من آمدم شکستگی‌ام را دوا کنی (تقدیم به حضرت معصومه)

حالا که جز به حبل ولا اعتصام نیست
با این که عزم و همّت و اخلاص، تام نیست
من آمدم شکستگی‌ام را دوا کنی
یاری برای ماندن در جبهه‌ها کنی
جز بر در حریم شمایم امید نیست
هر کس قبول گشت به غیر از شهید نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که قلب و دیده­ ی من سنگ می‌شود
بی بی! دلم برای شما تنگ می‌شود
دل می‌برد، دوباره مرا گوشه­ ی حرم
غسلی به آب و دیده و مستی ز جام جم
آن­جا که هر که زانوی غم در بغل گرفت
آن­جا کمک برای بلوغ عمل گرفت
هر کس شکسته بود، ز مهرش امان گرفت
از لطف و مهر حضرت معصومه جان گرفت
آن جا پناه­گاه هر آن کس که مضطر است
مجرای فیض و بهر همه مثل مادر است
ما جز غلام حضرت معصومه نیستیم
امّید ماست در صف لطفش بایستیم
مادر! شما که واسطه­ ی فیض در قمی
تنها امید عالم و عامیّ و مردمی
حالا که ضعف، گشته نمودار در عمل
وقتی رذائل است به این نفس، گشته حل
دیدم به چشم خویش که صد کار می‌کنی
قلبم شکسته، یاری بیمار می‌کنی؟
دیدم عطا و بخشش بسیار می‌کنی
نفسم رمیده است، تو تیمار می‌کنی؟
در جبهه­ ای که جنگ به نام خمینی است
این جا علم به دست علیّ حسینی است
در دیده لحظه­ای که حضور خطر نشست
افتادم و شکستم و پای سفر شکست
پا سفر شکست و کسی یاری‌ام نکرد
فکری برای ماندن و هوشیاری‌ام نکرد
حالا هزار، دشمن غدّار، منتظر
سرباز خسته، بی کس و تنها و منزجر
حالا که جز به حبل ولا اعتصام نیست
با این که عزم و همّت و اخلاص، تام نیست
من آمدم شکستگی‌ام را دوا کنی
یاری برای ماندن در جبهه‌ها کنی
جز بر در حریم شمایم امید نیست
هر کس قبول گشت به غیر از شهید نیست
ما وامدار راه و طریق مطهّریم
در سمت و سوی کوی شما بال و پر زنیم
آن لحظه بر مزار، که پای از سفر نشست
آن لحظه که شکستم و بغض گلو شکست
گفتم شود به لطف و کرم، ما دعا کنی
با ما مثال لطف امام رضا کنی

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *