رکود تشکل‌ها، اولویت گزاری، کوتوله شدن جنبش دانشجویی

(6907)البته رکود هست دلایلش هم زیاد است از عوض شدن و مرفه شدن نسل دانشجویان، تا نبودن اساتید دغدغه ده یا نشریات و کانون های گفتمان ساز تا نبودن جریان بیرونی تا احساس وجود دکان هایی که همین کارها را می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد “فعالیت های دانشجویی ​و وضعیت تشکل ها و وضعیت نسل جوان” چند سوال داشتم، در صورت امکان، نظرتان را بفرمایید.

یک. به طور کلی دانشگاه و دانشجویان، در حال حاضر، مبتلا به بی تفاوتی هستند (با اساتید که صحبت کردم هم همین نظر را داشتند و دید نا امیدانه ی غیر واقعی به نظر نیست). حداقل در ۶-۷ ساله اخیر به نظرم سیر نزولی داشته است. سال ۸۷ و ۸۸ وضعیت دانشگاه خیلی متفاوت از الان بود.
به نظر شما و از نظر شما که در ارتبط با فضای دانشگاه هستید، این حس واقعی است؟ تحلیل تان از فضای کنونی دانشگاه چیست؟ اگر سیر نزولی دلیل چیست؟ اگر صعودی است، نشانه هایش چیست؟
ج: ۸۷ هم خیلی خبری نبود، ۸۸ متاثر از فتنه بود. کلا همه احساس می کنند قبلا اوضاع بهتر بوده است.
البته رکود هست دلایلش هم زیاد است از عوض شدن و مرفه شدن نسل دانشجویان، تا نبودن اساتید دغدغه ده یا نشریات و کانون های گفتمان ساز تا نبودن جریان بیرونی تا احساس وجود دکان هایی که همین کارها را می کنند

دو. مطالبی که شما می نویسید یا در جمع های دانشجویی بیان می کنید یا کتاب تشکل دهه پیشرفت، در مورد مثلا در نظر گرفتن اولویت هاست یا اینکه مطالبه تخصصی کنید یا اینکه جذابیت های برد و… چطور باشد و… اما مشکلی که الان بین اعضای شورای مرکزی های بسیج دیده می شود. حتی بین مسئولان و معاونت های بسیج، این است که اصلا نمی دادند اولویت چیست. اولویت را چطور باید تشخیص داد. اگر بگویی فلان موضوع اولویت است چون خودشان به آن نرسیده اند، درست پیگیری نمی کنند، اگر هم نگویی، خودشان قادر به تشخیص اولویت نیستند. به نظر بنده ناشی از کم مطالعه کردن و اگاهی نداشتن است. به نظر بنده حرفها باید یک مرحله بیاید قبل. چطور می شود نسل فعلی را به سمت تشیخص اولویت ها رهنمود کرد؟ پیش زمینه ها و زمینه هایش چیست؟ اگر مطالعه و کسب آگاهی است، توصیه خاصی هست؟ آیا مطالعه به خودی خود باعث دید درست و تحلیل داشتن و اولویت داشتن می شود؟ بعضا دیده می شود بعضی افراد مطالعه بالایی دارند ولی نمی توانند موضع گیری و تحلیل کنند. دلیل چیست.
​ج: یک یادداشت قدیم ها نوشته ام ملاک های تعیین کار در یک تشکل دانشجویی​خلاصه اش این که باید نگاه کرد به مسائل اهم و گلوگاه یا فوری از یک سو و به ظرفیت ها و امکان اثرگذاری مان در سوی دیگر

مثلاً می بینیم اقتصاد مقاومتی به خاطر تحریم و فشار یا بحث هسته ای فوری است، بحث مربوط به عدالت فوری نیست ولی گلوگاه است و….
بعد می بینیم که در میان این همه ما چه توانمندی و علاقه از یک سو و چه ظرفیتی از سوی دیگر داریم.
این طور نرسیم هم بهترین راه رجوع سخنان امام و رهبری است، که مثلاً چه مواردی را رهبری متاخر از تشکل ها خواسته مثل همین بحث نظام سلطه و نگاه به درون و….
مطالعه مهم نیست. مهم نظام فکری پیدا کردن است. باید برسیم به چارچوب و اولویت و تلاش کنیم در عرصه ی عمل نیازهای واقعی روبه رو شویم. آدمی که فقط مطالعه می کند قدرت تشخیص ندارد، بسیاری معارف در عرصه عمل به دست می اید.

سه. بحث آخر هم این است که الان اصطلاحی شبیه کوتوله بیشتر به فضای عموم تشکل ها می خورد. اینکه تحلیل ندارند یا تحلیل اشتباه دارند. اینکه آدم های علمی بدون دید سیاسی و فرهنگی شده اند و… این بحث به دو قسمت قبلی ارتباطش چیست؟ نظر تان و راهکار عملیاتی موجود؟
ج: ​۱- باید دغدغه سازی کرد برای این ها با ۱- رجوع به مبانی مسئولیت ساز مثل سخنان​ ​رهبری و بعضی اساتید۲- این ها را با عمق فجایع در حوزه های مختلف رو به رو کرد ۳- الگو کنار دستشان گذاشت
۲- باید ​از یک سری آرمان ها شناخت پیدا کنند مثلاً با مطالعه بحث های رهبری و….، یا استفاده از بحث هایی که برای بچه ها خط می آفریند از اساتیدی که به گفتمان رهبری قرابت دارند مثل رحیمپور، وحید جلیلی و… جزوه های سایت عدالتخواهی و تریبون و مطالبه اینجا به کمک می ایند.
۳- باید درگیر کار و عملیات جدی بشوند بچه ها. وقتی احساس کنند می توانند کار بزرگ بکنند (که می شود از کارهای کوجک و موثر شروع کرد) و خرکاری نمی کنند، انگیزه پیدا می کنند.

این نوشته در پرسش و پاسخ ارسال و , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *