انواع تعامل جنبش دانشجویی انقلاب اسلامی و حکومت

جنبش-دانشجوییدر چارچوب خیرخواهی و قرار دادن همه ظرفیت خود برای تحقق اهداف حاکمیت دینی(النصیحه للائمه الملسمین)، امر به معروف  ونهی از منکر، اعتراض مقابل ظلم و بی عدالتی(جهر بالسوء من القول در مقابل ظلم)، بغی(شورش در مقابل نظام طاغوت)،  بر اساس میزان پای بندی مطلق به عدالت و ارمان های دینی تا ظلم و واگرایی از این آرمان ها و اصول کلی ترسیمی به وسیله امام (رهبری دینی) مدل تعامل خود را تنظیم می کند. (محاربه و افساد فی الارض هم کنش غیر دینی ظالمانه  علیه حکومت دینی است.) امام راحل  علاوه بر چارچوب کلی  قانونی برای حل معضلات نظام در شرایط خاص و عدم تعطیلی آرمان ها در چارچوب مصالح در بند م وصیت نامه خویش نیز امکان عمل مستقیم برای جوانان حزب اللهی برای دفاع از اسلامیت نظام در چارچوب رهبری دینی و حفظ نظام(اوجب واجبات) ترسیم نمودند.

بسم الله الرحمن الرحیم

اشاره: این یادداشت کوتاه چهار سال پیش برای نشریه پنجره آماده و در آن به چاپ رسید.

جنبش دانشجویی، جنبش اجتماعی غیر معطوف به عرصه قدرت با وظیفه ی تولید و بازتولید و نشر گفتمان، کمک به حاکمیت، پرسش گری، نقد حکومت، نهی از منکر حاکمان و عدالتخواهی، ظرفیت سازی برای تحقق اصول کلی ترسیم شده به وسیله رهبری دینی، پیش رویی و تاکید بر آرمان ها در مقابله با تسلیم کامل مقابل وضع موجود – که بسیاری اوقات دامن بروکرات ها و مسئولین را می گیرد- تجلیل اقدامات مثبت در چارچوب این آرمان ها، مقابله با انحرافات از اصول کلی دینی و هدایت رهبری است. در چارچوب خیرخواهی و قرار دادن همه ظرفیت خود برای تحقق اهداف حاکمیت دینی(النصیحه للائمه الملسمین)، امر به معروف  ونهی از منکر، اعتراض مقابل ظلم و بی عدالتی(جهر بالسوء من القول در مقابل ظلم)، بغی(شورش در مقابل نظام طاغوت)،  بر اساس میزان پای بندی مطلق به عدالت و ارمان های دینی تا ظلم و واگرایی از این آرمان ها و اصول کلی ترسیمی به وسیله امام (رهبری دینی) مدل تعامل خود را تنظیم می کند. (محاربه و افساد فی الارض هم کنش غیر دینی ظالمانه  علیه حکومت دینی است.) امام راحل  علاوه بر چارچوب کلی  قانونی برای حل معضلات نظام در شرایط خاص و عدم تعطیلی آرمان ها در چارچوب مصالح در بند م وصیت نامه خویش نیز امکان عمل مستقیم برای جوانان حزب اللهی برای دفاع از اسلامیت نظام در چارچوب رهبری دینی و حفظ نظام(اوجب واجبات) ترسیم نمودند.

اما بسیاری اوقات کژکارکردی هایی با تبدیل به پیاده نظام جناح ها و یا دولت شدن، عدم انجام وظیفه دینی و کنش مطابق تعاریف مدرن از جنبش دانشجویی (مثل الگوی جنبش دانشجویی می ۱۹۶۸ برای مدرن ها)، عدم آرمان گرایی و عادت کردن به گرفتار آمدن در بند واقعیت های عینی و مصالح روزمره، تبدیل به سکوی پرش، عدم بصیرت در شناخت نیازهای لحظات انقلاب و….رخ می دهد.

در دوره های مختلف بسته به میزان پای بندی فعالین و دولت ها به اصول دینی، رفتارهای مختلفی شکل گرفت. بغی مقابل حکومت طاغوت، نهی از منکر و جهر بالسوء من القول مقابل دولت موقت و بنی صدر و عمل در چارچوب آن چه بعدها بند م وصیت نامه شد در مواردی مثل تسخیر لانه، انقلاب فرهنگی، النصیحه و پر کردن پازل نظام در کارهای بین المللی مثل کنفرانس حرکت اسلامی دانشجویی و جهاد سازندگی.  ۶۲-۶۸ تبدیل جریان دانشجویی به پیاده نظام دولت و جناح چپ، از ۶۸- ۷۶ تبدیل فعالین دانشجویی به دو بخش و پیاده نظام دو جناح سیاسی شدن. ۷۶- ۸۰ سیطره جریان دانشجویی غرب گرا و پیاده نظام لیبرال ها در دانشگاه و نقش اپوزیسیون نسبت به حاکمیت و بغی مقابل آن و پیاده نظام دولت و مجلس که تا حدود سال ۸۲ آخرین جریان آن تدوام داشت نهی از منکر و جهر بالسوء من القول در مقابل دولت تا ۱۳۸۴( نمونه هایی نظیر جنبش دفاع از استقلال و دفاع از حقوق هسته ای، مقابله با کارتن خوابی و دانشجوی پولی و اشرافیت حاکمیت). بعد از ۸۴ طیف کوچکی از جریان دانشجویی به وظیفه النصیحه، (خیرخواهی به دولت و کمک به آن در مواردی نظیر مسائل سیاست خارجی و اردوهای جهادی) نهی از منکر و امر به معروف(سیاست های فرهنگی و اقتصادی و سیاست خارجی غلط نظیر مذاکره با آمریکا یا لیبرالیسم فرهنگی) و جهر بالسوء من القول (نظیر دانشجوی پولی) پرداخت و بخش عمده ای از جریان دانشجویی داخل حاکمیت همان اشتباهات طیف راست جریان دانشجویی ۶۸-۷۶ را تکرار کرد.

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *