New Bedaman، مرگ بر روسیه و کودتای نافرجام مخملین ۱۳۸۸

یعنی در کودتای نافرجام مخملین ۱۳۸۸ از سویی چپ نمایی می شد، (طرفه آن که جریان های سوسیال دموکرات جزو حامیان مهندس موسوی بودند) از سویی بر خطر بلوک شرق و چپ گرایی و روسیه و چین تأکید می شد. (مانند اقدامات ملی گرایان و روزنامه های حامی مصدّق در زمان مشروطه) و از سوی دیگر موج آشوب به راه می افتاد، (نظیر عمل شبکه رشیدیان در مشروطه) از سوی دیگر عدّه ای ضمن حضور در بخش های مختلف حاکمیت، از مزایای اپوزیسیون بودن هم استفاده کردند و در این فضا تلاش شد با فضا سازی برای حامیان کاندیدای شکست خورده و به میدان کشیدن آن ها از یک سو و فعال کردن موازی باندهای اغتشاش گران از سوی دیگر، کودتا رقم بخورد. براین اساس می توان این پروژه را در قالب بدامن جدید (New Bedaman) ارزیابی کرد که به ویژه برای بسیج احساسات متدینین، روحانیون و روشن فکران و عرق دفاع از شریعت و ضد مارکسیستی آن ها به کار گرفته می شود. و این پروژه در ماه های آینده با فکت سازی جدید، نظیر دست گذاشتن بر روابط حسنه ایران و انقلابیون آمریکای لاتین بر تنور این مسئله خواهد دمید.

بسم الله الرحمن الرحیم

اشاره: این یادداشت در روز آخر آذر ۱۳۸۸ و برای تبیین چرایی دست گذاشتن دشمن بر روی شعار مرگ بر روسیه و چین در فتنه ی ۸۸ برای پایگاه جنبش عدالتخواه دانشجویی نوشته شد.

  1. پایان یافتن جنگ جهانی دوم، حذف فاشیسم و نازیسم و کلید خوردن جنگ سرد بین دو تفکر باقی مانده در جهان مدرن، یعنی لیبرال سرمایه داری و مارکسیسم را به دنبال داشت. و کشمکش بین این دو تفکر به ویژه در کشورهای موسوم به جنوب و جهان سوم آغاز شد. در این بین با توجه به وضعیت بد معیشتی این کشورها، عقب ماندگی محسوس از دو قطب جهانی، رژیم های فاسد و ناکارآمد از یک سو و جذابیت شعارهای چپ نظیر عدالت، برابری و مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری و عدم مطرح بودن جدی گفتمان بدیل در آن دوره، خطر غلطیدن این کشورها به دام کمونیسم را افزایش داده بود و موجب انجام یک سلسله اقدامات تأمینی، اصلاحی و تدافعی از جانب قطب راست شد.
  2. در این فضا نظام سرمایه داری به یک سری اصلاحاتی درونی نظیر طرح دولت رفاه دست زد، و از سوی دیگر ضمن ایجاد پیمان های امنیتی نظیر ناتو یک جریان امنیتی نظامی برای مقابله با مارکسیسم فراهم آورد. در بعد دیگر جریان تبلیغاتی و ایجاد ارتش های سرّی بود که ناتوی فرهنگی بود و با ایجاد ارتش های سری این پروژه در سراسر دنیا پی گیری می شد. گلادیو به رهبری سلویو برلوسکونی در ایتالیا، ارتش کنترا در نیکاراگوئه و…
  3. این شبکه ها که محصول مشترک همکاری CIA و MI6 بود، در کشورهای مختلف و از جمله ایران در حال شبکه سازی بود. ضعف مارکسیسم به عنوان کفر آشکار در مقابل لیبرالیسم به عنوان کفر پنهان و رویگردانی مردم از نفی خدا و دین به وسیله مارکسیست ها فرصتی را به جهان سرمایه داری می داد تا با دست گذاشتن روی خطر مارکسیسم و نفی شریعت و خدا به وسیله مارکسیست ها بتوانند عموم مردم و به ویژه روحانیت را علیه مارکسیست ها بسیج کرده خود به عنوان منجی وارد کشورهای اسلامی و سایر کشورهای موسوم به جهان سوم گردند.
  4. با اوج گیری نهضت ملی کردن نفت با جان فشانی مردم، فدائیان اسلام و آیت الله کاشانی تصویب بودجه یک میلیون دلار در سال پروژه Bedaman در کنگره آمریکا این حرکت برای ایران کلید خورد و شبکه Bedaman  به عنوان جریان تبلیغاتی وارد عمل شد. با استفاده از بزرگ نمایی خطر مارکسیسم، به همراه جولان دادن آن ها در کشور که بی ارتباط با همین شبکه هم نبودند، از اقدامات نابخردانه ی مصدق و بعضی دیگر استفاده کردند و با نمایش نیروی کمونیست ها در چند مورد و همراهی دکتر مصدق با آن ها فضای عمومی متدیّنین و علما به سمت مخالف چرخید و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نتیجه نشست. ۳۶ روزنامه رسمی و غیر رسمی و زنجیره ای حزب توده، روزنامه های لیبرال مخالف آن ها و فضاسازی شبکه بدامن در روشن فکران همه و همه پازل های اجرای این مسئله بود. که در نهایت با همکاری شبکه رشیدیان، چماق به دست های دو جانبه نظیر شعبان جعفری(چماق به دست سابق دکتر مصدق) و مرحوم فروهر و.. وارد فاز برخورد فیزیکی شد و نهضت ملی ایران را دو دستی تحویل شاهنشاه آریامهر و سرلشکر زاهدی داد.
  5. این اقدامات بعدها با به وجود آمدن شبکه های دیگر نظیر انجمن حجتیه، و دست گذاری بر روی دشمن شناسی های منحرف و انحراف از دشمن اصلی با طرح بهائیت به جای شاه به کار گرفته شد (پروژه شاه شیعه اسلام پناه است و مبارزه با بهائیت به عنوان برگ نه ساقه) و انجمن حجتیه نیز در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با چرخش یکباره از بهائیت به بزرگ کردن خطر مارکسیسم در مقابل دشمن جدید و اصلی یعنی آمریکا، تلاش کرد این فضا را تغییر دهد.
  6. امام راحل با هوشمندی ضمن نشان دادن دشمن شناسی اصیل، و طرد دشمن شناسی های انحرافی ضمن طرح دکترین نه شرقی، نه غربی، آمریکا را به عنوان نماد استکبار جهانی هدف حمله قرار دادند که با تسخیر لانه جاسوسی به وسیله دانشجویان و حمایت امام از این اقدام این روند و راهبرد کلان، حفظ شد و شوروی و چین نیز با وجود هماهنگ کردن جریان های داخلی در ایران بر ضد نظام، مجبور به جمع کردن دست و پای خود در مقابل انقلاب تا حد زیادی گردیدند.
  7. پایان جنگ و گردش به راست چپ گرایان و  سوسیالیست های دو آتشه ی سابق و طرح گفتمان های آلترناتیو (بدیل) اسلام ناب و نفی گذشته انقلاب با برچسب نفی چپ زدگی و حمله به دفاع از مستضعفین و محرومین و سیاست های انقلابی هدایت شده به وسیله ی امام، در لفافه تحت عنوان حمله به چپ زدگی های اول انقلاب! فضای عمومی کشور را تحت تاثیر قرار داد. تا آن جا که حتی بر خلاف سیستم های رایج دنیا گفتمان غالب جنبش دانشجویی نیز گردش به راست کرد. فشار اقتصادی حاصل از اجرای بی قید و شرط اجماع واشنگتن و سیاست های متمایل به راست اقتصادی در برنامه های ۱ تا ۴ توسعه، هم پای فضای لیبرال حاکم بر فرهنگ و سیاست جمهوری اسلامی پی گیری شد. تکیه کلام جریان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این حرکت نیز این بود که اشکالات ما به چپ گرایی های دهه ۶۰ برمی گردد. جالب آن که لیبرال های امروز همان چپ گراهای تند دهه ۶۰ بودند.
  8. موج رویگردانی مردم از این جریان، با مشخص شدن هویت غیر دینی آن، فضای متشنج سیاسی دهه ۷۰ که یادآور هرج و مرج های نیمسال آغاز انقلاب و دولت موقت بود، مبرّز شدن نتیجه عقب نشینی ها از اصول در مواردی نظیر انرژی هسته ای و… فضایی را رقم زد که این موج برای کنترل روحیه عدالتخواهانه و اسلام گرایانه شکل گرفته مانند دوران کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به فعال کردن دوباره گروه های دانشجویی و نشریات چپ کرد. تا با شعارهای عدالتخواهانه جایگزین و بدیلی برای عدالتخواهی اسلام گرا ایجاد کند و موج رویگردانی مردم از گردش به راست را با گردش به چپ سیراب کند و از سویی با بزرگ نمایی خطر چپ ها فضای دوباره برای تنفس جناح راست و لیبرال در این میانه ایجاد کند. در این میانه حتی بعضاً جریان های سیاسی رسمی نیز جرئت کردند و از ریشه های اشتراکی تفکر خود و بعضا صراحتاّ از سوسیال دموکرات بودن خود سخن به میان آوردند.
  9. با توجه به از بین رفتن بلوک شرق در دنیا و کنار گذاشتن سوسیالیسم در روسیه و روی آوردن حزب کمونیست چین به سیاست های راست با حفظ نصفه نیمه ی ظاهر چپ (حتی الگوی توسعه ی صنعتی چین نیز با حمایت از سرمایه های بزرگ و سپردن بنگاه های کوچک به دست نامرئی آدام اسمیت شکل گرفت.) و کاهش قدرت سیاسی و نظامی آن ها به ویژه با فروپاشی شوروی و هم چنین شدّت یافتن اقدامات آمریکا علیه ایران نظیر تشدید تحریم ها، فضایی را رقم زد که با افول ابرقدرتی بلوک شرق و کنار گذاشتن مارکسیسم روابط اقتصادی ، علمی، تکنولوژیک و سیاسی جمهوری اسلامی با روسیه و چین بهبود بیابد. (که از اساس صورت مسئله متفاوت از سابق بود)از سوی دیگر ایران برای دست گذاشتن در حیات خلوت آمریکا به سمت جریان های ضد امپریالیستی نظیر کوبا، ونزوئلا و سایر کشورهای امریکای لاتین رفت و با بهبود روابط در مرز آمریکا و حیات خلوت او برای آمریکا مسائل جدید ایجاد کرد.
  10. در این هنگام، همزمان با این اقدامات جریان چپ جدید که بعضاً هویتی نیمه چپ نیمه راست داشت و بخش هایی از آن ها متاثر از مکتب فرانکفورت و… هم بودند و از طرف دیگر جریان سوسیال دموکرات اصلاح طلبان که در سال های آخر حاکمیت خویش، زمینه و امکانات زایش این جریان را فراهم آوردند، تلاش کردند تا در این فضا با نمایش خود به ویژه در تجمعات دانشجویی نظیر ۱۶ آذر و صدور مدوام اطلاعیه ها و نشریات دانشجویی و وبلاگ های زنجیره ای، موجی از گردش به چپ را در فضای سیاسی کشور تداعی کنند. و از سویی دیگر جریان راست و لیبرال و به ویژه بخش انگلوفیل اصلاح طلبان با کوبیدن بر طبل خطر گردش به چپ، بازگشت سوسیالیسم، طرح شعار نه غربی نه غربی و… از این فضا برای بزرگ نمایی خطر مارکسیسم استفاده کنند. حتی بعضاً برای انتخابات انجمن اسلامی دانشگاه ها و دانشکده ها به سراغ نیروهای ارزشی و بسیج می آمدند  و در ضروت همکاری با خویش برای دفع شر بی خداها و بی نمازهای مارکسیست می گفتند و طرفه آن جا بود که این مسئله با دوره ی نمایش نمادهای مذهبی از جانب آن ها از ابتدای سال ۱۳۸۵ (بعد از صدور فرمان ضرورت حفظ وجهه ی مذهبی انجمن ها از جانب ابراهیم یزدی، موسوی خوینی ها و محمدرضا جلائیپور در دیدار با انجمن اسلامی دانشگاه تهران) شدت یافته بود.
  11. میوه این اقدامات در حوادث بهار و تابستان ۱۳۸۸ برای فتنه گران به بار نشست. نماد سوسالیسم در دهه ۶۰ و شاخص جناح چپ با شعارهای لیبرال به صحنه انتخابات آورده شد، و موج اعلام خطر از حضور روسیه و بوک شرق در کشور طرح شد و به یکباره با شسکت مفتضح این جریان در انتخابات با طرح دخالت روسیه و چین در کشور و طرح شعار مرگ بر چین و مرگ بر روسیه و fact یابی برای آن پی گیری شد. از سوی دیگر جریان های آشوبگر نظیر مدل نقش آفرینی باند رشیدیان در مشروطه به صحنه آمدند،  و با تغییر دشمن شناسی از آمریکا به چین و روسیه و موج شعار و فضاسازی تلاش شد تا اعلام خطر از روسیه و چین به مسئله اول تبدیل شود. طرح مسائل انحرافی نظیر جریان تجزیه طلب ایغور و جمهوری ترکستان شرقی تحت لوای دفاع از مسلمانان ایغور چین نیز یکی از این طرح ها بود.(که در مقاله ی فلسطین- ایغور، آرمان گرایی اسلام ناب – آرمان گرانمایی اسلام امریکایی برشمرده شد.)
  12. یعنی در کودتای نافرجام مخملین ۱۳۸۸ از سویی چپ نمایی می شد، (طرفه آن که جریان های سوسیال دموکرات جزو حامیان مهندس موسوی بودند) از سویی بر خطر بلوک شرق و چپ گرایی و روسیه و چین تأکید می شد. (مانند اقدامات ملی گرایان و روزنامه های حامی مصدّق در زمان مشروطه) و از سوی دیگر موج آشوب به راه می افتاد، (نظیر عمل شبکه رشیدیان در مشروطه) از سوی دیگر عدّه ای ضمن حضور در بخش های مختلف حاکمیت، از مزایای اپوزیسیون بودن هم استفاده کردند و در این فضا تلاش شد با فضا سازی برای حامیان کاندیدای شکست خورده و به میدان کشیدن آن ها از یک سو و فعال کردن موازی باندهای اغتشاش گران از سوی دیگر، کودتا رقم بخورد. براین اساس می توان این پروژه را در قالب بدامن جدید (New Bedaman) ارزیابی کرد که به ویژه برای بسیج احساسات متدینین، روحانیون و روشن فکران و عرق دفاع از شریعت و ضد مارکسیستی آن ها به کار گرفته می شود. و این پروژه در ماه های آینده با فکت سازی جدید، نظیر دست گذاشتن بر روابط حسنه ایران و انقلابیون آمریکای لاتین بر تنور این مسئله خواهد دمید.

این مطلب در عدالتخواهی

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.