ملتهای مسلمان باید بدانند که ایران کشوری است که رسماً با امریکا میجنگد (امام خمینی) تجمع دانشجویی در اعتراض به مذاکره با عمو سام. امروز در سالروز قطع رابطه با شیطان بزرگ. ساعت ۱ ولی عصر پایینتر از جمهوری تقاطع جامی جلوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی.
اشاره: این یادداشت که ماوقع طرح مذاکره با آمریکا بر سر موضوع عراق در اسفند ۸۴ و فروردین ۸۵ است در فروردین ۸۴ برای نشریه دانشجویی حرکت دانشگاه تهران آمادهشده بود.
خبر را شنیدم بهتزده و ناباورانه باید کاری کرد.
سریع یک SMS ساختم به بچههای یکی از انقلابیترین تشکلها فرستادم هر ۲ در یک مایه جواب دادند:
– به نظر شما چه اشکالی دارد؟
رگ غیرتم بیرون زده بود، باید کاری میشد و یک SMS طویل چند صفحهای در ذم مذاکره نوشتم.
-ببینیم موضع آقا چیه؟
آب پاکی روی سرمریخت. در این مدت هم مشغول مطالعه در مورد مذاکره و سرچ در اینترنت و… شدم. ای تو روح آنکسی که تعطیلات بچهٔ مردم را خراب میکند!
چند روز بعد… یک SMS رسید:
«آخرین اخبار چراغ سبز به آمریکا: WWW.Adlroom.com»
خیلی ناقص بود تازه وبلاگ را هم معرفی نکرده بودند دست به کار شدم.
آنهایی که خواب آمریکا را میبینند خدا بیدارشان کند. امام خمینی. آخرین اخبار چراغ سبز به آمریکا Estekbar.parsiblog.com & adloom.com دانشجو بیدار باش.
اولین پسلرزه:
ـ صحبتها آقا را دیدی؟
ـ بله شما صحبتهای افطاری ۸۲ را شنیدید.
ـ من یادم نمیآد آقا اون موقع چی گفته ولی بهتر است شما بیشتر فکر کنید.
ـ حاجی آرومتر! خودتو کنترل کن. آقا تو اون سخنرانی گفتند، که تکلیف ما آرمانگرایی است، تکلیف مسئولین هم مصلحتاندیشی (رهبری بعداً توجه به مصلحتها را جزوی از آرمانگرایی گفتند، اما گفتند نباید جنبش دانشجویی تسلیم شرایط موجود شود).
ـ ببخشید آگه فکر کردی عصبانی شدم، هر وقت تونستی به من یه زنگ بزن.
ما هم برای گذاشتن کلاس پس از اندکی تأخیر تماس گرفتیم. شبههٔ همیشگی این که آقا موضعگیری کرده و مسئولین و جناحها هم بدون هماهنگی موضعگیری نمیکنند و بعد هم توصیه به این که ما باید بگوییم مذاکرات شفاف باشد و…
SMS بعدی رسید:
ـ نه سازش نه تسلیم، مهرورزی با آمریکا!
ـ ببخشید بهجا نیا وردم!
رنگ زد یکی از بچهها بود، گفت این شمارهٔ جدید من است و از این به بعد هر چه رسید به همه بفرست. دست نگه داشتم فارغ از سوتی خفن دستگاه دیپلماسی نباید احمدینژاد تخریب میشد و شعارش به مسخره گرفته میشد.
SMS های بعدی زده بودند در خط امام!
-امام خمینی: مهمترین و دردآورترین مسئلهای که ملتهای اسلامی و غیراسلامی با آن مواجه است موضوع آمریکاست. آمریکا دشمن شمارهٔ یک مردم محروم و مستضعف جهان است. ملتهای مسلمان بدانند که ایران کشوری است که رسماً با آمریکا میجنگد. ما به شرق و غرب و به آمریکا و شوروی پشت کردیم تا خود کشور خود را اداره کنیم.
آخرش بود اما ستم بود. انصافاً ۳ صفحه خیلی زیاد است، بماند که پول همین SMS ها را چه فلکزدهای باید پرداخت کند.
ـ حضرت روح الله ما جرممان این است که با آمریکا مخالفیم.
باید من هم کاری میکردم آستین را بالا زدم دومین SMS را فرستادم.
-دنیا باید آمریکا را از بین ببرد و الا تا اینها هستند این مصیبتها در دنیا هست. امام خمینی.
دومین پسلرزه:
ـ چی شده؟ اتفاقی افتاده.
-نه هیچی یه شعار عوضشده نه سازش نه تسلیم مهروزی با آمریکا!
طرف که کنجکاو شده زنگ میزند. عالیترین مقام… از قضیه بیخبر است. توضیح میدهم، قدری متعجب میشود و اوج بیرون زدن رگ غیرتش این میشود که بنده هر خبری شد به اطلاع ایشان که در شهرستان به سر میبرند برسانم.
SMS بعدی میرسد.
ـ بدین وسیله باز شدن درب باغ شهادت (تصویب قطعنامه در شورای امنیت) را تبریک و تسلیت عرض مینماییم. انجمن حمایت از حق مسلم ما!
معلوم است هنوزامت حزب الله نمیدانند که دارد چه بر سرشان میآید.
میگذرد ۲ تا از بچهها تماس میگیرند، فلانی عملیات داریم و قضیهٔ تجمع را میگویند تا به دانشگاه برسیم و کاری بکنیم کلی طول میکشد، در مترو SMS را آماده میکنم و میفرستم.
ـ آمریکا به دنبال رابطه نیست. به دنبال مذاکره است. امام خامنهای. تجمع دانشجویی جلوی دبیرخانهٔ شورای عالی امنیت ملی شنبه ساعت ۱۳.
آدرس را نمیزنم چون هنوز هیچ کداممان نداریم!
اولین پسلرزه:
ـ جلوی وزارت خارج بروید، دکتر الهام هم در این باره حرف زده، پس شاید بهتر باشد بروید جلوی ریاست جمهوری ولی بهتر از همه شهرداری است.
طرف از علاقهمندان دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی است. هرگز یادم نمیرود که ۱ یا ۲ هفته قبل از امتحانات ترم چند ساعتی را با ایشان به بحث دربارهٔ عملکرد و پیرو رئیس شورای عالی در مشاغل فعلی و قبلیشان بحث کردیم و تنها نتیجهٔ بحث این بود که ۱ هفته مانده به امتحانات کلاسور ما به انضمام مایحتوی یعنی جزوههای درسی و غیر درسی به بادرفت. خلاصه این که نمیتوانم خودم را نگهدارم. باید تکهای بیاندازم.
ـ ما باکسی عقد اخوت نبستهایم، بخواهند از این راه برگردند ما دیگر نیستیم. در ضمن سلام ما را به برادران مؤتلفه برسانید، روی مشارکت را سفید کردند.
هنوز ارسال نکردهام که پیام دومش هم میرسد.
ـ آقا گفتند با فلان شرایط مذاکره مجاز وگرنه ممنوع است بهتر نیست برویم جلوی بیت تحصنکنیم؟ ولی از همه بهتر شهرداری قالیباف است.
– شرطها تحققیافتهاند؟ در ضمن تکلیف ما آرمانگرایی است این را آقا در افطاری سال ۸۲ گفتند.
(در همینجا لازم است اعتراف کنم که متن پاسخهای این جانب با حدود ۲ یا ۳ هفته گذشته از مطلب دارد نوشته میشود ولی متن SMS های ایشان دقیق یادداشت شده، لذا در صورت تفاوت متن پاسخها با آن روز، این جانب هیچ گونه مسئولیتی را نمیپذیرم!)
معلوم است خیلی شاکی شده:
– من با مؤتلفه همان قدر بیربطم که با آبادگران و ایثارگران. این تکلیف از کجا درمیآید گرچه بزرگان مملکت درگر توهم تکلیف هستند.
– همه سروته یک کرباساند، مگر همین آبادگران نبود که اسم خیابان شهید خالد اسلامبولی را عوض کرد (در شورای شهر دوم)، مگر همین ایثارگران نبود که یک شبه در انتخابات موضع عوض کرد (بقیهاش راهم یادم نمیآید).
مثل این که طرف کم آورد یا شاید بیخیال شد!
پسلرزه دوم:
سید علی بیدار است و ما مطیع او امر و نواهی ایشان وظیفهٔ جلوگیری انحراف از اهداف انقلاب طبق قانون اساسی و فرامین حضرت آقا به عهدهٔ رهبر است و این حرکت با تجمع در اعتراض به مذاکره، ضد ولایت فقیه است و شرکت آن حرام است.
اینیکی خیلی خطری بود با SMS حل نمیشد. زنگ زدم و صحبت کردم، یکی از بچههای پایکار آخر مرام بود ولی خب باز هم همان شبهه نتیجهٔ اخلاقیاش این شد که تا آن روز ایشان فکر کند و ما هم.
صبح تجمع رسید، آدرس را پیدا کردیم، آرزوی آن برادر عزیز محقق شد، بیت، مجمع تشخیص، دفتر ریاست جمهوری، شورای عالی امنیت ملی همه (به فتحها و میم) یکجاست، گندی زدهایم که… بماند. حالا که آدرس را پیدا کردیم دوباره SMS میزنیم.
ـ ملتهای مسلمان باید بدانند که ایران کشوری است که رسماً با امریکا میجنگد (امام خمینی) تجمع دانشجویی در اعتراض به مذاکره با عمو سام. امروز در سالروز قطع رابطه با شیطان بزرگ. ساعت ۱ ولی عصر پایینتر از جمهوری تقاطع جامی جلوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی.
تجمع شروع میشود هنوز خیلی کسی نیامده است. ایدلغافل صاحب SMS سید علی بیدار است نهتنها خودش بلکه کلی از بچههای دانشکدهشان را سر خط کرده با بادمت گرم، ای ول. جیگر…
ناگهان SMS دیگری میرسد.
تعویق مذاکرات از سوی USA: مشت محکم استکبار جهان بر دهان مذاکرهجویان
بدون شرح!
…حدوداً ۲ هفته از تجمع گذشت و ما کمکم داشتیم از فضای دشمنی با آمریکا میآمدیم که SMS بعدی رسید.
ـ به سرباز آمریکایی میگن چرا به عراق حمله کردین؟ میگه امام حسین طلبید. میگن کی از عراق میرین بیرون؟ میگه: هر وقت امام رضا بطلبد.
گرچه طرف کلی سنش از ما بالاتر است و دانشجوی دکتری اما یه چیزی هی بهم سیخ میزند که باید جواب دندانشکنی بهش بدهم یک جمله از شهید زین الدین پیدا میکنم.
ـ ما افتخار میکنیم که مستقیماً با آمریکا دست به گریبان شویم و امیدواریم که این اتفاق بیفتد.
چند دقیقه میگذرد. مثل این که مشت دهان کوب کار خودش را کرده، ناگهان SMS پاسخ را میدهد.
ـ با این اعتقاد محکمی که شما داری، من غبطه میخورم به این حالتان، دست ما رو هم بگیر، چون مطمئنم بهشتی هستند. آگه راتون بدن.
ـ ۲ هفتهٔ دیگه همین موقع میگذارمت توی ۴۰ تای قضای نماز شب تا یادت باشد که وقت قبلی بگیری.
***
نتیجه اخلاقی: اسراف اصلاً حرام نیست و پول این SMS ها از ناکجاآبادی به طرفهالعینی میرسد.
نتیجه علمی: باید انسان سرش را از کتاب فیزیک هالیدی و ما بعدها این ورتر نیاورد.
نتیجهٔ سیاسی: مذاکره حق مسلم ماست.
نتیجهٔ تشکیلاتی: تشابه هر یک از شخصیتهای SMS ها با اعضای شورای مرکزی تشکلها و اعضای شورای مرکزی تشکلهای حرب اللهی و بسیجی تهران قویاً تکذیب میگردد.