احتیاج به رصد و پشتیبانی نیروهای خودی و دشمن در فضای مجازی هست، که به عهده نهادهای مختلف و در رأس همه شورای عالی فضای مجازی است که در دولت فعلی تا حد زیادی تضعیف و از وظایف مشخص شده به وسیله رهبری برای آن از جمله محوریت محتوا و پشتیبانی از نیروهای حزب اللهی و جوان فعال در این عرصه دور افتاده است که باید به وسیله گروه های مردمی و دانشجویی و رسانه ها مورد مطالبه قرار بگیرد. نهادهایی مثل بنیاد خاتم و سازمان سراج و سایر پشتیبانی از فضای مجازی نیز باید به سمت محتوامحوری و حمایت از نخبگان حقیقی محتوامحور حرکت کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اشاره: این یادداشت به خواست بچه های نشریه دانشجویی آرمان گرا چند ماه پیش نوشته شده بود.
روند پدیدآمدن شبکه های اجتماعی جدید
شبکه های اجتماعی (social network) بعد از فاز اول در قالب ارکات(Orcut)، فیس بوک(Facebook)، توییتر(Tweeter)، فرندفید (friendfeed)، گوگل باز و گوگل پلاس(Googleplus) و…. همپای رشد تکنولوژی مجازی و مخابراتی و با ورود سیستم عامل اندرویید و موبایل های مبتنی بر محیط اینترنت وارد فاز تازه ای شدند. این فاز که گوشی های همراه را به صورت مستقیم بهشبکه های اجتماعی گذشته پیوند زد، با ایجاد شبکه های اجتماعی مستقیماً وصل به تلفن همراه و مبتنی بر آن نظیر اینستاگرام (Instagram) با محوریت تصویر، و در گام بعد و مهمتر وی چت (Wechat)، وایبر(Viber)، واتساپ (Whatsup) و… وارد فاز تازهای شد، که ویژگیهای خاصی را به دنبال آورد، که مهمترین آن فراگیرسازی و تسهیل دسترسی بود.
تهدیدها
این مسئله تهدیداتی را با خود به همراه آورد.
- فراگیرسازی گسترده و تسهیل دسترسی (برآورد چهار میلیونی ایرانیها در وی چت)
- پایین آمدن سن استفاده تا حد دبیرستان و راهنمایی (که در سن استقلالخواهی و گرایش به گروه شدن با همسالان موجب وابستگی و جذب سریع به گروه های مختلف را دارد و در شرایط آزاد بدون ایجاد پشتوانه و زمینههای لازم ظرفیت جذب به رفتارهای پرخطر، گروه های آسیبزا، گروهکهای ضد انقلاب و… را به همراه دارد که پیش از آن در قالب شبکه های اجتماعی نسل اول در قالب فتنه ۸۸ و قبل از آن در ابتدای انقلاب در قالب گروهکها و مشخصاً مجاهدین خلق حتی نمود سیاسی و براندازانه با استفاده از همین سنین پیدا کرده بود، کاری که پیش از آن احتیاج به هزینه انسانی و مالی زیاد مثلاً در قالب بعضی سازمانهای دانشآموزی داشت، همچنین قدرت کنترل خانوادهها در آنها حتی به نسبت شبکه های اجتماعی نسل اول پایینتر میآید).
- ایجاد امکان ارتباط حقیقی وصل شدن افراد به هم (متضمن دوستیهای خیابانی و مجازی، جذب حقیقی به گروههای آسیب زا و ضد دین و ضدانقلاب که دسترسی به آنها و مکانیابی شان به شدت و با یک تکان گوشی آسان میشود و شبکه سازمان یافته نظام سلطه و گروه های معاند سیاسی و مفسد اخلاقی و ضد دین فرصت فراگیرسازی و دسترسی مییابند(در برابر گروههای مذهبی و انقلابی سازمانیافتگی و شبکه تولید محتوا ندارند).
- نبودن امکان فیلترینگ بر اساس داده ها (content filtering)در شرایط فعلی در کشور که موجب میشود ما به فیلترکردن همه یا هیچ برسیم.
- سیطره زندگی مجازی بر زندگی حقیقی و تسری آن به تمام زندگی فرد با وصل شدن شبکه مجازی به تلفن همراه (این ارتباط پیش از این با پیامک و شبکه های مجازی وجود داشت و در شرایط جدید تشدید شده است، از عوارض آن، بیرون کشیده شدن فرد از ارتباطات حقیقی و ایجاد هویت جدید برای او در فضای مجازی است که در شرایط حداکثری جدای از آسیب های کنده شدن از محیط جقیقی بعضاً در مذهبیترین و انقلابیترین خانواده ها تغییر کلی بینشی و گرایشی را فراهم آورده است).
- ایجاد زمینه رصد دقیق وضعیت فکری، فرهنگی و سیاسی آحاد افراد و یا برآیند عمومی از وضعیت داخلی کشور که برای کشورهای بیگانه پیش از این احتیاج به هزینه های بسیار انسانی و مالی از طریق سیستم های جاسوسی، سفارت خانه ها و موسسات نظرسنجی داشت.
فرصت ها
- حضور گسترده نیروهای انقلابی و مذهبی در این شبکه ها مانند شبکه های اجتماعی نسل اول که از این شبکه ها برای ترویج افکار انقلابی و دینی و مقابله با ضد انقلاب حاضر هستند و تسهیل دسترسی، حضورآن ها را هم ساده تر میکند و آثار مثبتی نظیر امکان آسانتر جذب، ایجاد فرصت شبکهسازی برای آن ها و بالا بردن قدرت بسیج آنها را دارد. بهویژه آن که رسانههای ضعیف با حداقل هزینه در برابر هجمه رسانههای قوی و ضعیف دیگر ایجاد میکند (انقلاب اسلامی نیز با استفاده از رسانههای ضعیف (کاست و بیانیه) در برابر رسانههای قوی (تلویزیون و سینما و رادیو و مطبوعات) توانست موجب شکست آنها شود).
- زمینه سازی تسریع ارتباطات میان فرهنگی، همچنین تعقیب آسانتر فعالیت های گروه های معاندسیاسی و مفسد اخلاقی در شبکه های اجتماعی برای فعالان فرهنگی و مجموعه های امنیتی
چه باید کرد؟
- برای عموم مردم استفاده از بسیاری از این موارد به دلیل تهدیدهای گسترده و عدم وجود آمادگی مقاومت، آسیبزاست. نهادهای ما باید به سمت فیلترینگ این موارد حرکت کنند. بازی با هوسها و دامن زدن به خواستها و نیازهای غیرواقعی مردم آسیبی است که میتواند دامن بعضی دولتمردان ما را بگیرد که به جای پیگیری تحقق حماسه اقتصادی و مقاوم سازی اقتصاد مقابل امکان دخالت خارجی تلاش کنند با آزادسازی این شبکهها به هزینه ایجاد مشکل امنیتی، اخلاقی، سیاسی، دینی و مذهبی، عدم پیگیری موارد اصلی را از سر بگذارنند که باید با مخالفت شدید نخبگان، مردم، جریانهای دانشجویی، رسانهها و…. برای نهی از این منکر بزرگ همراه شود.
- گروههایی از نیروهای انقلاب باید به صورت جدی و برای عملیات، جذب و شبکه سازی و مقابله در این شبکهها باقی بمانند. این گروهها نخبگانی هستند که توانایی فهم نقشه دشمن، فهم فضا، جذب، مقابله و… هستند. این حضور احتیاج به کانون فکر و اقدام، پرهیز از سطحی شدن و پرداختن به حرف های زرد، هماهنگی جمعی، مطالعه، رویکرد جذبی و مقابله با دشمن نه رویکرد دفعی و درونگرایانه دارد. خانه کردن در زمین دشمن اشتباه تاریخی است و نیروهای فاقد این تواناییها باید حتی المقدور از این فضاها خارج شوند، و در صورت علاقه به حضور شبکههایاجتماعی کمتر آسیب زای داخلی را برگزینند.
- نباید از فضای حقیقی غافل شد و مکان های اثرگذاری سنتی با محوریت مسجد و هیئت را جدیتر گرفت. بسیاری از احساس هویت ها با فضای مجازی به دلیل از جاکندگی و فقدان هویت حقیقی است.
- احتیاج به رصد و پشتیبانی نیروهای خودی و دشمن در فضای مجازی هست، که به عهده نهادهای مختلف و در رأس همه شورای عالی فضای مجازی است که در دولت فعلی تا حد زیادی تضعیف و از وظایف مشخص شده به وسیله رهبری برای آن از جمله محوریت محتوا و پشتیبانی از نیروهای حزب اللهی و جوان فعال در این عرصه دور افتاده است که باید به وسیله گروه های مردمی و دانشجویی و رسانه ها مورد مطالبه قرار بگیرد. نهادهایی مثل بنیاد خاتم و سازمان سراج و سایر پشتیبانی از فضای مجازی نیز باید به سمت محتوامحوری و حمایت از نخبگان حقیقی محتوامحور حرکت کنند.