شریعتی، مسئله این نیست!

مسئله «دکتر شریعتى» را پیش مى‏ آوردند. از آن طرف دامن بزن به اینکه این مثلًا چطور است! اهل منبر هم- بى توجه به مطلب که عمق قضیه چیست- منبر مى‏رفتند و حرف مى زدند. از آن طرف جوانهاى داغ هم- بى توجه به واقعیت مطلب- از این‏ور مى‏افتادند. این دو گروه را مقابل هم قرار مى‏دادند براى اینکه ذهنشان را از خودشان منصرف کنند ..  امروز که حساسترین مواقعى است که ما در آن واقع هستیم و احتیاج ما به اجتماع، احتیاج ما به اتحاد، بیشتر از هر چیزى است، این مسائل فرعى را باید کنار بگذاریم برویم روى مسائل اصلى. امریکا دشمن ماست، ما باید دنبال آن برویم؛ و همین طور سایر ممالک خارجى- چپ و راست همه- آنها هستند که مى‏خواهند ما را بچاپند، و شرق را بچاپند نه فقط ایران را؛ ایران هم جزئش است.

بسم الله الرحمن الرحیم

یک شاخص مهم در کنش سیاسی از نظر امام خمینی همین عدم گرفتار شدن در فضاهای انحرافی و یا مشغول شدن به رد و تایید اشخاص است! این به معنای عدم تولی و تبری نیست ولی به این معنا هست که مسائل اصلی روی زمین نماند…

نمونه جالبش موضع امام روی مسئله دکتر شریعتی و کتاب شهید جاوید است که سر و صدای زیادی ایجاد کرده بود
راستی چرا ما شاخص کنش ها و واولویت کارها را از امام و رهبری نمی گیریم؟
**
چنانچه در رژیم سابق همین مسائل بود و من راجع به این مسائل همیشه سفارش مى کردم؛ مع الأسف غلبه داشتند و نمى‏شد. قبل از ماه رمضان- که از ماه رمضان آنها مى ترسیدند: مردم مجتمعند و عبادت مى‏کنند و منبر هست و محراب هست، اجتماع هست- یک مسئله‏اى پیش مى‏آوردند اختلاف بیندازند. قبل از ماه محرّم هم همین کار را مى‏کردند؛ یک مسئله فرعى را پیش مى‏آوردند که ما از مسائل اصلى غفلت کنیم. قبل از ماه رمضان مى‏گفتند «شهید جاوید»! تقریباً تمام ماه رمضان را یک دسته‏اى اشکال مى کردند، یک دسته‏اى رفع اشکال مى‏کردند؛ یک دسته‏اى فحش مى‏دادند و یک دسته‏اى به این طرف فحش مى‏دادند. آنها هم کنار نشسته بودند به ریش ما مى‏خندیدند که اینطور ما اینها را ملعبه کردیم! تمام ماه رمضان [را] در تمام ایران سر یک کتابى، که مسئله‏اى فرعى بود و هیچ اصلًا چیزى نبود، ضایع مى‏کردند وقت ما را. و ما را منحرف مى کردند از اینکه- آن وقت البته قدرت او بود- که نسبت به آنها یک کلمه‏اى بگوییم. همه نسبت به خودمان صحبت مى‏کردیم! یک قدرى که این سست مى‏شد- حالا مى دیدند که یکوقت اجتماع دیگرى است- مى‏آمدند مسئله «شمس آبادى» را پیش مى آوردند؛ مرحوم شمس آبادى را. من احتمال مى‏دهم- بعضیهاى دیگر هم احتمال مى دهند- که اصل کشتار از خودشان بود. براى اینکه آشوب درست کنند. یک مدت زیادى هم آقایان اهل منبر و پایین و بالا و اینها وقتشان صرف این مى‏شد و از آن مطلب.
اساسى که داشتند اینها، ذهنشان منصرف مى‏شد. بعد مى‏دیدند خوب، این هم یک چیز کمى است تمام مى‏شود! تمام شد دیگر- عرض مى‏کنم که- وقت این است که باز یک ماه رمضانى باشد، یک ماه محرّمى باشد، باز اختلافاتى لازم دارند، باز مى‏افتند تو کار! مسئله «دکتر شریعتى» را پیش مى‏ آوردند. از آن طرف دامن بزن به اینکه این مثلًا چطور است! اهل منبر هم- بى توجه به مطلب که عمق قضیه چیست- منبر مى‏رفتند و حرف مى زدند. از آن طرف جوانهاى داغ هم- بى توجه به واقعیت مطلب- از این‏ور مى‏افتادند. این دو گروه را مقابل هم قرار مى‏دادند براى اینکه ذهنشان را از خودشان منصرف کنند ..
امروز که حساسترین مواقعى است که ما در آن واقع هستیم و احتیاج ما به اجتماع، احتیاج ما به اتحاد، بیشتر از هر چیزى است، این مسائل فرعى را باید کنار بگذاریم برویم روى مسائل اصلى. امریکا دشمن ماست، ما باید دنبال آن برویم؛ و همین طور سایر ممالک خارجى- چپ و راست همه- آنها هستند که مى‏خواهند ما را بچاپند، و شرق را بچاپند نه فقط ایران را؛ ایران هم جزئش است.
صحیفه امام ج‏۷ ۴۰۹
از سابق این طور بود که قبل از ماه رمضان و قبل از ماه محرّم- که وقتِ یک نتایج اسلامى بود- در همان رژیم سابق شما اگر توجه کنید به این قضایایى که پیش آمده، ببینید اینها چه وقت پیش آمده. یک قصه یک وقت مى‏بینید درست شد: «شهید (جاوید)» آقا، این منبرى، آن منبرى، آن منبرى، آن محراب، آن محراب، آن محراب، در سطح کشور، همه حرفها شهید جاوید بود! «شهید جاوید» چى بود که این قدر داد بکنید؟ براى چى؟ نزدیک محرّم مى‏شد، مى‏دیدند که اگر این قوه‏ها با هم باشد و یک وقت نکند که توجه بکنند به گرفتاریهاى خودشان، توجه بکنند به آنکه گرفتارشان کرده، «شهید جاوید» را پیش مى‏آوردند ما هم غفلت از مسائل روز و از مسائل سیاسى، همه به جان هم مى‏افتادیم. همین قم تمام وقتش را صرف کرد سر «شهید جاوید» تا تمام شد بعد که. تمام شد، حالا یک وقت دیگر نزدیک دارد مى‏شود، آقاى شمس آبادى را پیش کشیدند! شاید هم خودشان کشتند تا پیش بیاورند. بعد این هم یک خرده‏اى کم شد، شریعتى را پیش کشیدند، هِى دامن بزن! از این‏ور تکفیر؛ از آن‏ور تمجید. هر دو طایفه غافل از اینکه کى دارد کلاه سرشان مى‏گذارد! هر دو طایفه غافل. هر دو براى خدا، یعنى محرابى و منبرى، و عرض مى‏کنم، چیزى که اشکال مى‏کرد مى‏گفت که براى خدا دارد دین خدا از دست مى‏رود! آن جوان چه و چه مى‏گفت: نه باز هم او براى خدا، این ما را آشنا کرد به اسلام. هر دو کلاه سرتان رفته و آنها نتیجه بردند و الآن فکر این هستند. همین که این صدا را بلند کنند، تکلیف منبرى و محرابى این است که یک کلمه راجع به این مسائل حالا صحبت نکنند. الآن روز این مطلب نیست. الآن روز این است که شما همه قوایتان را روى هم بگذارید ….الآن باید همه شما، همه ما، قوایمان را روى هم بگذاریم که نبادا دیگران ببرند این مطلب را و ما را وقتمان را صرف این بکنند که آیا اسب حسین خان بهتر است یا اسب حسن خان! دعوا را یک جاى دیگر. ما را منحرف کنند از مقصد خودمان، ما جاى دیگر برویم آنها هم کار خودشان را انجام بدهند. الآن نقشه این است که ماها از صحنه خارج بشویم. خودمان با رضا و رغبت. این منبر، این منبر، آن منبر، خوب مردم هم توى همین منبرها و توى همین مساجد هستند، وقتى منبرى رفت و شروع کرد به مثلًا یک مسئله‏اى که انحرافى بود ولو حق بود، لکن در این زمان انحراف است، اگر یک مسئله را طرح کردید، آن اشخاصى هم که آنجا نشستند آنها هم کم کم ذهنشان این طرف مى‏آید. از آن مسئله اساسى که ما الآن پیشمان مطرح است که باید اساس و شالوده یک حکومت اسلامىِ حق انجام بگیرد، از این ما را منحرف مى‏کنند شیاطین به یک طرف دیگرى و خودشان مى‏روند سراغ آن کارها، به ما مى‏خندند، به ریش ما مى‏خندند، خودشان مى روند کارها را انجام مى‏دهند. الآن باید فکر این مطلب باشید، این ماه مبارک شعبان، این ماه مبارک رمضان که خداى تبارک و تعالى یک حربه‏اى دست شما داده، الآن این حربه دست شماست و دیگران ندارند این را و این هم از برکت امام حسین- سلام اللَّه علیه- است. این حربه الآن دست شماست، این حربه را به کار ببرید، مثل شمشیر ابى عُبَیْده است که خودش باید به کار ببرد؛ هر کسى نمى‏تواند این شمشیرى که دست شماست بتواند به کار ببرد، غفلت نکنید، اغفالتان نکنند! ممکن است الآن اشخاصى.
بیایند هى بیخ گوش شما بخوانند که دیدى اسلام از بین رفت، چه طور شد. این نظر سوء دارد، نظر حسن ندارد، شما بگویید ما الآن مى‏خواهیم اسلام را درستش کنیم! بعد که اسلام درست شد، آن وقت مى‏رویم سراغ اشخاص که کى مُسْلِم است یا غیرمسلم. ما الآن راهمان این راه است. شما هم باید در مساجدتان، در منابرتان- عرض مى‏کنم- مردم را دعوت به اجتماع بکنید. این اجتماعات است که اسلام را حفظ کرده، این اجتماعات، این فریادها، این زنده بادها، این مرده بادها، اینهاست که ما را پیش برد ..
صحیفه امام ج‏۸ ۵۳۳
[یکى از حضار: الآن یک مسئله دیگر مطرح است. از امام تقاضا داریم براى جلوگیرى از برخوردهاى انحرافى و ایجاد حساسیت در قشر جوانِ تحصیلکرده مسلمان و جلوگیرى از فتنه‏انگیزى افرادى که موقعیت پس از انقلاب را درک نمى‏کنند، خواهشمندیم موضعگیرى مناسب و روشنى در قبال شخصیت اسلامى مرحوم شریعتى بیان بفرمایید.].
بهره بردارى دشمن از تفرقه.
من جواب از این نمى‏دهم. همین مسئله، مسئله ایجاد اختلاف است. همین مسئله، اسباب این مى‏شود که شما یک دسته بشوید، آنها یک دسته‏اى بشوند، مشغول یک کارى بشوید، آنها هم کار خودشان را بکنند؛
صحیفه امام ج‏۹ ۴۳
بسمه تعالى.
ان شاء اللَّه تعالى موفق و مؤید باشید. من صلاح نمى‏دانم در چیزهایى که موجب اختلاف مى‏شود دخالت کنم. والسلام علیکم و رحمه اللَّه.
متن فوق در ذیل نامه آقاى عزیزیان و در پاسخ به سؤال نویسنده درباره نظر امام راجع به کتابهاى آقاى على شریعتى (که به اظهار نویسنده نامه حاوى مطالبى علیه روحانیت شیعه مى‏باشد) مرقوم گردیده است..
صحیفه امام ج‏۳ ۲۰۶

این مطلب در گوگل باز

این نوشته در خلاصه ها ارسال و , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

5 Responses to شریعتی، مسئله این نیست!

  1. بازتاب: تریبون مستضعفین » اولویت‌های مبارزه و آدرس‌های غلط؛ شاهین نجفی

  2. بازتاب: قیام لله » بایگانی وب‌نامه (وبلاگ) » آیا فراماسونر شناسی و فرقه‌شناسی اولویت ماست؟

پاسخ دادن به محمود لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *