نه به امان‌نامه و ظلم یزید زمان

دانلودشعار استقلال بدون برنامه داشتن برای مستقل کردن کشور، بی‌فایده است. شعار استقلال برای نگه‌داشتن جهت‌گیری گفتمانی جامعه لازم است، اما باید در کنار شعار استقلال، به ابعاد استقلال به‌ویژه در حوزهٔ اقتصادی و فرهنگی توجه کرد. استقلال را صرفاً به حوزه سیاسی محدود ندید. چه این‌که ابزار تسلیم کردن کشورها اقتصاد و فرهنگ است و استقلال سیاسی درگرو استقلال سیاسی و فرهنگی است، گرچه اولین گام استقلال سیاسی است. کشورهای سازش کرده اکثراً از همین حوزه ضربه خوردند. حتی مصر انقلابی بعد از به ثمر نشستن بیداری اسلامی برای حل مشکل امنیت غذایی خود دست به دامان ما شد، ما به دلیل ناتوانی و سیستم فشل و ضد تولید کشور خود نتوانستیم به او کمک کنیم، به‌ناچار دست به دامن نظام سلطه شد و فروپاشی اقتصاد، فرهنگ و درنهایت براندازی دولت خویش را به تماشا نشست و ضدانقلاب توانست با اندک تحرکی برگردد. برنامه برای اصلاح آسیب‌پذیری‌های اقتصادی به‌عنوان اولویت اول که در حوزه‌های ملی و محلی نظیر نظام فاسد بانکی مولد تورم، با بنگاه‌داری و مصرف نقدینگی‌اش در حوزه‌های غیرمولد و سوداگرانه نظیر زمین و مسکن (که عوض شدن چهرهٔ مشهد و تهران با مگاپروژه‌های آن‌ها علاوه بر فجایع اقتصادی، فجایع عظیم فرهنگی برای کشور آفریده است)، معوقات بانکی، عدم شفافیت در سراسر اقتصاد به‌ویژه بانک، زنجیرهٔ توزیع کالا، زمین و مسکن، عدم مالیات گرفتن از سوداگری و به‌صرفه شدن دلالی، وابسته کردن کشور به پول نفت، آن‌هم با ارز واسط دلار و یورو، وابسته کردن کشور به واردات بنزین و کالاهای استراتژیک کشاورزی و… مواردی است که باید موردتوجه قرار گیرد. در کنار آن نیز کارهای خودجوش جناح فرهنگی مؤمن باید به‌صورت سازمان‌یافته زمینه استقلال فرهنگی را فراهم کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

اشاره: این مطلب برای روزنامه‌ی شهرآرای مشهد در عاشورای سال ۹۳ آماده شد.

ویژگی عاشورا این است که متناسب با هر دوره تاریخی و فرصت‌ها و تهدیدهایش پیامی برای آن دوره دارد. اگر پیام عاشورا در دورهٔ انقلاب، پیروزی خون بر شمشیر بود، در دورهٔ جنگ، شهادت‌طلبی، در دورهٔ بعد از جنگ، عبرت ضرورت نقش‌آفرینی خواص در لحظه‌های تاریخ‌ساز و انحراف یک جامعه در صورت بی‌توجهی به ارزش‌ها و جابه‌جایی آن‌ها و عواملی نظیر اشرافیت، در ابتدای دههٔ ۸۰ عزت و افتخار حسینی، شرایط فتنه، قیام علیه برهم‌زنندگان نظم دولت اسلامی و در شرایط آغاز تحریم‌های اقتصادی و تشدید فشار دشمن، مقاومت و ایستادگی نمونه‌هایی از این درس‌هاست. امروز هم در برابر تلاش دشمن در جنگ نرم جدید برای تغییر محاسبات مردم و مسئولین، نسبت به عدم امکان مقاومت که در قالب فشار اقتصادی از یک‌سو و از سوی دیگر دست دراز کردن به‌سوی کشور با مصالحه و تسلیم سیاسی جمهوری اسلامی سامان‌یافته است. از منظر دیگر جریان فعال‌شدهٔ فکری و سیاسی سازش‌طلب و کاسب تسلیم در داخل کشور که مسائل کشور را به بیرون گره می‌زند و برای حل مشکلات نگاه به بیرون دارد، توجه به درس جدید عاشورا برای ما را با خود همراه دارد. درس بزرگ امروز عاشورا «نه به امان‌نامه و ظلم یزید زمان» است. چیزی که تقارن ۱۳آبان و عاشورا در سال ۹۳توجه به آن را ضروری‌تر کرده است.

یکسر دعوای ما با نظام سلطه و در رأس آن آمریکا و انگلیس به سوابق آن‌ها با ما و قتل، غارت منابع، استضعاف و استعمار کشور ماست، سر دیگر دعوای ما به ظلم‌های آن‌ها به مردم منطقه، دنیا و حتی کشور خودشان برمی‌گردد، سر دیگر این دعوا اساساً در روحیهٔ تجاوزطلب و استکباری آن‌ها ریشه دارد. چیزی که بی‌توجهی به آن تداوم و بازتولید سلطه و قتل و غارت مردم ما را در ظواهر دموکراتیک یا حتی به دست بعضی از خود ما می‌تواند فراهم کند. لذا ابعاد مختلفی که آن‌ها بر ما، مردم منطقه و دنیا و حتی مردم کشور خودشان اعمال سلطه می‌کنند، برای ما مهم است و باید سناریوی دشمن را شناخت و به مقابله با او پرداخت.

بر این مبنا تقارن ۱۳آبان و عاشورای امسال برای ما چند نکته مهم دارد:

  1. رفتن زیر امان‌نامهٔ کفر و شرک برای ما هیچ سودی ندارد. امام حسین و حضرت عباس تن به امان‌نامهٔ کفر و شرک ندادند. سرنوشت کسانی که تن دادند، همراه شدند یا سکوت کردند، حتی دست یافتن به رفاه مادی نشد. جویندگان قدرت مثل عمر سعد به گندم ری دست یافتند، سرنوشت ساکتین مدینه، فتح مدینه ۳ سال بعد از واقعه عاشورا و حلال شدن ناموس، مال و جان مردم به دست حجاج ثقفی شد، کوفه هیچ‌گاه روی خوش ندید و طمع حکومت‌های خودخواندهٔ پیاپی و سرکوب‌ها شد، دیر بیدار شدن امثال قیام توابین نیز تبدیل به یک خودکشی دسته‌جمعی بدون اثر مشخص سیاسی شد. تن دادن به وعدهٔ فریب دشمن و تعامل سازنده با او، نه‌تنها ارزش معنوی انسان را از او می‌گیرد و وجههٔ بیرونی کشور را از بین می‌برد، بلکه مهم‌تر از همه موجب رفاه مادی و پایان یافتن فشارها نمی‌شود، دشمن را بسیار جری‌تر می‌کند، زندگی و معیشت مردم را هم دستخوش بحران بیش‌تر می‌کند. سرنوشت کشورهای تن داده به سازش با آمریکا در حوزهٔ امنیتی-هسته‌ای-خلع سلاح مثل لیبی و عراق، حوزهٔ سیاسی مثل شمال آفریقا و غرب آسیا، حوزهٔ اقتصادی مثل جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین باید برای ما درس عبرت باشد. تنها راه‌حل مشکلات کشور ایستادگی مقابل دشمن و تلاش برای اصلاح ضعف‌های درونی خود مبتنی بر ظرفیت داخلی است.
  2. شعار استقلال بدون برنامه داشتن برای مستقل کردن کشور، بی‌فایده است. شعار استقلال برای نگه‌داشتن جهت‌گیری گفتمانی جامعه لازم است، اما باید در کنار شعار استقلال، به ابعاد استقلال به‌ویژه در حوزهٔ اقتصادی و فرهنگی توجه کرد. استقلال را صرفاً به حوزه سیاسی محدود ندید. چه این‌که ابزار تسلیم کردن کشورها اقتصاد و فرهنگ است و استقلال سیاسی درگرو استقلال سیاسی و فرهنگی است، گرچه اولین گام استقلال سیاسی است. کشورهای سازش کرده اکثراً از همین حوزه ضربه خوردند. حتی مصر انقلابی بعد از به ثمر نشستن بیداری اسلامی برای حل مشکل امنیت غذایی خود دست به دامان ما شد، ما به دلیل ناتوانی و سیستم فشل و ضد تولید کشور خود نتوانستیم به او کمک کنیم، به‌ناچار دست به دامن نظام سلطه شد و فروپاشی اقتصاد، فرهنگ و درنهایت براندازی دولت خویش را به تماشا نشست و ضدانقلاب توانست با اندک تحرکی برگردد. برنامه برای اصلاح آسیب‌پذیری‌های اقتصادی به‌عنوان اولویت اول که در حوزه‌های ملی و محلی نظیر نظام فاسد بانکی مولد تورم، با بنگاه‌داری و مصرف نقدینگی‌اش در حوزه‌های غیرمولد و سوداگرانه نظیر زمین و مسکن (که عوض شدن چهرهٔ مشهد و تهران با مگاپروژه‌های آن‌ها علاوه بر فجایع اقتصادی، فجایع عظیم فرهنگی برای کشور آفریده است)، معوقات بانکی، عدم شفافیت در سراسر اقتصاد به‌ویژه بانک، زنجیرهٔ توزیع کالا، زمین و مسکن، عدم مالیات گرفتن از سوداگری و به‌صرفه شدن دلالی، وابسته کردن کشور به پول نفت، آن‌هم با ارز واسط دلار و یورو، وابسته کردن کشور به واردات بنزین و کالاهای استراتژیک کشاورزی و… مواردی است که باید موردتوجه قرار گیرد. در کنار آن نیز کارهای خودجوش جناح فرهنگی مؤمن باید به‌صورت سازمان‌یافته زمینه استقلال فرهنگی را فراهم کند.
  3. اولویت‌شناسی در تقابل با دشمن و سرگرم نشدن به دشمن‌های جزئی و ساقه‌ها و برگ‌ها به‌جای پرداختن به ریشه‌ها مهم است. کسانی به سراغ امام حسین (ع) می‌آمدند یا سرگرم شدن به اولویت‌های دیگری را پیشنهاد می‌کردند یا نوع تعامل دیگری با قدرت‌های وقت را پیشنهاد می‌کردند که امام ایستاد و هم مهم‌ترین دشمن و اولویت را برگزید، هم ایستادگی مقابل آن را انتخاب کرد، هم ابزار مناسبی برگزید که هم با پیام مظلومیت هم با در نظر گرفتن راهکار تبلیغی در قالب نامه‌نگاری و مسافرت‌ها و بردن اهل‌بیت، ابزار پیام‌رسانی را مهیا کرده باشد. امروز نظام سلطه و بازوهای داخلی یا غرب‌زدگان بی‌مزد و مواجب که سیطرهٔ آن‌ها را پذیرفته‌اند درصدد برهم زدن نظام دشمن‌شناسی مردم، طرح دشمنان بی‌اولویت، بزرگ‌نمایی ساقه‌هایی مثل اسرائیل و داعش به‌جای رئوس نظام سلطه، بزرگ کردن دعواهایی نظیر شیعه/سنی، تقسیم‌بندی‌های سیاسی و مهم‌تر از همه تبدیل دوگانهٔ مستکبر/مستضعف و سلطه‌گر/سلطه‌پذیر به معتدل/افراطی و درگیر کردن ما به ساقه‌ها و بی‌توجهی به ریشه‌هایی مثل آمریکا و انگلیس دارند. تا هنوز که طعم قتل و غارت آن‌ها بر مردم و دیگر دنیا به‌ویژه فلسطین، عراق و سوریه با حمایت و پشتیبانی آن کام مردم ما را تلخ کرده است رها کنند و نظام سلطه و سیادت کدخدا را به رسمیت بشناسند. رها کردن یزید زمان و سرگرم شدن به دشمنان بی‌اولویت حتی همکاری با این یزیدها برای مقابله با دشمنان بی‌اولویت تله‌ای است که در ۱۳آبان ۹۳باید به تبعیت از سالار شهیدان به آن تن ندهیم.

تا به ابالفضل امان‌نامهٔ سازش رسید

گفت که لعنت به امان‌نامه و ظلم یزید

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 Responses to نه به امان‌نامه و ظلم یزید زمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *