن نوع زندگی حاج سعید و مصنوع بودن آن‌ها کار را به جایی رسانده که افکار عمومی چنین نقش بازی کردن هایی را برنتابد و این افراد به «حاج سعید بازی» متهم شوند. (شایان ذکر است این تجربه در مورد حاجی بخشی نیز بود و تلاش برای تکثیر او از جانب سایر لشگرهای شهرستان ها بی‌نتیجه ماند. حتی بعضی نقل‌ها از تلاش صدام برای بازتولید ناموفق حاجی بخشی در ماه‌های انتهایی جنگ می‌گوید.)

حاج سعید روایتی از انقلاب و جنگ دارد که با روایت های دیگر متفاوت است. در این روایت، انقلاب و امام به مثابه ی پدیده های بی نظیر و احیا کنندگان مجد و عظمت جهان اسلام شمرده می شوند که «آقا روح الله» راه اصلی را مشخص کرده و همه ی دنیا را علیه ما برانگیخته است. این روایت به «ده سال» بودن دفاع مقدس تاکید دارد که قبل از شروع جنگ تحمیلی با عراق هم ما داشتیم در نبردی مقدس با تجزیه طلبان و منافقین و… می‌جنگیدیم. این جنگ همه‌ی دنیا را مقابل ما علم کرده و ما نه با عراق که با ۱۸ یا ۳۳ ملیت می‌جنگیده‌ایم و نمونه‌ی جدی آن نیز اسرایی است که از کشورهای عرب منطقه تا یوگوسلاو و صرب و بوسنیایی و… را درونش جا می‌دهد. این روایت به خوراندن جام زهر به امام تاکید می‌کند و ضرورت بازخوانی «آقا روح‌الله» را همراه خود دارد.

روایت حاج سعید نه از جنگی که بود که از جنگی که هست می‌گوید، از راه ناتمامی که در دفاع مقدس آغاز شده است و هنوز قدرت‌های دنیا در حال دندان‌قروچه رفتن برای آن هستند. و باید برای دفاع از آن بیدار بود و آمادگی کسب کرد. این خطر که در قالب حمله‌ی نظامی حتمی دشمن و ناآمادگی لشگر خودی و عدم آموزش نظامی دیدن و ساماندهی شدن آن و بعد از فتنه ۸۸ علاوه بر آن به فتنه‌ی جدید اشاره می‌نماید. و به حتمی بودن آن و آمادگی برای شهادت اشاره دارد که مشخص نیست کجا واقع می‌شود، در نبرد با مارینزهای امریکایی، در دفاع از بیت رهبری، در نبرد در سوریه، در لشگر امام زمان یا درگیری‌های خیابانی فتنه و… اما باید برایش آماده بود و با رویکردی پذیرنده و فعال نه نوستالوژیک به این شهادت محتوم نگاه می‌شود. و از همه مهم‌تر این که خود حاج سعید به صرف دعوت اکتفا نمی‌کند، و خود در موارد این‌چنینی هدایت عملیات و کنش را نیز در دست گرفته و نقش آفرینی می‌کند. خیلی اوقات این نقش‌آفرینی در قامت جمع کردن دیگرانی است که از سر پذیرش این مدل وارد می شوند و حتی حاج سعید در این میانه زندگی عادی خودش را ادامه می‌دهد، قرارهایش را برگزار می‌کند، اما کمک می‌کند، ناگهان می‌بینی مشغول شستن ظرف‌های جمع است یا… از همه مهم‌تر همین مسئله است که او را در صحنه می‌یابی.

این روایت و سخنرانی‌ها عناصر خیلی متکثّری ندارد، اتفاقاً تکرار آن زیاد است. از نوارهای موجود ۷۲ حاج سعید تا نوارهای امروز شاید خیلی تغییر پیدا نشود. تأکید بر ده ساله بودن دفاع مقدس، تأکید بر اقدامات و راه آقا روح‌الله که یک عده می‌خواهند پاکش کنند، قطعنامه و عوامل دادن جام زهر، شهید آوینی، hello my friend و برخوردهای حافظان صلح سازمان ملل بعد از پذیرش قطعنامه و درس‌های آن برای امروز ما، خیانت‌کاران داخلی، ماجراهای سال ۸۴ و رأی آوردن احمدی نژاد علی‌رغم خواست نخبگان، حمله‌ی قریب‌الوقوع دشمن به مقاومت و ایران اسلامی و ضرورت آمادگی برای آن، خط‌های غلط بچه‌های حزب‌اللهی و… عناصر شاید تکراری باشد، اما شنونده‌ی حاج سعید تشنه‌ی این تکرارهاست. تکرارهای او از جنس تکرارهای تربیتی و تلقینی است. این تکرار هم تکرار مدام و بازخوانی اصول است مخاطب حتی در حال پیش‌بینی صحبت‌ها یا اقدامات حاج سعید است، بحث فتنه و مهندس که می‌شود منتظر «مهندس، چرا بنزین تموم شد؟» بحث قطعنامه که می شود بحث «hello my friend»، کنت دومارانش و جنگ جهانی چهارم و… است و حتی با او تکرار می‌کند. این علاقه هم کنش عاطفی و نظیر علاقه به یک هنرپیشه یا ستاره‌ی ورزشی نیست، از سر ارادت به آرمان و افق‌هایی است که او تکرار می‌کند و علاقه به همرنگ و همراه آن شدن.

لحن طنز حاج سعید از عناصر مهم سخنرانی است، مخاطب آماده است که حتی لحظات عصبانیت حاج سعید این زبان طنز را ببیند و یک‌هو مثلاً «یوهو» بشنود، یا فلان مسئول عرب «ابوشیمبل» خطاب شود، یا در جواب خطرات حمله‌ی آمریکا بشنود «بزنه زمین هوا میری نمی دونی تا کجا می‌ری» و… .

این طنزها هم نه از سر لودگی که از سر درد است. از سر نمایش خط های غلط و تمسخر آن ها برای بیدار کردن مخاطب است و همین طنزها موجب می شود کلام حاج سعید سریعاً رسانه ای و پخش شود. این پخش شدن خیلی اوقات از طریق رسانه های رسمی نیست، حتی حاج سعید در بسیاری از آن‌ها مثل صدا و سیما امکان حضور ندارد و خود او نیز بعضی اوقات مثل سالگرد شهادت آوینی در پاسخ خبرنگار صدا و سیما می‌گوید در تحمیق مردم با صدا و سیما شریک نمی‌شوم، اما مخاطبان اصلی او که فعالان دانشجویی و مردمی و رسانه‌ای حزب‌الله هستند آن را می‌یابند. این طنزها پیام هم دارد، مثلاً برای نشان دادن ضرورت انتخاب جهت درست و عدم سرگرم شدن در کارهای حجمی بی‌محتوا روی اتوبوس‌های کاروان فکه در عاشورا می‌نویسد «مردان آنجلس اعزامی از فیلادلفیا» که به زنده ماندن روح جهاد و شهادت و عدم کارهای فرمالیستی و صورت‌گرایانه در نسلی اصیل از بچه های جنگ اشاره دارد.

حاج سعید دغدغه‌ی مناسبت‌های فراموش‌شده‌ی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را دارد؛ کشتار حج خونین، فتح سفارت آمریکا، سالگرد شهید آوینی، واقعه‌ی طبس، ،آزادی جنوب لبنان، سالگرد شهادت مغنیه، فتح خرمشهر و مناسبت‌هایی از این دست، جاهایی است که حاج سعید حضور جدی دارد، یا خودش اصلاً عامل اصلی زنده ماندن بعضی از این‌هاست. اساساً یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های او نادانسته‌های حزب‌الله است. به ویژه از سرمایه‌های انقلابی. این، هم در سخنرانی‌ها هم در روابط با اطرافیانش اتفاق می‌افتد، علاوه بر توضیح بعضی موارد ناگهان؛ به طور نمونه بعد از تعطیلات عید از همه می‌پرسد چند کتاب در این تعطیلات خواندی و… .

رویکرد انتقادی حاج سعید که هم وضعیت آرمانی جمهوری اسلامی و بسیجی به مثابه‌ی انسان انقلاب اسلامی را در نظر دارد، و تقریباً جز امام و رهبری و حاج احمد و بعضی از شهدا هیچ‌کس حتی سپاه از تیغ نقدش درامان نمی‌ماند. شاید ابتدا این رویکرد، رئالیسم سیاه و یأس آفرینی به نظر برسد، اما بر عکس دیده می‌شود که این نوع تعامل کاملاً امید‌آفرین و حرکت‌آفرین است. و نزدیکان به حاج سعید و پی‌گیری‌کنندگان نوع تعامل او جزو فعال‌ترین بدنه‌های جریان حزب‌الله به شمار می‌آیند. یعنی این نقدها به جای کشاندن مخاطب به انزوا و دوری از حاکمیت او را فعالانه وارد عمل می‌کند. فضای عدم رضایت از وضع موجود او را همه‌جا به سمت وضعیت مطلوب رهنمون می‌کند. کار سطحی و آماتور و بی‌نظمی را نمی‌پذیرد. صریحاً از این که جمعیت خوبی به برنامه نیایند یا دوربین‌های خارجی جایی که می خواهد راحت حرف بزند باشند، یا وقتی خیلی شاکی است و می‌خواهد راحت حرف بزند و احیاناً به زبان بچه‌های جنوب شهر متلکی را نثار کند منتهی حضور خواهران مانع است، شاکی می‌شود. اما متوجه نیز هست که رشد و فعالیت نیرو مهم است، باید نیرو هر از چندی ولو بهترین کارها را نکند به نوعی درگیر حرکت انقلابی خوب باشد.

حاج سعید به شدت انتقادی عمل می‌کند حتی می‌گوید سپاه به دنبال بسیجی دیجیتالی و قطره‌چکان نه ماشه‌چکان است و همه نهادها و حزب الله و… ول داده اند. اما ضمن آرمان‌خواهی حداکثری به شدت هم حسابگرانه عمل می‌کند. مثلاً نگاهش این است که مذاکره با آمریکا غلط است تا تهش می‌ایستد، به دنبال نقش‌آفرینی خیلی تند در ماجرای تفنگ‌داران دریایی انگلیس است، اما می‌داند در جمهوری اسلامی زندگی می‌کند. از چیزهای پیش پا افتاده یا مواردی که صرفاً به ضرر نیروهای خودی است مثل حمله به سفارت‌ها که دعوای دو سر حزب‌الله بسیج-نیروی انتظامی است، نه امروز که از ابتدای این وقایع از ابتدای دهه‌ی هشتاد مخالف است: «ما برای این تکلیف بدور از احساسات آمده ایم و این حرکت عقلانی و شعوری است باید مواظب باشیم فشنگ‌ها را هدر ندهیم شما به تهران آمده اید برای تخزین انرژی نه تخلیه. آن چیزی که این چهار روز اتفاق افتاد ما هی گفتیم برادر انرژی را هدر نده هدف گرفتن سفارت‌خانه‌ها نیست الحمدلله که بچه‌های ما با منطق و شعور و با پوشش رسانه‌ای در نقطه رهایی حاضر شدند و انقلاب که نشده ما برویم پایگاه بگیریم بعد هم نباید آبروریزی کرد سه شبانه روز هی بزنیم به سفارت مصر آخر هم نتوانیم بگیریم والفجر ۱ والفجر ۲… اگر نمی‌توانید بگیرید بگویید ما نیم ساعته بیاییم بگیریم کلید تحویلتان بدهیم. زشت است با نیروی انتظامی درگیر شدید و… برنامه ما شکست شیشه‌ها نیست برنامه ما بازخوانی و روخوانی تفکر فراموش شده امام است موفقیت آن‌جاست اگر بتوانیم از این جریان احساسی به یک موج عقلانی برسیم که چه باید کرد همان سؤالی که امروز همه ما در آن مانده ایم و کلافه ایم…» (دانلود فیلم از سایت تریبون)

در ضمن این که حواسش هست در جمهوری اسلامی زندگی می کند نه حکومت طاغوت: «مسئولین عزیز ما تحت ولایت شما هستیم تکلیف را مشخص کنید. اگر ما در یک کشور دیگر بودیم خودمان تصمیم می گرفتیم چون آنجا ولایتی وجود ندارد آننجا حزب الله خودش تصمیم می‌گیرد ولی اینجا خودمان تصمیم نمی گیریم… ما نباید برویم بیت رهبری سئوال بپرسیم و این چرندیاتی که ما باید همه جا پشت سر رهبری باشیم.
فکر درست این است که سرباز ۲۰ کیلومتر جلو فرمانده می ایستد. ما سرباز صفریم! صفر جلوی رقم عدد محسوب میشود. رهبر یک است و ما صفر‌های جلو و فدایی ایشان. صفر پشت رقم هیچ است. اما صفر جلوی عدد ارزش دارد؛ یک میلیون، ده میلیون، بیست میلیون، همان بیست میلیونی که به آقا روح الله قولش را دادید.»

این حسابگری عقلانی و انقلابی غیرمحافظه‌کارانه تفاوت خودش را با نمونه‌های بدیل در لحظات حساس نیز نشان می‌دهد، مثلاً همان سعید قاسمی فعال در فتنه و مقابله با منحرفین و مذاکره با آمریکا می‌فهمد وقتی رهبری در خانه‌نشینی رییس جمهور به دنبال آرام کردن فضاست، نباید فضا را مشتعل کند.

حاج سعید از ابتکار هم به شدت استقبال می کند. حالا این ابتکار در زمان جنگ ۳۳ روزه اعزام زمینی به لبنان است که بعدها در قالب کاروان‌ها صورت واقعی می یابد. در زمان جنگ غزه تحصن فرودگاه مهرآباد است، بعد هم کاروان آزادی است. برای یوم النکسه از کاروان موتور سواری از میدان فلسطین تا جماران استقبال می کند. جایی هم مثل خانه نشینی احمدی نژاد حرف زدن را تکلیف نمی بیند، اما انتخابات که می شود و جناح راست در حال بازگشت است حاضر است در جمع بچه حزب اللهی ها به نشانه ی اعتراض سخنزانی کند.

حاج سعید بیش از همه دغدغه‌ی ساماندهی حزب‌الله را دارد چه در فضای نظامی چه در فضای فرهنگی و سیاسی. از همه می‌پرسد آماده هستی؟ آموزش نظامی دیده‌ای؟ فرمانده‌ات کیست؟ در فضای فرهنگی مجمع الجزایری خط‌ات کجاست ارتباطاتت چگونه است.

به ضرورت الگوسازی برای مخاطب چه از رفتگان چه از ماندگان بدون بت‌سازی هم توجه دارد، و این الگوسازی را هم در کمال خلوص انجام می‌دهد، مثلاً در مقابل جمع به پای بخشی بوسه می‌زند، یا از یک نیرو یا کار خوب ولو کوچک دفاع می‌نماید.

مخاطب حاج سعید عام نیست. البته حرف هایش جوری است که راحت می تواند در فضای عمومی هم بزند، اما او خودش دنبال مخاطب قرار دادن بسیجی‌ها و حزب‌اللهی‌هاست و اساساً انتظار مخاطب عام را ندارد و این هم باعث می‌شود بتواند پیام خالصش را ارائه دهد. و مخاطب‌های خالصش را هم بیابد. ارتباطات حاج سعید با اطرافیان و مخاطبانش هم کاملاً انسانی است. البته انقلابی‌ترها و پایِ‌کارترهایی که صرفاً مستمع و همیشه در حال سوخت‌گیری نیستند برای او ارج و قرب بیشتری دارند، آن ها را در عملیات‌ها و سخنرانی‌های خودش می‌یابد و با فرد فرد آن‌ها ارتباط دارد، هر کدام را که مدتی نمی‌بیند صریح پی‌گیری می‌کند که فلانی مثلاً فلان‌جا و فلان‌جا و فلان‌جا غیبت زدیم برایت. یا از آن‌ها می‌خواهد که مثلاً در فلان کار انقلابی فلان گروه حاضر باشند، ولو طرف پیرزن مادر شهیدی است که عاشقانه قربان صدقه‌ی صفای بسیجی حاج سعید می‌رود و او هم ضمن ابراز ارادت یادش هست که ما به دنبال مریدپروری نیستیم، و باید حتی همان پیرزن را هم به حضور در فلان برنامه‌ای که شاید جای جوانان باشد، تاکید کند.

خلاصه‌ی کلام این که پدیده ای به نام حاج سعید قاسمی رزمنده ی امروز است که آن جایی که انقلاب نیاز دارد مستقیماً وارد می‌شود و نه تنها خودش که بخش زیادی از نسل سوم را با فضای انگیزشی همراه می‌کند. و سعی می کند تا حماسه‌ی دیروز را در جنگ‌های امروز و فردای انقلاب ادامه دهد.

همین مطلب در تریبون مستضعفین

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

25 Responses to حاج سعید قاسمی، سرداری برای جنگی که هست

  1. بازتاب: رامند نیوز دانسفهان | مسعود ده‌نمکی؛ فرهنگیِ عدالت‌خواه، خط‌شکنِ مردمی/ تریبون مستضعفین

  2. بازتاب: مسعود ده‌نمکی؛ فرهنگیِ عدالت‌خواه، خط‌شکنِ مردمی/تریبون مستضعفین | پایگاه خبری تحلیلی میدان ۷۲

  3. بازتاب: قیام لله » مسعود ده‌نمکی، فرهنگیِ عدالت‌خواه خط‌شکنِ مردمی

  4. بازتاب: تریبون مستضعفین » مسعود ده‌نمکی؛ فرهنگیِ عدالت‌خواه، خط‌شکنِ مردمی

  5. بازتاب: ‫نمونه سوالات ارشد پیام نور با جواب » – مسعود ده‌نمکی، فرهنگیِ عدالت‌خواه خط‌شکنِ مردمی‬

  6. بازتاب: اعتدال! کدام اعتدال؟ واقع‌بینانه و عادلانه یا محافظه‌کارانه و ارتجاعی؟ | قیام لله

  7. بازتاب: تریبون مستضعفین » کدام اعتدال؟ واقع‌بینانه و عادلانه یا محافظه‌کارانه و ارتجاعی؟

  8. بازتاب: کدام اعتدال؟ واقع‌بینانه و عادلانه یا محافظه‌کارانه و ارتجاعی؟

  9. بازتاب: تریبون مستضعفین » کدام اعتدال؟ واقع‌بینانه و عادلانه یا محافظه‌کارانه و ارتجاعی?

  10. بازتاب: محمدرضا نقدی، مردی برای روزهای سخت انقلاب | قیام لله

  11. بازتاب: تریبون مستضعفین » محمدرضا نقدی، مردی برای روزهای سخت انقلاب

  12. بازتاب: تریبون مستضعفین » محمدرضانقدی، مردی برای روزهای سخت انقلاب

  13. بازتاب: تریبون مستضعفین » از تهدیدهای سینمای ایران و مدیریت فرهنگی تا فرصت های جشنواره عمار

  14. بازتاب: قیام لله » بایگانی وب‌نامه (وبلاگ) » ریش حاج سعید، زنگ خطر دیوار بی اعتمادی حزب الله و دیوان سالاری

پاسخ دادن به k.p لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *