تشکل و تحزب از دیدگاه شهید بهشتی.

شهید بهشتی، صلاحیت و شایستگی‌های اعتقادی و تخصصی را ملاک مسئولیت‌ها دانسته و عضویت در حزب را ملاک آن نمی‌داند. در نگاه شهید بهشتی در یک تشکل سیاسی، تولید محتوا و گفتمان و سپس تمرکز بر فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی اولویت دارد؛ و خود شهید بهشتی هم به دنبال تحقق همین مسئله بوده است که مسائل انقلابی پایش را می‌بندد و خود وی در آسیب شناسی، ضعف‌های حزب جمهوری را مشخص نبودن مواضع ایدئولوژیکی، نداشتن نشریات منظم آموزشی و نرسیدن به کار سازماندهی و تشکیلات می‌بیند که البته بعدها تلاش می‌کند با تولید جزوات و وقت گذاری بر این خلأ فائق به یاد.

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت تشکل و تحزب.

از نگاه شهید بهشتی تشکل و تحزب بر مبنای ضرورت تربیت نیرو و برنامه ریزی برای پی گیری اهداف کلان اسلامی و اجرای احکام اسلامی و هماهنگی بین نیروها، تقسیم مسئولیت درست در دوران سازندگی و حکومت دینی، امکان بسیج گسترده‌تر طیف‌های مختلف مؤمنین و وحدت آن‌ها در جامعه، جلوگیری از طعمه‌ی جریان‌های منحرف شدن افراد، رشد استعدادها و تجربه‌ی مدیریت، یافتن نیروهای توانمند برای اداره بخش‌های مختلف کشور، ایجاد انسجام و هماهنگی بین نیروهای انقلاب، زودتر به عرصه‌ی عمل آوردن آدم‌ها و محک زدن آن‌ها، ضرورت انجام کارهای بزرگ و امر به معروف و نهی از منکرهای بزرگ محتاج به تشکیلات، مبارزه با فسادها و تحقق بخشیدن به آرمان‌های عالی بشری، تسلط بر حوادث، شناسایی و صحبت و روشنگری و تقویت باورها و اصلاح افراد، رشد اخلاق دسته جمعی ضرورت مضاعف دارد.

نفی مخالفین تحزب و تشکل.

شهید بهشتی به تخطئه و نفی کسانی که بر ضد تحزب سخن گفته‌اند پرداخته و اکتفای به ساماندهی مساجد برای تشکل را که در انقلاب استفاده شد برای دوران حکومت اسلامی و سازندگی ناکافی می‌داند، (گرچه مساجد و مدارس را حوزه‌های اصلی احزاب برمی شمرد) و سخن آن‌ها را اگر چه زبان و قلم چهره‌های مطلوب و محبوب اسلامی باشند، به نفع دشمن و صاحب تشکل‌های مخالف متشکل شدن مؤمنین می‌بیند، و حتی مردم را به برخورد با کسانی که تشکل و تحزب را عامل تفرقه و جدایی می‌دانند، فرامی خواند.

اگر حزب نباشد…

شهید مظلوم خطر نبود حزب و تشکل را از لحاظ تاریخی نیز بررسی کرده و به مواردی مثل خطر باندهای قدرت و ثروت و اطلاع رسانی و بی حساب و کتاب شدن کار سیاسی، عدم امکان به کار گیری درست نیروها، تشکل همه‌ی نیروها جز مسلمانان راستین در خط اسلام و غلبه‌ی اقلیت آن‌ها بر مسلمین، و تجربه‌ی تلخ مشروطه و امکان نفوذ و انهدام انقلاب، دانسته اما اصراری بر حزب به معنی رایج آن ندارد و حزب را به معنای تشکل و شکل دادن نیروها، وسیله‌ی به وجود آوردن طرح و برنامه و نقطه نظرها و موضع گیری‌ها و کادر هماهنگ می‌داند و تشکیلات را لازمه‌ی اداره‌ی دوره‌ی حکومت و سازندگی برمی شمرد.

حزب اما نه حزب مدرن.

برای او اصل تشکل است نه حزب و معتقد است تشکیلات ما می‌تواند نام‌های دیگری غیر از حزب داشته باشد. وی مهم‌ترین مبنای تحزب را هم بحث نظم دانسته و تشکل و تحزب را مصداق آن می‌بیند. از این منظر، تشکیلات باید به عنوان بازوی رهبری و امت عمل کرده و تفکر این که سراسر جامعه امت و امام کفایت می‌کند را مورد حمله قرار می‌دهد. قدرت طلبی به عنوان سنت رایج احزاب را نپذیرفته اما تکاپوی اعضای حزب برای رشد و در دست گرفتن پست‌ها را تجویز کرده و لازم و ضروری می‌داند. گرچه ضمن نفی فضای تکالب بر سر قدرت، از الگوی مناسب عدم دردست گرفتن قدرت سیاسی از جانب بنیان گذاران حزب و انجام آن از طریق لایه‌های پایینی حزب سخن می‌راند …

اول تولید محتوا و گفتمان بعد کار انتخاباتی.

شهید بهشتی، صلاحیت و شایستگی‌های اعتقادی و تخصصی را ملاک مسئولیت‌ها دانسته و عضویت در حزب را ملاک آن نمی‌داند. در نگاه شهید بهشتی در یک تشکل سیاسی، تولید محتوا و گفتمان و سپس تمرکز بر فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی اولویت دارد؛ و خود شهید بهشتی هم به دنبال تحقق همین مسئله بوده است که مسائل انقلابی پایش را می‌بندد و خود وی در آسیب شناسی، ضعف‌های حزب جمهوری را مشخص نبودن مواضع ایدئولوژیکی، نداشتن نشریات منظم آموزشی و نرسیدن به کار سازماندهی و تشکیلات می‌بیند که البته بعدها تلاش می‌کند با تولید جزوات و وقت گذاری بر این خلأ فائق به یاد.

آسیب شناسی ها از نظام حزبی.

 شهید بهشی از خطرات تحزب را بر هم خوردن وحدت جامعه، پرورش انسان‌های قالبی و محدود شدن اختیار انسان‌ها در مجموعه، بت شدن تشکیلات و تشکیلات آهنین و از بین رفتن آزادی و اختیار آدم‌ها و اجبار به کارهایی نظیر ازدواج تشکیلاتی، خود بزرگ بینی و عجب تشکیلاتی، انحصار اندیشی و طاغوتی گری، لهو و لغو شدن تشکل و عدم پاسخگویی به نیازها، دروغ‌های مصلحت آمیز و توجیه وسیله با هدف در تشکیلات دانسته و به تشکل و تحزب به چشم وسیله‌ی آسان کردن خودسازی در قالب تحزب اشاره کرده و می‌گوید حزب باید محل عبادت باشد و این حزب آرمانی با اخلاص و مراقبت تأمین می‌شود. انضباط ضمن تصمیم بر اساس خودآگاهی، توضیح منطقی مواضع و اهداف برای مردم، عمل صالح و روح تعبد و حضور قلب، تکیه به ایمان و برنامه‌های عملی اسلامی، ارتباطات قوی، جذب عناصر جدید، انضباط قوی، افزایش معلومات، شیوه‌ی صحیح برخورد، انتقاد از خویشتن و مجموعه، امید کامل به آینده، انتقاد سازنده از هر کس که در سر کار است، را جزو لوازم کار تشکیلاتی و حزبی می‌بیند.

وحدت ضمن عدم عقب نشینی از ارزش‌ها.

در این نگاه تشکل و حزب پاسدار ارزش‌هاست و شهید بهشتی اصل بودن صاحب ارزش‌ها چه درون چه خارج تشکیلات و سخت گری بر سر ارزش‌ها، عدم تخفیف روی ارزش‌ها و معیارها، ضرورت قرنطینه‌ی افراد قبل از ورود به تشکیلات و دادن آموزش‌ها و ضرورت صداقت احزاب و اعلام صریح اللهجه ی نظر خود به دور از نفاق و ریا و تظاهر و مردم فریبی، مسابقه‌ی گروه‌ها بر خیر و نیکی و سازندگی و نه طرد و تخریب، گرد هم آمدن گروه‌ها حتی‌المقدور در یک جبهه‌ی گسترده، مبنا قرار دادن قانون اساسی را مورد تاکید قرار می‌دهد و معتقد است گروه‌های همسو باید با هم بر سر کار مباحثه و نه مجادله کنند و سازنده، جذب کننده و تکمیل کننده‌ی یکدیگر باشند. جاهایی که نظرشان یکی نیست صریحاً اعلام کنند و از یک دیگر انتقاد سازنده بنمایند؛ و به تشکیل جبهه‌ی اسلامی گروه‌های خط امام دعوت می‌کند. به سازندگی ناقص‌ها در تشکیلات تاکید کرده و حذف را آخرین علاج می‌داند. اما در مقابل گروه های غیر اسلامی و ضد اسلامی به نقد و مقابله جدی با قانون شکنان از هر سه طیف اسلامی و غیر اسلامی و ضد اسلامی و علی‌الخصوص باغیان و محاربین علیه حکومت می‌نماید.

حزب بر مبنای حق عضویت.

وی شیوه‌های مشروع تأمین هزینه‌های حزب را ابزارهای مبتنی بر پایگاه مردمی مسئولین حزب و کمک‌های مردمی، وجوهات شرعیه با اجازه‌ی حاکم شرع، حق عضویت گرفتن دانسته و در حزب جمهوری اسلامی خود این گونه عمل کرده است؛ و می‌گوید اساساً حزب باید بر پایه‌ی حق عضویت اعضا کار کند.

این هم نشد ولی…

وی در نهایت حزب جمهوری اسلامی را هم نمونه‌ی حزب آرمانی خود ندانسته است. ضمن این که آن را هم مثل احزاب عادی قدرت طلب نمی‌داند، مدعی است تشکیلات دینی فقط در روابط بنیان گذاران اصلی حزب جمهوری و بعضی از مرتبطین معدود محقق شده است. اما دست یافتن به چنین تشکلی را با عمل آگاهانه و مفید و مخلصانه ممکن می‌داند. طرح شهید بهشتی برای حزب هم با تجربه‌ی احزاب سنتی هم با تجربه‌ی ائتلاف‌های سیاسی جدید مبتنی بر مجموعه‌های کوچک با دغدغه‌های خاص مرتبط است (چگونگی طرح حزب جمهوری در قالب ایده‌ی مجموعه‌ی ۴۰-۵۰ نفره با یک سوم روحانیت در قالب تشکل‌های متعدد کوچک که قبل از انقلاب پی گیری شده بود).

بعدالتحریر: این یادداشت برای ویژه نامه ی تحزب هفته نامه ی پنجره نوشته شده بود.

این نوشته در خلاصه ها, یادداشت ارسال و , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

One Response to تشکل و تحزب از دیدگاه شهید بهشتی.

پاسخ دادن به سیدمیلاد لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *