جنبش عدالتخواه دانشجویی علمدار خط سوم است. خط سومی که پیگیر فرامین رهبری و اصول انقلاب است و در دام چهرهها گرفتار نیست نه مانند کسانی که به ویژه بعد از انتخابات ۸۸ میخواهند میان حق و باطل نیمساز درست کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتگو با همشهری ماه در مورد جنبش عدالتخواه دانشجویی
گفتگو: رامین طهماسبی
محمد صادق شهبازی از فعالان جنبش عدالتخواه دانشجویی است که در مقطع مهمی مانند فتنه ۸۸ دبیر این تشکل بود. وی در حال حاضر عضو هیئت نظارت این تشکل است و به دلیل اشراف بر روند شکل گیری و برنامه های این جنبش در بدو تاسیس، به گفتگو با ما نشست. شهبازی در طول این گفتگو گفت که در سالهای گذشته اعضای این جنبش تحت فشار شدید بودهاند، اما به هیچ وجه از آرمانهای خود دست بر نداشتهاند. مشروح گفتگوی ما با این فعال جنبش عدالتخواه دانشجویی را در ادامه میخوانید:
چه تغییر تحولات و مشکلاتی منجر به تشکیل جنبش عدالتخواه دانشجویی شد؟
در سالهای بعد از دفاع مقدس شاهد بودیم نوعی بازگشت از آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی (س) در حال شکل گرفتن است که تجلی آن در تهاجم فرهنگی، جا به جایی ارزشها، عقب نشینی در سیاست خارجی، طرح مدل توسعه غربی، بی توجه به عدالت اجتماعی و شکاف شدید طبقاتی، بسته شدن باب نقد حاکمیت، نفی ارزشهای آغازین انقلاب به نام تندروی و چپ گرایی، بی توجهی به تعهد در سپردن مسئولیتها و…. مشاهده شد. این فضا موجب شد تا فضاهای مختلفی در درون جریان حزب الله شکل بگیرد.
در فضای انزوا و سکوت و یا محدود شدن به موارد غیر ریشه ای در اکثریت، جریان اقلیتی در جبهه ی حزب الله احساس میکرد مسیری انحرافی از مسیر اصلی انقلاب در حال شکل گیری است. در واکنش به این عملکردها حلقهها و جمعهایی شکل گرفت و به این نتیجه رسید که باید با این مدل رفتار مسئولین، رسانهها و جو حاکم با فضای علمی مقابله کند. از سوی دیگر برای این جمعها مسجّل شده بود که دعواهای سیای کشور زرگری است و این جناحها در مواردی مانند بی توجهی به آرمانها و عدالت طلبی و استکبار ستیزی و گریز از فرامین امام و رهبری اشتراک و بعضاً همکاری دارند.
عدم درک درست از اقتضائات لازم شرایط مبارزه بعد از پایان جنگ، رابطه ی غلط با حاکمیت و جناحها، رویکرد نوستالوژیک به جنگ، سیاست زده شدن، رشد تفکرات سیاست و مسئولیت گریزانه و عافیت طلبانه و پرداختن به موارد بی اولویت و سرگرمی به مبارزه با معلولها به جای علتها، عدم حرکت همپای گفتمان امام و رهبری در جبهه ی انقلاب نیز به صورت جدی مشاهده میشد.
در این فضا به تدریج هسته های فکری و فرهنگی دانشجویان و طلاب و اساتید عدالتخواه به هم پیوستند. و چند راهبرد کلان را اتخاذ کردند: طرح دوباره گفتمان امام و انقلاب که بازخوانی صحیفه امام (س) و تشکیل محافل و تولید محصولات فرهنگی را حول طرح جامع اسلام ناب و تقابل اسلام ناب و اسلام آمریکایی موجب شد. تکمیل پازل جبهه فرهنگی انقلاب و تکمیل حلقه ی تولید و به ویژه توزیع و مصرف آثار این جبهه در شرایطی که انقلاب در حال از دست دادن ضریب عناصر فکری و فرهنگی خود است و چهره های سیاست زده که جامعیت نیروی های فکری و فرهنگی را در مطرح کردن گفتمان انقلاب ندارند، ضریب میگرفتند.
استراتژی دیگر این حلقهها نقد وضعیت موجود با آرمانهای کلان انقلاب و جمهوری اسلامی بود. تا آن زمان تنها ضد انقلاب در حال نقد بود که به تخریب اساس نظام میپرداخت و تلاش داشت هر کژکارکردی را که در سطوح پایین روی میداد، به ناکارآمدی ولایت فقیه تعبیر کند. بنا بر نقد مسئولین و جناحها و رسانهها و نخبگان با معیارهای انقلاب اسلامی و گفتمان اصیل امام و رهبری و اقدام فعال حزب الله در مواجهه فکری، فرهنگی، سیاسی گذاشته شد. عدالت اجتماعی هم به مثابه ی حلقه ی گم شده ی آن دوران که محوریترین تاکید رهبری بود، محور احیای اسلام ناب واقع شد و توجه به وظایف اصلی جنبش دانشجویی مانند مبارزه توأمان با تحجر و غربزدگی، اشرافیت و استکبار نیز مورد توجه قرار گرفت.
چه آسیبهایی در دیگر تشکلهای دانشجویی وجود داشت که ایده ی تشکیل جنبش عدالتخواه دانشجویی در ذهن افراد همفکر با شما شکل گرفت؟
در آن دوران دفتر تحکیم وحدت پیاده نظام جریان چپ و تجدیدنظر طلبان بود و تشکلهایی دیگر هم تنها برنامه خود را بر تقابل با جریان چپ حاکم گذاشته بودند که در اکثر موارد در قالب پیاده نظامی بخشهای مختلف جناح راست صورت میگرفت، یا گرفتار آسیبهای کلیتر موجود در جبهه ی انقلاب بودند. سازمان بسیج دانشجویی هم علی رغم دفاع مؤثّر از انقلاب، به دلیل فضای بوروکراتیک و محافظه کاری مسئولانش، القای تلقی غلط از رابطه امت و امامت و گرفتار بعضی کارهای روزمره شدن، نمیتوانست تمام ظرفیت ها را به صحنه بیاورد. از سوی دیگر به دلیل عبور جریان چپ حاکم از خطوط قرمز نظام، بسیج اکثر توان خود به صورت انفعالی برای مقابله با این جریان گذاشته بود و اصول طرح شده در پیام امام برای بسیج دانشجو و طلبه به صورت جامع مورد توجه واقع نمی شد.
آغاز فعالیتهای این حلقهها به صورت جدی از چه زمانی بود؟
بعد از پیام آقا در سال ۸۱، این حلقهها که همدیگر را از طریق محصولات و جلسات یافته بودند تلاش به انسجام و ارتباط با یکدیگر گرفتند. بعضی نشریات دانشجویی مثل هفت قفل نشریه ی معاونت فرهنگی بسیج دانشگاه امام صادق(ع)، نشریه خیزش مجمع دانشجویان حزب الله دانشگاه علم و صنعت، مستضعفین شریف و بعدها تهران و برخی نشریات بیرون دانشگاهی مانند سوره و ابرار در دوره ی وحید جلیلی، و مؤسسات فرهنگی مانند میثاق، مجمع مطالبه ی مردمی و انجمن طلاب و دانشجویان مشهد مقدس به جمع شدن این حلقهها کمک کردند. بعضی اساتید به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مثل وحید جلیلی، حسن و حیدر رحیم پور ازغدی، محمد صادق کوشکی، و سید عباس نبوی، سعید قاسمی، سلیمی نمین، ابراهیم فیاض، مسعود ده نمکی و… در گفتمان سازی برای این حلقهها موثر واقع شدند.
اولین جلسه مشترک فراگیر این حلقهها سال ۸۱ قبل از ثبت رسمی جنبش در قم و در دیدار با آیات مصباح یزدی و جوادی آملی، ابراهیم امینی و محمدرضا حکیمی، شکل گرفت و بعدها این جلسات به صورت فصلی با اساتید جبهه ی انقلاب پی گرفته میشد. البته از سالهای قبل آن، برخوردهایی با اعضای این حلقهها صورت میگرفت و نهاد های امنیتی، احزاب و مسئولین واکنشهای تندی صورت میدادند. امکان تبدیل جریان جدید به طبرزدی، عدم پذیرش بازی صوری راست و چپ و وابستگی سیاسی و جناحی و فردی از مهمترین دلایل این نوع برخوردها بود.
وجود دیدگاههای انتقادی و عدالتخواهانه ی غیر جناحی در این حلقهها موجب شد تا دو جناح نقد شوند به همان میزان که اعضا به پرشیای مجلس ششم گیر میدادند به زانتیای مجلس هفتم هم؛ ایجاد اینگونه حلقهها برای افرادی که میخواستند فضای جمهوری اسلامی را به یک بازی از پیش تعیین شده ی نظیر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات تبدیل کنند، قابل پذیرش نبود.
بعد از سال ۸۱ و پیام رهبری به جنبش دانشجویی برای پیگیری عدالت، ارتباط تشکیلاتی جدی شد و در اواخر ۸۲ جنبش عدالتخواه دانشجویی به صورت رسمی از جانب نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها به رسمیت شناخته شد. البته بنای بچهها این بود که تشکل جدید تاسیس نمیکنند و صرفاً یک دفتر هماهنگی برای جهت دهی به فعالیتهای انقلابی و ایجاد یک مزرعه ی نمونه برای اصلاح محل اصلی نیروهای حزب اللهی که بسییج دانشجویی است، تاسیس میکنند.
آغاز فعالیتهای رسمی جنبش عدالتخواه با چه اقداماتی بود و چه کارهایی را در دستور کار قرار دادید؟
در کنار کارهای مبنایی مثل توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب و حلقههای مطالعاتی و سخنرانی و… نقد جدی به عملکرد مجالس ششم و هفتم، نقد صدا و سیما و نهادهای فرهنگی، نقد کمیته ی امداد امام خمینی، قوه ی قضائیه و… در دستور کار قرار گرفت. تجمع مقابل قوه ی قضائیه و دیدار با رییس قوه در پی آن در سال ۱۳۸۱ شروع جلب توجه های جدی به جنبش بود. موضوع کارتن خوابی نیز از نقاط اوج جنبش عدالتخواه بود و بعد از فوت ۴۳ نفر از کارتن خوابهای تهران در سرمای سال ۸۳ اعضای جنبش مقابل پنج نهاد رسمی کارتن خوابی کردند. نکته جالب این بود که این پنج نهاد همه احزاب و گروههای کشور را نمایندگی میکردند.
یکی از مهمترین اقدامات دیگر اعتراض به دانشجوی پولی بود که ۷ شبانه روز تحصن در دانشگاه اصفهان صورت گرفت و سپس در مقابل مجلس شورای اسلامی ۵ شبانه روز زیر باران ادامه پیدا کرد. جنبش در دوران اصلاحات تنها به دولت دوم خرداد اعتراض نمیکرد، بلکه منتقد کل فضای سیاسی کشور بود و به هیچ وجه حاضر نشد در بازی دو جناح قرار بگیرد. اعضای جنبش در انتخاباتهایی نظیر مجلس هفتم هم تلاش کردند د شهرهای مختلف و به ویژه مشهد چهره های مستقل جبهه فرهنگی انقلاب مانند سعید جلیلی را وارد انتخابات کنند.
انتخابات ریاست جمهوری نهم به اذعان بسیاری نقطه ای کلیدی برای بسیاری از عدالت خواهان بود با چه ایده ای به عرصه انتخابات و تعامل با کاندیداها وارد شدید؟
در انتخابات ریاست جمهوری نهم به اعضای جنبش عدالتخواه معتقد بودند که باید گفتمان انتخابات را عوض کرد و مسائل اصلی نظیر عدالت خواهی و استکبارستیزی باید جریان سازی شود. همایش و بیانیه های متعدد، دیدار نمادین از خانه ی شهید رجایی و درخواست دیدار از منازل کاندیداها، طرح سؤالات را در فضای سیاست خارجی، نظام آموزشی، کشاورزی و… برای عقلانی و علمی کردن فضای انتخابات بخشی از این برنامهها بود.
جنبش خود را در هیچ انتخاباتی فدای هیچ کاندیدایی نکرد و در دور اول، با توجه به ضعفها و قوتها مشترکا از آقای احمدی نژاد و قالیباف و در دور دوم که دعوای عدالت و سرمایه داری شکل گرفت از احمدی نژاد حمایت کرد. بعد از پیروزی احمدی نژاد احساس شد باید فضای فکری برای دولت شکل بگیرد و لذا همایش دولت نهم چالشها و راهکارها را با حضوری بسیاری از اساتید و مسئولین عدالتخواه برگزار شد.
پیش نهاد چهره های انقلابی و غیر سیاست زده برای کابینه به صورت نامه ی سرگشاده و نقد کابینه به صورت جدی در دستور کار قرار گرفت.
مهمترین اقدامات جنبش در دولت نهم چه بود؟
حلقهی انسانی دور یوسی اف و نطنز در سال ۱۳۸۴، تجمع بزرگ مقابل قوه ی قضائیه در اعتراض به قانون تشهیر، اعتراض به مذاکره با آمریکا از دیگر اقداماتی بود که در این دوره به صورت جدی دنبال شد. جنبش تنها تشکلی بود که به این روند در دولت نهم اعتراض کرد و تجمعهایی مقابل نهاد ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی برگزار کرد.
در فضای جهان اسلام هم بچهها دنبال این بودند تا فضا را به گونه ای مهیا کنند تا مردم بتوانند خارج از قواعد رایج دیپلماتیک حرفهای خود را بزنند. جنبش بیشتر از همه تشکلها در کشور غیر از موضوع عدالت که پیشرو بوده مسائل مربوط به جهان اسلام را پیگیری کرده است و حتی نهادهایی مانند اتحادیه بینالمللی امت واحده بیشتر توسط اعضای سابق جنبش عدالتخواه تشکیل شدند. اقداماتی نظیر کلید زدن اعتراض به سفارت انگلیس در قضیه ی هسته ای و عتبات، تشکیل صندوق دانشجویی کمک به نابودی اسراییل، پیگیری تحریم کالاهای صهیونیستی، کاروان اعزام به فلسطین و لبنان در جنگ ۳۳روزه، تحصن فرودگاه مهرآباد براعی اعزام به غزه، شرکت در همایشهای مهم بینالمللی مثل کنفرانس مردمی آب و هوای بولیوی، تعیین جایزه برای سران اسراییل و خیانت کاران عرب جزو مهمترین اقدامات در این زمره بوده است
جنبش عدالتخواه شاید تنها تشکلی باشد که هیچوقت سکوی پرتابی برای اعضای خود نبوده است. در تشکلهای دیگر شاهد بودیم که افراد بعد از مدتی تنها به واسطه ی حضور در تشکل به مسئولیتها راه پیدا میکردند اما خروجیهای جنبش به جای سرریز مستقیم به نهادهای مسئول، اکثر در موسسه های فرهنگی، مجامع سیاست گزاری، کانونهای تفکر، محیطهای علمی نمود یافتند.
روند تعاملی جنبش عدالتخواه دانشجویی و دولت دهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
در انتخابات ریاست جمهوری دهم تلاش شد فضای دو قطبی به نفع آرمانهای انقلاب ایجاد شود و فضای گفتمانی و طرح سؤالات مبنایی نیز مثل انتخابات ریاست جمهوری شکل بگیرد. اما در دیدار با میرحسین موسوی فهمیدیم که وی به دنبال احیای آرمانهای انقلاب نیست و بیشتر به دنبال تجدید نظر طلبی است. در آن جلسه موسوی مدام حرفهای کلی میزد اما اعضای جنبش سؤالات متعددی در خصوص نسبت وی با خاتمی و هاشمی و برخی جریانهای تجدید نظر طلب دور او میپرسیدند که وی طفره میرفت. این باعث شد تا جنبش عدالتخواه از میان چهار کاندیدای حاضر فردی که کفی از آرمانهای ما را داشت انتخاب کنیم و لذا طی بیانیه ای مشروط به اصلاح رویه های غلط و چهر های مسئله دار از آقای احمدی نژاد حمایت شد.
جنبش عدالتخواه اولین جریانی بود که از سال ۸۳ در زمان شهرداری اعتراض به گفتمان غیر انقلابی بعضی اطرافیان رییس جمهور و حضور مشایی در کنار احمدی نژاد را آغاز کرد. در مقابل دفتر رحیم مشایی تجمع گذاشت و به خاطر این چنین مواردی در زمانی که دولت از نظر بسیاری مالک اشتر علی حساب میشد، با موج از فشار و تهمت و تخریب نیز مواجه شد. اما با تمام اینها با جریانهای انحرافی و سیاست زده ی شکل گرفته برای مقابله با جریان انحرافی هم همراه نشد.
ارزیابی جنبش از وضعیت کنونی دولت چگونه است؟
فضای سیاسی کشور در وضعیت خوبی نیست چرا که علاوه بر تدوام فرد محوریها، شاهد احیای چپ و راست سیاسی در قالبهای جدید و سرگرمی به بعضی معلولها هستیم؛ و میبینیم باندهای ثروت و قدرت و اطلاع رسانی کماکان در حال عرصه گردانی هستند که با کمی فراز و نشیب در همه گروهها و چهره های سیاسی وجود دارد. از سوی دیگر شاهدیم جریانهای انحرافی دیگری برای مقابله با جریان انحرافی درون دولت شکل گرفتهاند و به بهانه نقد دولت تلاش میکنند ضمن انقلابی نمایی، خود را اثبات و دو گانه های سیاسی جدیدی سازماندهی کنند. متأسفانه این فضا باعث شده تا نقد های اساسی و ریشه ای به عملکرد دولت به حاشیه برود و لذا احساس میکنیم که جریان عدالتخواه و انقلابی امروز، هیچ نماینده ی جدیای در فضای سیاسی کشور ندارد.
مهمترین مشکلات جنبش در طول سالیان فعالیت چه بوده است؟
یکی از مشکلات جدی که جنبش عدالتخواه دانشجویی در دولتهای مختلف داشته این است که به آن مجوز رسمی در برخی دانشگاههای کشور برای فعالیت داده نمیشود . البته ضربات سختی هم توسط برخی نهادها به جنبش زده شد و بعضی از آنها تلاش میکردند نقد جنبش به چهر های سیاسی دولت، قوه ی قضائیه و صدا و سیما و عدم همراهی با جناحها و چهره های سیاسی را به ساختار شکنی تحویل کنند. حتی تعطیلی کامل جنبش عدالتخواه و دستگیری تعداد زیادی از اعضای جنبش ضمن فضای تهمت تخریب گسترده در دستور کارشان قرار گرفت که اوج این روند در سال ۸۶ تا ۸۸ پی گیری میشد.
مسئله ای که همواره توسط بسیاری از اهالی سیاست و حتی برخی از تشکلهای دانشجویی عنوان میشود این است که جنبش عدالتخواه دانشجویی در بسیاری از موارد با تندروی تلاش میکند ایده های خود را اجرایی کند چقدر به این نظریه قائل هستید؟
مهمترین مسئله این است که مشخص کنیم ملاک تندروی و اعتدال چیست و اساساً افرادی که کند روی میکنند را هم بشناسیم. باید دید چه تشکلهایی بر آرمانهای انقلاب و گفتمان امام ایستادگی میکند. آیا به تعبیر رهبری عده ای نمی خواهند به نام تندروی عدالت طلبی وآرمان خواهی را محکوم کنند؟ بخشی از مخالفتها با جنبش عدالتخواه به این بر میگردد که جنبش غیر از نهاد رهبری به هیچ جا وصل نیست و هیچ جریان سیاسی بیرون از دانشگاه وجود ندارد که از او حمایت کند. و به واسطه ی عدم وابستگی حریت بیشتری در جنبش برای عدالتخواهی و مطالبه گری ایجاد شده است.
جنبش عدالتخواه دانشجویی علمدار خط سوم است. خط سومی که پیگیر فرامین رهبری و اصول انقلاب است و در دام چهرهها گرفتار نیست نه مانند کسانی که به ویژه بعد از انتخابات ۸۸ میخواهند میان حق و باطل نیمساز درست کنند.
نظرتان راجع به فضای دانشگاه چیست؟ آیا قبول دارید که دانشگاه فضای راکدی دارد؟
از دانشگاه بی آرمان روزمره و سیاست زده، که وصل به اقتضائات جامعه نیست و با سیاستهای خصوصی سازی آموزش و نحوه ی برگزاری کنکور به سمت اقشار مرفه تغییر هرم جمعیتی یافته است، و هیچ تبلیغ انقلابی جدی در آن صورت نمیگیرد، انتظاری جز رکود نمیتوان داشت. البته این به معنی عدم وجود حرکتهای امید بخش پراکنده و معدود در آن نیست.
منبع: همشهری ماه
همین مطلب در تریبون مستضعفین، عدالتخواهی
بازتاب: قیام لله » وحید جلیلی، استراتژیست فرهنگ انقلاب، ساماندهندهٔ جبههٔ فرهنگی، منادی عدالتخواهی، اسلام ناب و مردمگرایی
بازتاب: علوم اجتماعی اسلامی ایرانی » اعتدال! کدام اعتدال؟ واقعبینانه و عادلانه یا محافظهکارانه و ارتجاعی؟
بازتاب: تریبون مستضعفین » کدام اعتدال؟ واقعبینانه و عادلانه یا محافظهکارانه و ارتجاعی؟
بازتاب: کدام اعتدال؟ واقعبینانه و عادلانه یا محافظهکارانه و ارتجاعی؟
بازتاب: اعتدال! کدام اعتدال؟ واقعبینانه و عادلانه یا محافظهکارانه و ارتجاعی؟ | قیام لله
بازتاب: تریبون مستضعفین » کدام اعتدال؟ واقعبینانه و عادلانه یا محافظهکارانه و ارتجاعی?
بازتاب: تریبون مستضعفین » راه و رسم شهادتطلبی در دهه پیشرفت و عدالت
بازتاب: قیام لله » بایگانی وبنامه (وبلاگ) » پیام قطعنامه استراتژی مبارزه ی آینده ی جمهوری اسلامی
بازتاب: تریبون مستضعفین » سعید قاسمی؛ سردارِی برای جنگی که هست
بازتاب: تریبون مستضعفین » سعید قاسمی سردارِی برای جنگی که هست
بازتاب: تریبون مستضعفین » از نوستالوژی سرباز قدیمی تا سردارِ جنگی که هست