روشنفکر حزب‌اللهی و خط سوم

Attention_seekingدر چنین موارد باید بسته به شرایط با خط شکنی و نشان دادن عرصه از یک سو یا ایجاد جوشش افکار عمومی چنین افرادی را منزوی کرد یا در معرض عمل انجام شده قرار داد. چنان که امام خمینی در برخورد با متحجرین حوزوی تنها مسئله باز کننده فضا را خون دادن در مسیر حق دانستند، یا  در برخورد با افراد غیر توجیه جبهه حق ولو از روحانیون بلند پایه بعد از تلاش اولیه برای آگاه‌سازی آن‌ها به جای سرگرم شدن به مجادلات و ملاحظات بی‌انتها تلاش کرد تا با توده مردم ارتباط بگیرد و با ایجاد فضای غالب مردمی و جوشش افکار عمومی آن‌ها را ملزم به همراهی با فضای اکثریت مومنین کردند. پیش بردن جبهه و به میان گذاشتن مسئله جدید یا فضای عمومی یا گاه حتی خود این افراد را همراه می‌کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

پدیده روشنفکر بازی محیط‌های حزب اللهی جزو سموم مهلک جمع‌های ارزشی است. این تیپ افراد مبتنی بر برخی یا همه چند شاخص خاص هستند:

  • اولویت دانسن مقابله با تندروی در جبهه خودی: نسبت به رفتارهای محیط ‌های حزب‌اللهی اعتراض جدی دارند، به صورت مشخص سخن از نفی تندروی در این جمع‌ها می‌زنند، بسیاری اوقات این مسئله کیفی و بی‌شاخص است، یعنی مثلاً مشخص نیست، شاخص این تندروی چیست؟ در برابر هر نوع رفتاری یک ذهنیت این که نباید این گونه عمل کرد و می‌شود به گونه دیگری نیز برخورد کرد دارند.
  • سختگیری نسبت به جبهه خودی و تسامح نسبت به جبهه مقابل:  نسبت به نوع مواجهه با جبهه مقابل، اعم از ضد انقلاب، معاندین سیاسی و مفسدین اخلاقی تا افراد مرعوب غرب یا افراد خارج از گفتمان انقلاب معترضند، دغدغه‌ای که به همان میزان و با همان شدت، نسبت به ضرورت موضع‌گیری در برابر ظلم‌ها و منکرهای بزرگ آن جریان ندارند. به نوعی خوش‌بینی ساده‌انگارانه نسبت به رفتار آن جریان و به نوعی بدبینی سخت‌گیرانه نسبت به رفتار جبهه خودی دارند. خروجی این اتفاق، عدم همراهی، سرد کردن یا موضع‌گیری در مورد رفتار خودی و بی‌توجهی به عمق رفتار جبهه مقابل است. اساساً خط بندی با رفتارهایی که در جبهه خودی خارج از چارچوب می‌پندارند یا واقعاً خارج از چارچوب است، برای‌شان از موضع‌گیری نسبت به جبهه مقابل و منکرات و ظلم‌های اکبر بیش‌تر اولویت دارد. معارضه با رقیب از معارضه با دشمن برای‌شان مهمتر است. به واسطه همین مسئله از بسیاری از عرصه‌ها بر کنار مانده و صرفاً به نقد عملکرد جبهه حق می‌پردازند.
  • نیمساز بین حق و باطل: به نوعی تلاش برای یافتن خط سومی بین جبهه خودی و جبهه مقابل هستند، که هم بخشی از حرف‌های جبهه حق را داشته باشد، هم بخشی از رضایت و همراهی افراد جبهه مقابل. داشتن تصویر خوب پیش افراد جبهه مقابل به عنوان افراد معتدل و منطقی جبهه حق برای آن‌ها مهم است و معتقدند باید چنین بود. دغدغه احساس همدلی کردن جبهه مقابل با آن‌ها از بسیاری منکرات برای آنان ضریب بیشتری دارد.
  • آرمان‌گرایی مفرط و ترک کنش به واسطه عدم تحقق شرایط آرمانی:  به دنبال یافتن نوعی شرایط آرمانی تاریخی گذشته یا در آینده هستند، که وضعیت موجود بر اساس آن‌ها کاملاً غلط و خارج از چارچوب است و به علت دست نیافتن به درجه کامل و مطلوب و نمره ۱۰۰ ، وضعیت موجود ولو درحه ۹۰ یا ۹۵ هم باشد رد می‌شود. مثلاً به علت وجود چند نفر یا امکانتحقق یک رفتار خاص از حضور در جمعی خاص سرباز می‌زنند.
  • روحیه بحاث و نقاد حداکثری: روحیه بحاث داشته و در هر مورد انگیزه بحث‌های طولانی و بی‌پایان و بررسی ابعاد مختلف و ان قلت وارد کردن‌های متعدد دارند به گونه‌ای که بسیاری اوقات به واسطه همین مسائل از نقش آفرینی در صحنه باز می‌مانند.
  • اولویت داشتن مشخص کردن تمایزات به نقش‌آفرینی

چنین رفتاری در بسیاری از حرکت‌های فرهنگی و سیاسی، بسیاری جمع‌ها از تشکل‌های دانشجویی تا فضای سیاسی کشور و…. وجود دارد.

چه نباید کرد؟

  • تن دادن به بحث‌های بی‌انتها: در مواجهه با چنین افرادی نباید به بهانه توجیه آن‌ها به بحث‌های بی‌نتیجه و وقفه ایجاد کن در کارها تن داد.
  • فراگیر کردن شبهات این دسته: اگر ذهن جمیع افراد درگیر این مسائل نشده، دلیلی ندارد  که پاسخ به این آدم‌ها فراگیر و عمومی باشد.
  • ترک عمل به واسطه وجود شبهه
  • مداقه بیش از حد نظری
  • مخلوط کردن رویکرد فکری و تشکیلاتی
  • به خط زدن بی‌توجه به ایجاد جوشش افکار عمومی
  • اولویت دادن خط بندی با ضعف‌های جبهه خودی به بهانه توجیه این افراد
  • نفی وجود مشکل در جبهه خودی و بیتوجهی به حرکت اصلاحی در جبهه خودی
  • قاطی کردن عموم مردم ولغزش‌های قابل گذشت آن‌ها با رفتار جبهه مقابل و معارض

چه باید کرد؟

  • تبیین: وجود چنین افرادی می‌تواند لطف خفیه الهی باشد که احساس کنیم برای کارهای‌مان تبیین یک عنصر ضروری است. ما بعضاً فعالیت‌هایی می‌کنیم اما برای تبیین و ایجاد جوشش افکار عمومی در مورد آن وقت نمی‌گذاریم.
  • بالا بردن دقت و پرهیز از اقدامات خارج از اخلاق و عقلانیت: اهمیت بالا بردن دقت و بررسی ابعاد مختلف کار و گذاشتن پا در جای محکم مهم است. نحوه ورود ما در کارها باید بر اساس حسابگری هزینه و فایده برای اسلام و انقلاب و نظام و جبهه حق باشد.
  • تفکیک رویکرد تشکیلاتی و فکری: باید محدوده‌ای را برای تبیین به ویژه آگاه‌سازی سایر افراد که تحت تأثیر گروه یا افراد مورد نظر هستند اختصاص داد، اما آن را در همان محدوده تمام کرد. اگر فردی نسبت به کاری شبهه دارد، نباید آن کار را به او سپرد یا او را در آن مورد دخالت داد. توجیه و تبیین با جلو رفتن کارها باید تبیین شود.
  • مطالبه کردن شاخص‌های تندروی و کندروی: در برخورد با چنین افرادی باید دقیق از آن‌ها مطالبه کرد نقطه مقابل آن‌چه تندروی می‌نامند چیست؟ نقطه‌ای که نقطه میانه است کجاست؟ شاخص میانه بودن آن چیست؟ آیا انتخاب نیمساز دو جهت‌گیری ولو حق و باطل باشد  درست است؟
  • تلاش برای پیشبرد حرکت‌ها با خط شکنی یا ایجاد جوشش افکار عمومی: در چنین موارد باید بسته به شرایط با خط شکنی و نشان دادن عرصه از یک سو یا ایجاد جوشش افکار عمومی چنین افرادی را منزوی کرد یا در معرض عمل انجام شده قرار داد. چنان که امام خمینی در برخورد با متحجرین حوزوی تنها مسئله باز کننده فضا را خون دادن در مسیر حق دانستند(صحیفه امام، منشور روحانیت، جاد ۲۱، ص۲۷۹)، یا  در برخورد با افراد غیر توجیه جبهه حق ولو از روحانیون بلند پایه بعد از تلاش اولیه برای آگاه‌سازی آن‌ها به جای سرگرم شدن به مجادلات و ملاحظات بی‌انتها تلاش کرد تا با توده مردم ارتباط بگیرد و با ایجاد فضای غالب مردمی و جوشش افکار عمومی آن‌ها را ملزم به همراهی با فضای اکثریت مومنین کردند. پیش بردن جبهه و به میان گذاشتن مسئله جدید یا فضای عمومی یا گاه حتی خود این افراد را همراه می‌کند.
  • تبیین سرنوشت و نوع عمل افراد به دنبال خط سوم گری بین حق و باطل: بسیاری اوقات مسائلی از این دست بیش از آن‌که ریشه معرفت‌شناختی داشته باشد و به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی شبهه فکری باشد، ریشه جامعه‌شناختی-روان‌شناختی داشته و حاصل شهوت عملی است. تبیین آیات، احادیث و نمونه‌های مربوط به افرادی که مذبذب بین حق و باطل و به دنبال رسم نیمساز و روشن‌فکری بازی بین آن دو هستند از موارد بسیار مهم و موثر است. رفتار امثال اصحاب ابن مسعود، عبدالله بن عمر و  در نهایت خوارج با امامان مقدم شیعه،  خود درسی مهم است که باید این افراد و دیگران را به عدم افتادن در این دام تحذیر داد.
  • نمایش مختصات خاص نگاه درست به صورت نظری و عملی بدون سرگرم شدن به مرزبندی صرف: بسیاری اوقات، تبیین و پیگیری اقدام درست بسیار موثرتر از سرگرم شدن به مرزبندی‌های صرفی است که پایان نیز نمی‌یابد.
  • اصلاح جریان خودی حتی‌المقدور در جمع‌های خصوصی‌تر
این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

7 Responses to روشنفکر حزب‌اللهی و خط سوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *