مهم ترین مشکل در عدم تحقق این مسئله عدم انگیزه و ترس فعالین دانشجویی برای این مسئله است. عدم درک ضرورت، فضای درخورد نسل سوم انقلاب، رویکرد انفعالی و احساس ضعف در مقابل جبههی ضد انقلاب و ترس از ناتوانی در اجرا یا معضلات پس از آن به عنوان مهم تری عامل عدم تحقق کرسی هاست.
بسم الله الرحمن الرحیم
تاکید دوباره و عتاب آلود مقام معظم رهبری در موردکرسیهای آزاد اندبشی در دیدار نخبگان، به عدم تحقق مطالبهی معظم له در این مورد برمی گردد. ایشان با ذکر ضرورت گفتمان سازی جنبش دانشجویی به نوعی از عدم تحقق آن گلایه فرمودند: «فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسىهاى آزاداندیشى را که من صد بار -با کم و زیادش- تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هى آنجا بگویید؛ این میشود یک فضا. وقتى یک فضاى گفتمانى بهوجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیرى پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند؛ این همان چیزى است که شما میخواهید.» حال پرسش این جاست که مشکل از کجاست.
پیشتر در مقالهای در ویژه نامهی کرسیهای آزاد اندیشی بسیج داشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر به مبانی کرسیها و الزامات و چالشهای احتمالی برگزاری آن پرداخته شده بود.
نگارنده اگرچه در طول دورهی فعالیتهای مستقیم دانشجویی جزو برگزار کنندگان کرسیها نبوده است، اما در طول ماههای پس از فتنه تا امروز یکی از شرکت کنندگان کرسیهای آزاد اندیشی در تهران و شهرستانها از جلسات مناظره تا ارائهی بحث و تریبونهای آزاد بوده و در حوزهها و قالبهای مختلف حضور داشته است و لذا این نوشته تلاش دارد، بر اساس بعضی مشاهدات عینی در این حوزه، به وجود بعضی اشکالات و راه حل های آن ارجاع دهد.
۱- مشکل انگیزه وترس:
مهم ترین مشکل در عدم تحقق این مسئله عدم انگیزه و ترس فعالین دانشجویی برای این مسئله است. عدم درک ضرورت، فضای درخورد نسل سوم انقلاب، رویکرد انفعالی و احساس ضعف در مقابل جبههی ضد انقلاب و ترس از ناتوانی در اجرا یا معضلات پس از آن به عنوان مهم تری عامل عدم تحقق کرسی هاست.
با افول فتنه و آرام شدن مقطعی فضای سیاسی کشور، ضرورت مقطعی که به واسطهی تاکیدات مقام معظم رهبری و منازعهی موجود در کف دانشگاه ها وجود داشت نیز از بین رفته است، و رویکرد به این مسئله از دید بسیاری با اسقاط تلکیف منتفی شد. یعنی انیگزش جدی برای دفاع از انقلاب و طرح بحث های نظری و فکری وجود ندارد و به این واحب سیاسی و اجتماعی به چشم یک مسئلهی فانتزی و دسته چندم نگاه می شود.
اقداماتی نظیر انگیزش از جانب مسئولین و اساتید و اولویت دادن در حمایت و پشتیبانی کرسی ها و منوط کردن برنامه های عادی و روتین تشکل ها و سخنرانی های ثابت به برگزاری کرسی نه به صورت این نامه ای که از جانب چهره های جران ساز بین اساتید انقلابی می تواند یک راه حل برای این مسئله باشد.
۲- مشکل ندانستن و محدودیت در شیوهها:
برای فعالین مختلف دانشجویی ابهام جدی در مورد نحوه ی برگزاری کرسی ها وجود دارد. از مدلهای مختلف کرسیهای شمرده شده به وسیلهی مقام معظم رهبری نظیر کرسیهای نظریه پردازی، آزاد اندیشی و آزاد فکری، نقد و مناظره و پاسخ به شبهات تنها بعضی از صورتهای آن مورد توجه قرار گرفت و بعضی از صورتهای ان به محاق رفت، به صورت مشخص کرسیهای نظریه پردازی که نخبگانی و کانونیتر بود جدی گرفته نشد و در مدلهای دیگر نیز همت و اهتمام جدی به عمل نیامد.
به تعبیر دیگر، برخورد تشریفاتی با کرسیها از جانب نهادهای مسئول، وزارتخانه های علوم و بهداشت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و حتی تشکلهای دانشجویی و دانشگاهها عملاً اهداف اصلی پشت طرح کرسیها نظیر به معنای ایجاد فضای گفتوگو و تبدیل مناقشههای تند سیاسی و اجتماعی به بحثهای پرشور فکری را فراهم نیاورد. یعنی مسئلهی اصلی که تبدیل حزبالله از در حوزهی اندیشه و فرهنگ و سیاست از گروه در خود به گروه گوینده و پرسشگر و گفتمانساز بود، به صورت جدی محقق نشد. اقداماتی نظیر منوط کردن برنامه های عادی و روتین تشکل ها و سخنرانی های ثابت به برگزاری کرسی نه به صورت این نامه ای که از جانب چهره های جران ساز بین اساتید انقلابی می تواند یک راه حل برای این مسئله باشد.
۳- مسئلهی موضوعات مورد بحث در کرسیها:
از چهار حوزهی بحثهای معرفتی، بینات جمهوری اسلامی مثل عدالت و آزادی، بحثها و جریانهای فکری و سیاسی و موضوعات علمی، شاید بحثهای علمی و معرفتی مظلومترینهای این مباحث بود و کرسیها به بحثهای سیاسی و به ندرت اندیشهای مرتبط با بحثهایی نظیر آزادی یا مردم یا حکومت اسلامی با موضوعاتی تکراری تبدیل شد.
موضوعات و کرسیهای دانشجویی با موضوعات علمی نیز به ویژه در حوزهی علوم انسانی مورد بی توجهی جدی قرار گرفته است. در حوزههای فنی و مهندسی و علوم پایه و پزشکی نیز به علت هویت تکنیکی رشتهها و رشد کم نخبهها اساساً سردرگمی دوچندانی در نحوهی برگزاری کرسیها وجود دارد و نبود یک اتاق فکر جدی به این مسئله دامن می زند. در حوزهی دیگر کرسی ها هم این عدم یافتن موضوعات جدید و گیر کردن در کلیشه ای هم که بیشتر به وسیله ی تجدیدنظرطلبان صورت می گیرد، جزو مصائب جدی کرسی هاست.
۴- چهرههای همیشه ثابت کرسیها:
در یک بررسی اجمالی و رسانهای مشخص میشود یک سری چهرههای ثابت شرکت کنندهی در کرسیها در کل کشور در میان اساتید و دانشجویان وجود دارند. بعضی از آنها چهرههایی هستند که بحثهای عالمانه دارند و بعضی از آنها صرفاً چهرههای سخنران و مناظره گر و پر هیاهویی هستند که مناظره را تبدیل به رینگ بوکس سیاسی آکادمیک میکنند؛ و عملاً هدف درگیر کردن بدنهی دانشجویی و ایجاد یک گفتوگوی گستردهی ملی در دانشگاهها و مشخصاً بین بدنهی همیشه ساکت جریان اسلام گرا با بدنههای عمومی دانشجویان و حتی تجدیدنظر طلبان و ساختارشکنان به عنوان یک اقلیت همیشه فعال- به جز برهههایی کوتاه در ایام فتنه در دانشگاههایی مثل شریف – فراهم نیامده است.
باید با ایجاد انگیزش برگزاری دورههای آموزشی و پخش نمونههای موفق صحبتهای دانشجویی به رفع این مشکل همت گماشت، دانشجویان متدین ما باید بدانند دفاع از مبانی دینی و مرزبانی ایدئولوژیک و اصل دعوت و امر به معروفهای کلان اندیشهای نیز جزو تکالیف شدنی و در دسترس است که با اندک پی گری هایی قابلیت تحقق خواهد داشت و انجام برنامههایی ولو در گامهای اول با کیفیت پایینتر با دخالت خود دانشجوی فعلی در هر دانشگاه به برنامههای تشریفاتی که در ظاهر در کوتاه مدت کیفیت بالاتری خواهد داشت اولویت دارد. باید آموزش جدی سخنرانی و مناظره و کرسیها و بحث های مربوط صورت بگیرد.
۵- نبودن متولی دانشجویی و اتاق فکر جدی برای مدیریت و راه اندازی کرسیها:
نبودن اتاق فکر موجب شده اکثر دانشگاهها یا در مورد نحوهی ورود به کرسیها مثل شیوههای برگزاری یا موضوعات قابل استفاده با یک سردرگمی مواجه شوند. این سردرگمی خود را در نداشتن موضوع جدی برای برگزاری کرسی، ترس از آغاز کرسی، رجوع به یک سری اساتید یا دانشجویان ثابت و تبدیل برگزار کنندگان به نیروهای همیشه مخاطب، عدم تدقیق جدی نحوه و شیوهی برگزاری و داوری، برگزاری همان برنامههای سابق سخنرانی و مناظره و تریبون آزاد و پرسش و پاسخ با نام کرسی، ترس از برگزاری و تشریفاتی و کم استقبال شدن کرسیها، برخورد منفعلانه و رفتن به سراغ موضوعات بی اولویت، کلیشه کردن قالب کرسی در یک سری برنامهی سالنی بی روح و… خود را نشان میدهد.
تنها مرجع فکری این مسئله نشریه انعکاس و پایگاه آزاد فکری بسیج امرکبیر و حاوی مطالب نشریهی انعکاس و پایگاه بسیج آزاد مشهد بود که هیچ یک به روز نمیشوند و حتی در روزهای جاری قابل دسترسی هم نیستند و علاوه بر آن، فاقد توان راه اندازی و دادن ایدههای عملیاتی و موضعی جدی هستند و تجربیات جدید دو سالهی اخیر نیز در هیچ جا نمود نیافته و اساساً برای ایجاد کرسی آزاد اندیشی، هیچ آزاد اندیشی و بحث چند جانبه حتی بین برگزار کنندگان اصلی در کشور صورت نمیگیرد.
وزارت علوم و نهاد رهبری در دانشگاهها و دبیرخانهی کرسیهای آزاد اندیشی نیز به تصویب یک سری آیین نامه و کلی گویی ها در مدح کرسیها بسنده کردهاند. مرجعی نیز برای مشاوره دادن به دانشجویان و مسئولین تشکلهای سیاسی و علمی برای نحوهی برگزاری کرسیها وجود ندارد. پشتوانهی حمایتی از مجموعههای پی گیر این مسئله در سراسر کشور نیز فراهم نیامده است، خود این مجموعهها نیز تلاش نکرده اند در فضایی نزدیکتر برای پی گیری جدی مسئله در کشور اقدام کنند.
احتیاج به ایجاد مرکزی متشکل از فعالین فعلی و سابق دانشگاهها در حوزهی کرسیها با پشتیبانی جدی نهادهای مسئول برای اتاق فکر و مرکزی راه اندازی و پشتیبانی نظری و رسانهای کرسیها در سراسر کشور لازم به نظر میرسد.
این مجموعه میتواند در جایی نظیر مجمع هماهنگی تشکلهای دانشجویی، نهاد رهبری، بسیج دانشجویی یا… ایجاد شود. اما ضرورت دارد به صورت دانشجویی و از دل برگزار کنندگان کرسی های موفق و بعضی چهره های حریان ساز صورت بگیرد.
۶- مشکلات امنیتی حاشیهی کرسیها:
در بسیاری از دانشگاهها، مسئولین دانشگاه با ندادن مجوز به کرسیها، پرهیز از ایجاد بحث جدی، برخورد با دانشجویان حاضر در کرسیها، ایجاد بروکراسی دست و پا گیر و مانع برگزاری کرسیها خواسته یا ناخواسته مقابل آزاد اندیشی قد برافراشتهاند، در صورتی که تجربه ی انقلاب اسلامی این گونه که هر جا که موانع برچیده شده، دانشجویان انقلابی ما توانسته اند به صورت فعال ضد انقلاب را از صحنه به در کنند و این برنامهها جزو برنامههای مورد استقبال بدنهی عمومی دانشجویان تبدیل شده است.
عملاً باید مسئولین آموزش عالی و امنیتی کشور یک تصمیم جدی در مور استراتژی امنیتی دیوان سالاری در مواجهه با این مطالبهی مقام معظم رهبری اتخاذ کنند که آیا پذیرششان جدی است یا خیر؟ اگر آری باید موانع صدور مجوز و برخرودهای صورت گرفته با بعضی چهره ها به صرف زدن حرف هایی تجدیدنظرطلبانه در کرسی پایان یابد. البته این به معنی ی در و پیکر بودن و بدون ضابطه بودن کرسی ها نیست، اما در چارچوب منطق و اخلاق و عدم هوچی گری و توهین می توان آزادی بیان قائل شد که صد البته با جواب های متین و محکم جبههی انقلاب، ترسی از این مسائل نیست و ریسک کردن در این مورد به بستن فضای موجود، اولویت دارد.
۷- بی توجهی رسانهای:
در بررسی برنامههای برگزار شده با انبوهی برنامه در تهران و شهرستانها مواجه میشویم که از جانب رسانهها و مسئولین مورد توجه قرار نمیگیرند، یعنی بعضاً کرسیهای آزاد فکری و آزاداندیشی عمیق دانشجویی بعضاً با استقبال بسیار خوب دانشجویی در بعضی نقاط حتی در دانشگاه های اصلی تهران به صورت مداوم صورت میگیرد اما به هیچ وجه بازتاب رسانهای جدی نیافته یا ضریب داده نمیشود. معضل عدم رویت پذیری و بی توجهی رسانه ها از یک سو و عدم توجه برگزار کنندگان کرسی ها از سوی دیگر به تداوم این دور باطل انجامیده است.
۸- شناور بودن کرسیها:
بسیاری برنامههای شکل گرفته سیال و شناور و بدون مقدمه و موخره به صورت تک برنامههایی بدون تداوم جلو میرود و در بسیاری موارد، نتیجهی مشخصی از مباحث گرفته نمیشود. در برنامههای بعدی نیز مسئله تداوم مییابد. عملا مباحث شروع شده در جلسات پی گرفته نمی شود که این مسئله باید از طرف خود تکل ها و احیانا مجموعهی راه انداز آن به صورت جدی پی گرفته شود که هم متن کرسی بازتاب بیابد هم در قالب های مختلف از فضای اینترنتی و نشریات دانشجویی و پنل تا برگزاری مجدد موضوعات جمع بندی مناسب در این زمینه صورت بگیرد.
همین مطلب در رجانیوز، کیهان، فارس، مطالبه، تریبون مستضعفین، رصد خراسان،
بازتاب: قیام لله » طرحواره کرسی ها
بازتاب: تریبون مستضعفین » طرح واره کرسیهای آزاد اندیشی