لذا تحلیلهای مبتنی بر ممنوعیت نقد مذاکرات غلط، باطل و مخالف مسیر رهبری است. رسانههای زنجیرهای حامی دیروز فتنه و مقابلهکنندگان با ولایتفقیه و مروجین حاکمیت دوگانه در تقابل با رهبری، که از لباس دیروز یزید به لباس امروز مأمون در حاکمیت یگانه و ابراز ارادت به رهبری ضمن مقابله با اصول طرحشده بهوسیله ایشان میپردازند، به سربازان انقلاب و ولایتفقیه و فرزندان خمینی کبیر درس ولایتمداری ندهند! رجوع اخباریگرایانه به صحبتهای رهبری بهانه و زمینه برای امنیتی کردن فضا و برچسب زدن به منتقدین نمیشود. دورانی که میشد با اقداماتی ازایندست سادهلوحها را بفریبند و خواص را منفعل کنند، گذشته است و ظرفیت فکری مردم و نیروهای مومن و دلسوز در این حوزه بالا رفته است، و کشور به سالهای ابتدایی پس از جنگ برنمیگردد!
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از سخنان رهبر انقلاب در مجمع عالی بسیج از جانب چهرههای مختلف همراه با گفتمان دولت یازدهم عباراتی ازایندست تکرار شد: » نباید سخنی در مخالفت با مذاکرات هستهای گفته شود… همگان باید بدانند که فرمایشات رهبر معظم انقلاب فصلالخطاب است و پسازاینکه ایشان فرمودند ما با مذاکره و ادامه آن موافقیم نباید سخنی در جهت مخالفت با مذاکرات هستهای گفته شود». همچنین روزنامههای زنجیرهای که در زمان فتنه ۸۸ با شکستن چارچوب مشخصشده رهبری اقدام به مخالفت نموده و چند سال پیش از آن مروج حاکمیت دوگانه بودند و بهیکباره در دولت جدید، ولایتمدار شدند، عباراتی ازایندست را تکرار کردند.
- رهبری چه فرمودند؟
«جهت حرکت اشتباه نباید بشود؛ جهت حرکت به سمت استکبار است، مقابلهی با استکبار است…. مسئلهٔ ما با آمریکا، مسئلهٔ استکبار آمریکایی است؛ مستکبرند، متکبّرند، زورگویند، زیادهطلباند؛ همین حرفهایی که این چند روز سرِ همین مذاکرات هستهای زدند، شما ببینید؛ چند ماه مذاکره کردند و حالا تمدید کردند، [بعد] شروع کردند مثل همیشه حرف زدن…. اولاً بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، همچنانکه و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، با اصل مذاکرات هم مخالفت نکردیم؛ دلیلش را هم برای مردم بیان کردیم…. این را هم در کنار آن عرض بکنم که هیئت مذاکرهکنندهٔ ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّی هستند؛ ایستادگی میکنند، با منطق حرف میزنند، زیر بار حرف زور نمیروند، دارند کار میکنند؛… نه، با جدّیت، با منطق، با دلسوزی دارند کار میکنند و منطقی هم عمل میکنند. برخلاف طرف مقابل و عمدتاً آمریکا که هرروز یکحرفی میزنند – در مجلس خصوصی و در نامهپراکنی یکجور حرف میزنند؛ امروز یکحرفی را میزنند، فردا آن حرف را پس میگیرند، خطّ مستقیم و صراط مستقیم وقتی نبود، این است دیگر… [امّا] هیئت ما نه؛ هیئت ما با منطق و محکم، در مقابل آنها قرار دارند. … از همه بداخلاقتر آمریکاییها هستند، از همه موذیتر انگلیسها هستند. خب، حالا مذاکرات را تمدید کردند، همه بدانند – هم آنکسانی که طرف مذاکرهاند، هم این کسانی که در داخل نگران این مسئلهاند و نگاهشان به این مذاکرات است – که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، آنکه بیش از همه ضرر میکند ما نیستیم، آمریکاییها هستند. ما با ملّت خودمان روراست هستیم».
رهبری چند گزاره مشخص را ارائه مینمایند:
- جهت حرکت باید به سمت نفی استکبار باشد نه دعوای داخلی.
چراکه از یکسو رهبری از قدیم یکی از نیات اصلی آمریکا را از طرح مذاکره، ایجاد اختلاف داخلی بین موافقین و مخالفین میدانستند. از سوی دیگر بهانه برای خارجیها که ایران عامل شکست مذاکرات بوده است را گرفته و از اینکه کسانی در داخل مخالفین خود را بهعنوان عامل شکست مذاکرات معرفی کنند و (مانند همه دولتهای پیش) گفته شود نمیگذارند کارکنیم و کسان دیگر بهجای دعوا با نظام سلطه درگیر دعوای سیاسی با یک گروه سیاسی شوند، ممانعت کردند. راه را برطرف مقابل بر زیادهخواهی با عنوان عدم قدرت داشتن دولت -که در موارد متعددی نظیر گزارشهای مرکز واشنگتن یا مصاحبه اوباما با سیبیاس نمونههایی از آن دیده شد- ببندند. در حقیقت رهبری تلاش کردند همه را متوجه کنند باید نظام سلطه، آمریکا و با تأکید بهجای ایشان انگلیس موردحمله قرار گیرند. منطق اصلی رهبری بالا رفتن ظرفیت فکری ملت است و به دنبال این هستند، که برخلاف بار پیش که دعوا با مسئله هستهای به دعوا با یک جریان خاص تقلیل یافت و باردیگر نگاههایی که مشکلات کشور را به خارج گره میزد و برونگرا بود توانست در کشور فرصت طرح پیدا کند، با متوجه کردن به نقطه اصلی از تکرار دوباره این فرصت جلوگیری کنند. اهمیت دغدغه نسبت به نگاه به درون برای ایشان به حدی بود که حتی مسئله فلسطین و مقابله با اسرائیل را در این چارچوب تعریف کردند.
- منطق حمایت از تمدید مثل منطق حمایت از مذاکرات است یعنی بالارفتن ظرفیت فکری ملت است.
رهبری از پیشازاین دولت اعلام کرده بودند به مذاکره بدبیناند و آن را بیحاصل میبینند، اما چون مسئولین دولت فعلی و بعضی مسئولین دولت قبلی اصرار داشتهاند به این شیوه تن داده و خیال و نظریه انتزاعی تأمین منافع ملی و رفع تحریمها و بازی برد-برد را با عبارت نرمش قهرمانانه قید زدند که با مثال کشتی تأکید کردند، انجام اقدامی بهظاهر نرم برای شکست دادن حریف است. با شکست این مذاکرات مسئولین باید اقتصاد مقاومتی که تا اکنون برخورد شعاری با آن شده (و رهبری در دیدار با دولت این گلایه را مطرح کردند)، جدی پیگیری شود و در صورت پیروزی خیالی مذاکرات این حاصل ایستادگی نظام در برابر زیادهخواهیها به دست آمده نه یک گروه خاص.
- باید به جای خدشه در حسن فاعلی و نیت خیر و تلاش مذاکرهکننده ایرانی، بر زیاده خواهی طرف مقابل تمرکز کرد.
رهبری با این اقدام هوشمندانه از تبدیل نقد عدم حسن فعلی و محتوایتوافقات (که تابهحال حتی یک خط و جمله حاضر به دفاع از توافقنامه ژنو و توافقنامههای نابرابر و بیحاصل بعدی نشدهاند) از دعوای داخلی در نقد نیات و نسبت ناروا به مذاکرهکنندگان جلوگیری کردهاند. کمااینکه قبلاً نیز با نسبت دادن عباراتی نظیر فرزندان انقلاب بودن آنها، جلوگیری از گفتن سازشکار و خیانتکار به آنان بر این مسئله تأکید کردند. این اقدام چند نتیجه جدی دارد: اولاً اینکه زمینه وجهالمصالحه پیروزی داخلی شدن هستهای و توسل به بیگانه و فیالمثل دادن امتیاز بیجا برای حفظ جایگاه داخلی را از بین میبرد. ثانیاً راه را برای بازگشت دولت از استراتژی اشتباه تعامل سازنده با جهان و رفع تحریمها از این طریق باز میگذارد و راه را برای افتادن در مسیر لجبازی برای اصلاح مسیر میبندد، ثالثاً بهانه طرف مقابل برای نسبت دادن بیاختیاری تیم مذاکره کننده و انداختن شکست به گردن آنها یا مطالبات بیجای دیگر میبندد.
- مدل تعامل رهبری با دولتها
مدل رهبری در جمهوری اسلامی در تعامل با دولتها، حمایت از عنصر در رأس اجرا و اصلاح اشتباهات مسئولین با آگاه شدن مردم از اصول است. بر این مبنا امام و رهبر انقلاب از افراد در رأس اجرا حمایت گسترده میکردند، اما نقاط آرمانی که بعضاً مورد بیتوجهی یا نقطه مقابل آن دولتها بود را در عموم مردم تکرار میکردند، تا با حصول ظرفیت مردمی، امکان اصلاح جهتگیریهای غلط فراهم شود. حمایتهای امام از بنیصدر و بعدها میرحسین موسوی در جدال نخستوزیر و رییسجمهور، حمایت گسترده رهبر انقلاب از دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی براین مبناست. رهبری حمایتهای خود را از مسئولینی که تلاش میکنند تا در ظواهر و موضعگیریهایشان پایبندی خود را به انقلاب، رهبری، آرمانها اعلام کنند، حمایت گسترده میکنند چنانکه از دولت نهم و دهم در اقدامات اصولی که بسیار فراتر از دولتهای پیش بود، پشتیبانی میکردند، و تا کسی کاملاً از دایره انقلاب بیرون نرفته و به معارضین نپیوسته است، راه را برای او باز میگذارند، چهاینکه امام حتی بعد از عزل بنیصدر نیز راه را برای او بازگذاشتند. بهعبارتدیگر رهبری تلاش میکنند تا با فعال و بیدار کردن نخبگان، مردم و افکار عمومی بر سیاستهای مسئولین اثر بگذارند تا ظرفیت برای اجرای جهتگیریهای درست فراهم شود ضمن آن از همهی افراد مسئول حمایت میکنند، تا جایگاه رهبری نقطه فراجناحی و مورد اتکای همه باقی بماند.
- مدل تعامل رهبری با مؤمنین غیور و دلسوز
در سوی دیگر رهبری ضمن حمایت از مؤمنین غیور و دلسوز به ذکر آرمانها به آنها مثل ضرورت بیداری ملت در پیگیری مذاکرات، عدم منزوی شدن جوانان مؤمن انقلابی، جلوگیری از گره زدن مشکلات به خارج و… تأکید کردهاند. برخلاف مسئولین که بارها گفتهاند در تریبونهای عمومی حمایت میکنند و بعضی موارد را سربسته میگویند و در جلسات خصوصی نقدهایشان را میگویند. ایشان بهویژه درمورد جوانان انقلابی به تکرار و اشاره دادن به آرمانها توجه کرده و با توجه به علم بهپای کار انقلاب بودن و عدم قهر آنها هرگاه میخواهند اتفاقی بیفتد با پرهیز از کدمحوری در سخنرانیهای علنی مواردشان را میگویند و اگر بنا به نهی از موردی دارند، صریحاً آن را میگویند مثل تأکید امام بهضرورت چونوچرا در پذیرش قطعنامه در آن زمان، تأکید رهبری به عدم تداوم نقد روی نقد گذاشتن در مورد ۱۱ روز خانهنشینی رییس دولت دهم و تصریح به عدم ورود به سفارتها در زمان چنگ ۲۲ روزه و غلط بودن تسخیر سفارت انگلیس یا برخورد شدید عملی با اختلافات گفتمانی در دانشگاهها و دولت.
- نگاه رهبری به تعامل با غرب
رهبری از ابتدا بدبینیشان به دستاورد داشتن مذاکره را مطرح کرده و به بی نفع و پرضرر بودن آن تصریح کردهاند و راه حل را تکیه به ظرفیتهای درونی دانستند، موافقت با مذاکرات را هم بهخاطر بالارفتن ظرفیت فکری ملت مثل دوره پیش اجازه دادند، که تعامل ما با غرب موجب زیادهخواهی و جلو آمدن طرف مقابل شد و ایستادگی ما مشکلات را حل کرد. ایشان میخواهند وجود بدنهای در نخبگان سیاسی معتقد به راه حل بودن سازش با غرب که زمینه وجود سؤال مردم و حمایت نسبی از این گفتمان در بخشهایی را به وجود آورده در عرصهٔ عمل خود را نشان دهد و موضوع آن از اساس از بین برود. این اتفاق باتجربه آزادانه معتقدین به این مدل از یکسو و روشنگری در مردم از سوی نخبگان بهغلط بودن این مسیر تحقق مییابد. اتفاقی که ده سال پیش با جنبش دفاع از استقلال موجب شد شعار انرژی هستهای حق مسلم ماست به یک شعار فراگیر تبدیل شود.
- تعامل رهبری در دوره پیشین هستهای
اما مهمتر از همه آنچه نشان از منش ثابت رهبری و عدم تن دادن ایشان به نگاه خوشبینانه به غرب و بستن باب نقد نسبت به در خطرگرفتن منافع ملی با توافقات ضعیف، نابرابر، ناهموزن و ناهمزمان مثل توافق ژنو و توافقات ذیل آن است، وقایع یک دهه پیش در قضیه هستهای است. رهبری آن روزها مدتها سکوت اختیار کرده بودند و بعد از یک ماه اعتراض مداوم جوانان انقلابی و پس از بسته شدن توافق سعدآباد در افطاری مسئولین نظام در سال ۱۳۸۲ چنین موضع گرفتند: «کاری که مسئولان کردند، کار درستی بود. باتدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهای که از طرف آمریکاییها و صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی طرّاحی شده بود، شکسته شود. البته این آغازِ قضیه است و کار تمام نشده است. اگر ادامه این کار به همین روالی که تاکنون طرّاحی شده، ادامه پیدا کند، هیچ ایرادی ندارد؛ اما اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزونخواهی کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقبنشینی کنیم، این میشود تسلیم، که بههیچوجه درست نیست و اجازه چنین کاری هم داده نخواهد شد.
به نظر بنده هر دو نوع نظریهای که درباره مذاکراتِ انجامگرفته وجود دارد، غیر منطبقِ با واقع است. یک طرز فکر این است که افراد مؤمن و غیور ما تصوّر میکنند دولت تسلیم شد، که باید گفت اینطور نیست و هیچ تسلیمی تا اینجا وجود نداشته است. اینیک حرکت سیاسی و کار دیپلماسی است. طرز فکر دیگر که در نقطه مقابلِ طرز فکر اوّلی است، این است که عدّهای خیال میکنند دیگر نباید معطّل کرد و هرچه آنها میخواستند باید داد تا مبادا بهانهگیری کنند! این هم درست نیست و دستپاچه شدن است. از طرف دیگر، این تفکّر هم که عدّهای از دشمنان جمهوری اسلامی دارند و خیال میکنند که دیگر قلّاب دردهان جمهوری اسلامی گیرکرده و چارهای ندارد، درست نیست؛ نخیر، این طرز فکر هم خوشخیالی و خیال خام است. ما در هر جا حرکتی کرده باشیم که به نقطهای برسد که به منافع جمهوری اسلامی خدشه و تردید وارد شود، همانجا آن حرکت را بدون هیچ تردیدی قطع میکنیم. بنابراین ما راههای مسالمتآمیز و همراه با عزّت جمهوری اسلامی را برای حفظ کشور و این دستاورد طی میکنیم، که خطّ قرمزش این است که بخواهند در امور داخلی ما دخالت کنند. اگر بخواهند بگویند «ما میخواهیم اطمینان پیدا کنیم» ما حرفی نداریم و همین کاری که تا الآن اتّفاق افتاده است، بعدازاین هم همین کار در حدّی انجام خواهد گرفت. البته تصمیمگیری نهایی، طبق قانون بر عهده مجلس شورای اسلامی است و بعد هم شورای نگهبان که بایستی آن را با شرع و قانون بسنجد. تاکنون دولت هیچ تصمیمی نگرفته و نمیتواند هم بگیرد؛ الآن مسئولان محترم، کارِ مقدّماتی انجام دادهاند. آنچه که تاکنون مسئولان محترم – چه آقای دکتر روحانی و چه آقای رئیسجمهور و مسئولان دیگر – حقیقتاً زحمت کشیدند، این است که با دقّت و ملاحظه جوانب، کارکردهاند و حواسشان جمع است که کاری برخلاف مبانی و اصول انجام نگیرد. بنده هم مطّلع هستم و هرجا احساس کنم که برخلاف ضوابط، اهداف و عزّت ملی و جهتگیری نظام اسلامی کاری انجام میگیرد، مطمئنّاً نخواهم گذاشت و جلوش را میگیرم. البته تاکنون چنین مسئلهای پیش نیامده و به فضل الهی امیدواریم بعدازاین هم بتوانند با همه جهات، این کار را پیش ببرند».
در اینجا هم سه خط هست:
- نفی فزونخواهی دشمن و تسلیم مقابل او
- تأیید غیور و دلسوز بودن منتقدین و نفی سازشکار دانستن مسئولین از جانب آنان (تأیید حسن فاعلی و نیت مسئولین)
- قطع مسیر در نقطه خدشه بر منافع
رهبری تا روز آخر دولت وقت نیز این حمایت را ادامه دادند و تأیید دولت وقت و رییسجمهور وقت، تأیید اداره دکتر روحانی در شورای امنیت و پرونده هستهای حتی تا جلسه دیدار تودیع ایشان نیز ادامه یافت. اما در سوی دیگر رهبری هفته بعد افطاری مسئولین و در افطاری دانشجویان بهضرورت موضع آرمانی دانشجویان در کنار چالش مسئولین با مصالح تأکید کردند: «اگر شما جوانان نگاه به قلّههای آرمانی را کنار بگذارید، برآیندِ غلطی بهوجود خواهد آمد. برآیندِ آرمانگرایی شما و چالش مسئولان با مصلحتها، برآیند معتدل و مطلوبی خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحتگرایی رفتید و گرایش مصلحتاندیشانه – یعنی صددرصد با واقعیتها کنار آمدن – وارد محیط فکری و روحی دانشجو و جوان شد، آنوقت همهچیز بههم میریزد و بعضی آرمانها از ریشه قطع و گم خواهد شد. دانشجویان نباید آرمانگرایی را رها کنند».
ما با ایجاد ظرفیت مردمی و روی کار آمدن دولتی با شعارهای انقلابی و تغییر روند گذشته در هستهای رهبری مواضع انتقادی خود را آشکار کرد، بهصورت نمونه در دیدار با دانشجویان یزد در ۱۳/۱۰/۸۶ فرمودند: «نقشهٔ ایجاد یأس دشمن است که حالا یک کار به این عظمت انجامگرفته است. آقا دربیاید، که چرا شما بیخود مملکت را به این چالشهای اینچنینی میکشانید، برای خاطر یکچیز کماهمیت انرژی هستهای؟! در چند سال قبل متأسفانه این کار شد. هی فشار آوردند که باید این را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید. رسیدند به کارخانهٔ یو.سی.اف اصفهان، گفتند: این را هم باید تعطیل کنید. این فرآیند عقبنشینی، البته برای ما بیفایده نبود؛ فایدهاش این بود که هم خودمان وعدهها و حرفهای رقبای اروپایی و غربی را تجربه کردیم، هم افکار عمومی دنیا تجربه کرد. امروز هرکس بهما میگوید آقا تعلیق موقّت بکنید، ما میگوییم: تعلیق موقّت را که یکبار کردیم؛ دو سال! دو سال تعلیق موقت کردیم. فایدهاش چه شد؟ اول گفتند: موقت تعلیق کنید، گفتند: تعلیق داوطلبانه بکنید؛ ما هم به خیال موقت و به خیال داوطلبانه، تعلیق کردیم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعلیق آمد، یک قرشمال بازیای در سطح دنیا درست کردند ـ در سطح مطبوعات و رسانهها و محافل سیاسی ـ وای، داد، داد، ایران میخواهد تعلیق را بشکند! تعلیق شد یک امر مقدس که ایران اصلاً حق ندارد نزدیکش برود! ما این را تجربه کردهایم؛ دیگر. تجربهٔ جدیدی نیست. آخرش هم گفتند: این تعلیق موقت کافی نیست؛ اصلاً باید بهکلی بساط اتمی را جمع کنید. همین اروپاییها که میگفتند شش ماه تعلیق کنید، وقتی این کار را کردیم، گفتند: بایستی جمع کنید! این فرآیند عقبنشینی، این فایده را برای ما داشت؛ هم برای خود ما تجربه شد، هم برای افکار عمومی دنیا تجربه شد. من همان وقت هم در جلسهٔ مسؤولین ـ که از تلویزیون پخش شد ـ گفتم: اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبهٔ پیدرپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم، که بایستی این روند عقبنشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی؛ و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجامگرفته بود؛ و همین کار هم شد. در زمان دولت قبل، اولین قدم به سمت پیشرفت برداشته شد؛ تصمیم گرفته شد که کارخانهٔ یو.سی.اف اصفهان راهاندازی شود، و راهاندازی هم شد، و دنبالش هم به حمدالله این پیشرفتهای بعدی است تا امروز».
چند سرخط اساسی در این سخنان رهبری چنین بود:
- تجربه کردن بدقولی غرب و زیادهخواهی و پیشروی آنها
- اشتباه ما در تعلیق داوطلبانه و جلو آمدن طرف مقابل و اعتماد به تعامل با غرب
- عقبنشینی بودن اقدامات اعتمادسازانه دولت اصلاحات و اجبار همان دولت به بازگشت از جانب رهبری
از سوی دیگر رهبری چند ماه پیش از شروع مذاکرات و در زمان فشار مسئولین برای تحقق آن و موارد مشابه در ۷/۳/۸۲ چنین فرمودند: «حالا بعضیها میگویند چیزی بدهیم، چیزی بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچچیز نخواهند داد. شعارهایی را درست میکنند؛ ایران را در محور شرارت گذاشتهاند. فلان کارها را بکنیم تا ما را از محور شرارت بردارند! این شد حرف؟! غلط کردند گذاشتند که حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت میگذارند. اگر قرار است قدرتی این امکان و توان را پیدا کند که اخمهایش را در هم بکشد و بگوید من قوی هستم و میزنم و میبَرم و میبندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جاخوردن، حدّ یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب مینشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول میکنید، بعد یک مطالبه دیگری را مطرح میکنند: فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت بشناسید! باز همان فشارها و همان تهدیدها. بهمجرّدی که فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح میشود: اسم اسلام را از قانون اساسیتان بردارید! شما باید ذرّهذرّه عقب بنشینید؛ این حدّ یَقِفی ندارد. من این موضوع را بارها به بعضی از مسئولانی که دچار وسوسه و واهمههایی بودند، گفتهام که حدّ یَقفِ فشار آمریکا کجاست؛ آن را مشخّص کنید، که اگر به آنجا رسیدیم، دیگر بعدازآن هیچ فشاری علیه ما نخواهد بود. من عرض کنم حدّ یقف کجاست؟ آنجایی است که شما – که چنین حقّی را نه شما دارید، نه من – از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهوری اسلامی و حکومت مردمی را نمیخواهیم؛ هرکسی که شما مصلحت میدانید، بیاید در این مملکت حکومت کند! این حدّ یَقِف است؛ اوّلِ اسارت مملکت. مگر میتوانیم؟ من و شما مگر میتوانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقی داریم؟ این ملت ما را برای این سرکار نیاورد». سرخط این سخنان این بود:
- چیزی از تعامل با غرب دست ما را نمیگیرد. امتیازات صوری میدهند.
- حد یقف نداشتن مطالبات غرب و آمریکا
- وسوسه بعضی مسئولین نسبت به ورود به تعامل و بیمیلی رهبری به آن
- تمدید: سوراخ دعای جدید برای آمریکا و بعضی داخلیها
آمریکاییها بعد از توافق ژنو و توافقات غیررسمی و محرمانه و مبتنی بر non-paper راهی را یافتند تا خواستههای خود را بدون هزینه و برداشتن واقعی تحریمها و دادن امتیاز جدی بر ملت تحمیل کنند، لذا هم از عقب افتادن گام نهایی – در صورت وجود!- سود میبرند، هم درحال حاضر تمام داشتههای ایران در حوزه هستهای و بخشی از داشتههای ایران در حوزههای دفاعی را محل چپاول خود قرار میدهند. لذا توافقات محرمانه و تمدید مذاکرات یکی از سوراخ دعاهای جدید است که بهاندازه و چهبسا بدتر از خود گام نهایی توافق ژنو به منافع ملی ضربه وارد خواهد کرد، که هوشیاری در قبال آن لازم است و شرایط کشور و مذاکرات تغییر رو بهبودی را شامل نشده که به خیال آن، شرایط تغییر جدی کرده باشد.
- جمعبندی
- نقد مذاکرات و توافقنامهها باید ادامه بیابد و با خطرناک شدن آن حتی بر شدت و حجم آن باید افزوده شود.
- بر نقد توافقات ضعیف و غلط اندر غلط مثل توافق ژنو و مابعد آن تمرکز شود نه خدشه در حسن نیت طرف ایرانی و راه برای برگشت طرف ایرانی از مسیر اشتباه اتخاذشده باز نگهداشته شود.
- بر نقد آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای غربی و زیادهخواهی آنها تمرکز صورت گیرد و تلاش شود تا با آگاهسازی مردمی ظرفیت فکری مردم در این قضیه واقعاً بالا برود و راه برای جریانهای غربگرا و جریاناتی که به دنبال گره زدن مسائل به خارج هستند، یکبار برای همیشه بسته شود و این مسئله به درگیری سیاسی صرف، با یک جریان خاص تقلیل نیابد.
- حمایت رهبری از دولتها مادام بقای آنها ادامه دارد و تا کسی به جهتگیری صریح علیه نظام اسلامی و انقلاب در ظاهر اقدام نکند، رهبری علیه او موضع نمیگیرد. لذا میزان پایبندی به جهتگیریهای اعلامشده بهوسیله رهبری از جانب مسئولین ملاک است نه صرف اعلام وفاداری به رهبری یا حمایت رهبری از ایشان.
- رهبری در دوره پیشین مذاکرات هستهای باوجود مخالفت و وسوسه دانستن آن به علت بالا رفتن ظرفیت فکری ملت از حسن فاعلی و نیت خیر مذاکرهکنندگان تا بفای دولت، حمایت کردند و با حصول ظرفیت مردمی، بهنقد علنی و اعلام مخالفت خود با روند طی شده پرداختند.
- این بار رهبری از ابتدای مسیر صریحاً به بدبینی به سرنوشت مذاکرات اعلام کرده و یک سال مذاکره با شیطان بزرگ را بی نفع و پرضرر دانستند، و بهضرورت بالا بردن ظرفیت فکری ملت، پیگیری دقیق مذاکرات و جلوگیری از جستجوی راهحل مسائل کشور در خارج تأکید کردهاند، حمایت ایشان از ابتدای این مسیر نافی انتقاد نیست.
- لذا تحلیلهای مبتنی بر ممنوعیت نقد مذاکرات غلط، باطل و مخالف مسیر رهبری است. رسانههای زنجیرهای حامی دیروز فتنه و مقابلهکنندگان با ولایتفقیه و مروجین حاکمیت دوگانه در تقابل با رهبری، که از لباس دیروز یزید به لباس امروز مأمون در حاکمیت یگانه و ابراز ارادت به رهبری ضمن مقابله با اصول طرحشده بهوسیله ایشان میپردازند، به سربازان انقلاب و ولایتفقیه و فرزندان خمینی کبیر درس ولایتمداری ندهند! رجوع اخباریگرایانه به صحبتهای رهبری بهانه و زمینه برای امنیتی کردن فضا و برچسب زدن به منتقدین نمیشود. دورانی که میشد با اقداماتی ازایندست سادهلوحها را بفریبند و خواص را منفعل کنند، گذشته است و ظرفیت فکری مردم و نیروهای مومن و دلسوز در این حوزه بالا رفته است، و کشور به سالهای ابتدایی پس از جنگ برنمیگردد!
همین مطلب در تریبون مستضعفین و نقد دولت
2 Responses to دوره تحریف و مصادره به مطلوب سخنان رهبری گذشته است/حمایت رهبری از نیت خیر مذاکره کنندگان نافی نقد توافق بد و تضییع منافع ملی با آن نیست