معتقدم کسانی که نتوانستند جلوی امواج انقلاب را در فضای سیاسی بگیرند برگشتند به فضای آکادمیک و روشنفکری و خواستند تحلیلهای ضدانقلاب بدهند. حتی تحلیلهای شخصیتی و روان شناختی یا القای رهبری کاریزماتیک برای امام راحل که این دیگر تیر آخرشان بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
مناظرهای دانشجویی با موضوع «ماهیت و غایت انقلاب اسلامی» با حضور محمدصادق شهبازی، دبیر سابق جنبش عدالتخواه دانشجویی و آرمان ذاکری، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از سوی بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) شهبازی در این نشست اظهار کرد: سلام اول من به مردمی است که بزرگترین تحول قرن بیستم را رقم زدند و وقتی کنش سیاسی انجام دادند برچسب توسعهنیافته و اتوبوسی خوردند. مردمی که همیشه باید بر اساس نظریات روشنفکرها کار خود را انجام دهند ووقتی این اتفاق نمیافتد برچسب به آنها میزنند. سلام دوم من نیز به ۳۰۰ هزار شهید انقلاب اسلامی است که ایستادند تا ارزشهای این انقلاب حفظ شود.
وی با بیان اینکه علوم اجتماعی یک معضل اساسی دارد و آن این است که دانشمندان و عالمان علوم اجتماعی مانیفستنویس احزاب سیاسی بودند، به برخی نظریات در مورد انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: ظهور انقلاب اسلامی بحران جدی در این نظریات ایجاد کرد و باعث شد که برخی از این نظرات یا کاملا نفی شوند و یا مجبور به اصلاح خود شوند. نسل اول این نظریات ساختاری بود که در شرایطی که انقلاب در آنها اتفاق میافتد به نقش رهبری توجهی نمیشود. در سال ۱۳۵۶ یعنی یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کارتر رییسجمهور وقت آمریکا ایران را سرزمین ثبات نامید اما در همین سرزمین ثبات، انقلاب اسلامی رخ داد. در سال ۱۹۸۲ نیز اسکاچ بول به اینجا رسید که باید نظرات خود را عوض کند تا آنکه انقلاب اسلامی را انقلاب به نام خدا نامید.
وی افزود: در زمان انقلاب اسلامی نیز فوکو خود به ایران آمد و از نزدیک شاهد پیدایش انقلاب اسلامی بود که در نظریات خود نیز میگوید دولت پهلوی در نظر مردم ایران یک رژیم اشغالگر به حساب میآید چون نیازها و دغدغههای آنها را برطرف نکرده است و مردم ایران به دنبال جایگزین میگردند؛ کسی که مسائل و راه حلهای جایگزین را پیدا کند و بتواند به مردم هویت ببخشد.
همچنین آرمان ذاکری دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اظهار کرد: به لحاظ جریانی، علوم انسانی را متعلق به جریانی میدانم که از علوم انسانی ضمیر من دفاع میکند؛ به این معنی که خود ما در مورد مسائلمان حرف بزنیم.
وی با بیان اینکه از این نظر انقلاب اسلامی ایران تفاوتی با دیگر پدیدهها ندارد، گفت: در انقلاب اسلامی ایران و در فضای ایران، دین مهمترین پدیدهای است که باید موضوع کار کارشناسی قرار بگیرد و به آن توجه شود و میبایست علوم انسانی را به این سمت سوق داد که دانشمندان، دین را در مرکز مطالعات خود قرار دهند.
ذاکری در ادامه ابراز عقیده کرد که در شرایط فعلی نتوانستیم به نظریهای دست پیدا کنیم که انقلاب اسلامی را به چالش بکشد؛ چون در صف تواناییهای علمی به آنجا نرسیدهایم که با دیگران نیز در این خصوص بحث و گفتوگو داشته باشیم.
شهبازی در ادامه این نشست گفت: در هیچکدام از نظریاتی که در مورد انقلابها مطرح شده به نقش دین، فرهنگ و رهبری توجه نکردهاند. در صورتی که در انقلاب اسلامی شعارهای انقلاب حول اجرای احکام دین و مخالفت با طاغوت شکل گرفته بود.
وی با بیان اینکه ما میبایست شعارهای انقلاب اسلامی را تحلیل محتوا کنیم، ادامه داد: باید ببینیم کدام شعار را چقدر و چگونه مطرح کردهاند. درواقع بهترین راه تشخیص درباره مطالعهی شعارهای انقلاب، رجوع به تصاویر مربوط به انقلاب است. درواقع ما باید در شعارهای انقلاب اسلامی، شعارهای پیرامون اجرای احکام دینی را نیز پیگیری کنیم.
در ادامه نیز ذاکری دربارهی بحث علوم انسانی گفت: نباید علوم انسانی را به عنوان علوم غربی نفی کنیم و از طرف دیگر خود را با بزرگترین نظام مدرنیته در غرب پیوند دهیم.
شهبازی در ادامه بیان کرد: باید تصمیم بگیریم که میخواهیم چهکار کنیم. تاز مانی که اینگونه تناقضات حل نشود نتیجه طبیعیاش این علوم اجتماعی است که میبینید.
وی همچنین با اشاره به نقش دین، تفکر شیعه، امامت و ولایت و بحث مرجعیت، در این خصوص گفت: اگر به این عناصر دربارهی بحث انقلاب اسلامی توجه نکنیم نمیتوانیم در مورد انقلاب اسلامی نظریهپردازی کنیم.
وی همچنین با اشاره به نقش اسطورهها در اسلام و تاثیر آن در بسیج مردم و انقلاب اظهار کرد: این مسائل و همچنین موضوعاتی چون انتظار و موعودگرایی از شاخصهای جدی در انقلاب اسلامی است. در این تفکر نیز کاری که رهبری انجام میدهد از جنس کار پیامبران است. درواقع وقتی مساله رهبری مطرح میشود کسانی که تفکر شیعه و اسلام را قبول دارند و همچنین به خاطر وظیفه و تکلیفی که دارند این امر را میپذیرند.
ذاکری با اشاره به بحث شرایط امتناع شکلگیری اندیشه، اظهار کرد: شرایط امتناع اندیشه بحث از شرایطی میکند که اندیشیدن را ممکن یا غیرممکن میکند. درواقع کسی که تولید علم میکند با کنشگری که در انقلاب بوده تفاوت دارد.
وی همچنین در ادامه به نقش دین در واقعیتهای اجتماعی اشاره کرد و گفت: تحلیل جامع و مانع نباید معضلی قرار بگیرد برای اینکه ما در علوم انسانی سکوت کنیم. در صورتی که حرف برای گفتن داریم. باید گفت اندیشه جای سرعت نیست و جای آرام آرام پیش رفتن است. ما در کنار تلاشی که برای تحلیل پدیدههای اجتماعی میکنیم باید درخصوص مباحثی چون علوم انسانی نیز صحبت کنیم.
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ادامه داد: برای جامعهای که سه شرط از شرایط مدرنیته شدن یعنی صنعتی شدن، ارتباطات، بوروکراتیزاسیون را دارد ابزار تحلیلش در علوم انسانی هم به صورت مدرن خواهد بود که این امر با علوم انسانی بومی و اسلامی تفاوت دارد.
شهبازی نیز در پایان این نشست با اشاره به تاثیر و نقش مردم در انقلابها اظهار کرد: روشنفکران ماهیت دینی انقلاب اسلامی را درک نکردند و قائل به تفاوت آن با دیگر انقلابها نمیشوند؛ در صورتی که ما نقش مردم را در انقلاب اسلامی به خوبی مشاهده نمودیم؛ همانطور که مردم حضور خود را در ۹ دی و ۲۲ بهمن به خوبی نشان دادند.
تذکر عدالتخواهی : متن این خبرگزاری دقیق نیست و در بعضی موارد دچار اشکالات جدی و حتی اشتباه در محتواست. اما کلیت بحث منتقل گردیده است.
همین مطلب در عدالتخواهی