جریان‌شناسی منازعه با آمریکا و راهکارهای امروز

images (2)چرخ اقتصاد به انرژی هسته‏ای وابسته است. به کاربرد پرتوهای هسته‌ای مربوط است، همینطور در قضیه دارویی. ما الان ظرفیت تأمین داروهای مورد نیاز کل خاورمیانه را داریم. ظرفیت علمی‏اش را هم داریم. این‌ها اقتصاد کشور را پیش می‏برد، ولی وقتی دوگانه درست بکنیم سرمان کلاه می‌رود. باید این بحث‌ها را نشان داد، که اتفاقاً ما آنجایی که ایستادگی کرده‏ایم اقتصادمان هم درست شده، معیشت‏مان هم درست شده، و هر وقت عقب رفتیم هم دشمن چند گام جلو آمده است،  هم اقتصاد دچار مشکل شده، این خیلی خیلی بحث مهمی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

اشاره:پنج شنبه یازده مهر ۱۳۹۲ محمد صادق شهبازی در نشست «چرا مرگ بر آمریکا؟» که به همت مجمع مطالبه مشهد مقدس در این شهر برگزار شد به تحلیل سطوح مختلف درگیری انقلاب با آمریکا از رهگذر تاریخ انقلاب پرداخت.

• خداوند با ما عقد اخوت نبسته است

تقدیم کنیم به همه شهدای انقلاب اسلامی علی‏الخصوص دو شهید ضد امریکایی هفته. شهید بزرگوار رجب بیگی که اول هفته مزین بود به سالروز تولد ایشان و شهید بزرگوار نادر مهدوی که مظلومانه به دست نیروهای امریکایی ربوده شد و به شهادت رسید در آبهای نیلگون خلیج فارس؛ صلواتی بر محمد و آل محمد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم‏ا… الرحمن الرحیم.
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(المائده/۵۴)
بحثی که آیه شریفه دارد به آن اشاره می‏کند این است که ای کسانیکه ایمان آوردید هر موقع که شما از پای‌بندی به اصول دینی‏تان برگردید و پای دینداری تان تا آن آخرین لحظه و آخرین مرحله نمانید و هزینه‏های لازم‏اش را نپردازید این طور نیست که امر خدا بر زمین بماند. خدا بالاخره یک نسلی را می‏آورد که این نسل حاضر است هزینه‏های ایستادگی بر اصول و مؤمن بودن را بپردازد، به همه لوازمش پایبند باشد. عزیز باشند جلو کفار، ذلیل باشند جلو مؤمنین و در راه خدا جهاد خواهند کرد و از زخم زبانها ترس ندارند.
تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام و انقلاب اسلامی را می‏توانیم در همین آیه خلاصه کنیم  که هزار و چهارصد سال به جز یک برهه کوتاه در تاریخ صدر اسلام مؤمنین و مسلمانان حاضر نشدند این هزینه را بپردازند، به لوازم آن پای‌بند باشند  و حکومت اسلامی شکل نگرفت. اما یک نسل تصمیم گرفت این هزینه‏ها را بپردازد از حرفهایی که می‏زنند، تبلیغات رسانه‏ای، نظریه‏هاو چیزهای دیگر نترسد و خودش را سرگرم اینها نکرد. گفت من یک وظیفه‏ای که دارم باید آن وظیفه را انجام بدهم و تبدیل شد به یک پدیده‏ای مثل انقلاب کبیر اسلامی. این درس خیلی مهمی است و یک تلنگری است برای ما. نظام مقدس ما حکومت معصوم نیست، نظام امیرالمؤمنین و امام حسن (ع) نیست ولی همان حکومتها هم که حکومت معصوم بود و تقدس‏اش از نظام ما بیشتر بود، به علت این‌که آدم‌ها در آن لحظه‏ای که باید کاری می کردند آنچه که باید نکردند و حکومت اسلامی به رهبری معصوم از بین رفت. این خیلی مسئله مهمی است و درس مهمی است برای امروز ما. اما بحثی که داریم در مورد بحث امریکا.

• درگیری از کجا شروع شد؟ / چگونه به انقلاب رسیدیم؟
اساسا مبنای درگیر انقلاب کبیر اسلامی با آمریکا چیست؟ ما با پدیده استعمار نزدیک به سیصد، چهارصد سال، دست به گریبان بودیم. به صورت مستقیم‏تر و واقعی‏تر بیشتر از صد سال است، ما پدیده استعمار را درک کردیم. چه دوره استعمار سنتی که کشورها را اشغال می‏کردند که کشور ما به این معنا این را تجربه کرد. آمدند از شمال و جنوب کشور ما را اشغال کردند. چه دوره استعمار نو که می‏آمدند برای ما حکام می‏گذاشتند. حکام پهلوی اول و دوم و چه دوره استعمار فرا نو را که آن‌جا دیگر دنبال این نیستند آدم مستقیم بگذارند بدشان نمی‏آید بتوانند آدمی را جایی نصب کنند. چه دوره استعمار فرانو که دنبال تغییر فکر و بینش‏ها و علایق مردم‏اند که هنوز این دوره سوم ادامه دارد. سال گذشته یک تعبیر زیبایی مقام معظم رهبری در مورد جنگ نرم داشتند، ناظر بر همین کاری که الآن استعمارفرانو و نظام سلطه جهانی دارد در مورد کشور ما پی می‌گیرد. تغییر محاسبات مردم و مسئولین. می‌خواهند محاسبه را برهم بزنند.
می‏نشینیم با خودمان فکر می‏کنیم می‏گوییم آخرش که چی؟ همه رفتند وا دادند ما هم برویم تغییر کنیم. اینجا آن امتحان اصلی و اساسی بنده و شماست. ما با امریکا اولین بار با اجبار آوردن حکام داخل کشور خودمان مواجه شدیم. ما با امریکا صد وسی سال رابطه داریم. صدوسی سال مواجه‏ایم ولی اولین عرصه درگیری جدی ما آوردن محمدرضا شاه بود. بعد مواجه شدیم با کودتای ۲۸ مرداد. بعد مواجه شدیم با غارت منابع و مخازن کشور. بعد مواجه شدیم با تغییر ایران به ژاندارم منطقه. نفت این کشور را می‏دادند سلاح می‏گرفتند سلاحهایی که نمی‏توانستیم استفاده کنیم. کشور ما در عمل انبار اسلحه اینها جلو شورویبود، که چون خودش نمی‌توانست اداره کند باید چندهزار مستشار آمریکایی آن را اداره می‌کرد. مواجه شدیم با همین کارهای تبلیغاتی علیه مردم ما.
اینها بود که ما را رساند به انقلاب کبیر اسلامی. می‏دانید انقلاب کبیر اسلامی برخلاف آن تعریف‌هایی که امثال مرحوم بازرگان و دیگران می‏کردند، برای تقلیل مبارزه به ضدیت با استبداد، در اصل در مقابله با امریکا شروع شد. در اصل سر قضیه کاپیتولاسیون به طور جدی شکل گرفت. در اصلاعتراضات به چه بود؟ اعتراضات بخش عمده و مهم‏اش به همین موارد برمی‌گشت. اگر به شاه هم اعتراض می‏شد به خاطر این بود که دست خارجی را در کشور ما می‏آورد و عامل پیشروی این قضیه بود.

جریان‌شناسی ستیز با آمریکا

تا قبل از امام چپ‌ها در ستیز با آمریکا جریان غالب بودند، حزب توده، چریک‌های فدایی و…. که محور منازعه را دعوای دو قطب می‌دیدند. می‌گفتند خب راه ایستادگی مقابل غرب برای جهان سومی‌هات وصل شدن به بلوک شرق است. راه‌شان هم مبارزه مسلحانه و… بود. یک عده دیگر گفتمان پسااستعماری بودند می‏گفتند یک استعماری است دارد می‏آید از بیرون یک چیزهایی می‏برد، باید علیه او ایستاد و بیدارگری کرد، در داخل کشور ما بخشی از روشن‌فکران از جمله مرحوم شریعتی متأثر از این نگاه بودند.یک عده دیگری بودند مثل همین آقا سید حسین نصر، شایگان و نراقی. می‏آمدند یک قضیه انتزاعی بی ربط را با واقعیات روی زمین که مردم با آن مرتبط‏ند می‏گفتند، جنگ سنت مدرنیته یا آسیا در برابر غرب است. یعنی یا منازعه سیاسی شده بود، یا منازعه چنان انتزاعی شده بود که اثر عینی نداشت، یک خط دیگری هم بود که اساساً موارد دیگری را برای مقابله انتخاب کرده بود، از قبیل انجمن حجتیه و بعضی روحانیونی که صرفاً متوجه مارکسیسم بودند. یک جریان دیگر هم بود که این استعمار را می‌فهمید اما این منازعه را صرفاً به حوزه فرهنگی تقلیل می‌داد، مثلاٌ کتاب منتشر می‌کرد، یا مدرسه می‌زد و…. مثل نگاهی که جمعیت اخوان دارند، یعنی مناظره را تک عرصه‌ای می‌دید. جریان‌های دیگری هم داشته‌ایم که باز منازعه را تک عرصه‌ای می‌بینند، مثلاً صرفاً به دنبال منازعه در فضای اقتصادی‌اند، بی‌توجه به ابعاد اقتصادی.

• مکتب انقلاب؛ شرح زندگی واقعی مردم
امام آمد و مکتب انقلاب اسلامی به میان آمد و گفت دارد یک سری ظلمهای واقعی به ما و مردم ما و مردم دنیا می‏شود. این ظلمها را باید بگیریم باید بشناسیم و باید مقابل این ظلمهای عینی بایستیم. یکی از تفاوتهای مکتب امام این است که امام اولویت شناسی می‏کرد. جامعه هزارتا مشکل و مسئله داشت. هزارتا گروههای انحرافی در جامعه بودند امام همه چیز را برمی‏گرداند به اینجا می‏دانید وقتی انقلاب شد شوروی به افغانستان حمله کرد. امام سخنرانی کرد گفت ما در افغانستان داریم با کی می‏جنگیم؟ با کی؟ امریکا. حزب توده در ایران فعال شد امام گفت در ایران چه گروهی فعال شدند؟ امریکاییها. چرا؟ چون این تعریف جامع را از نظام سلطه داشت. این تعریف را داشت که ما اگر آن ریشه را بزنیم کل این ساختار فرو می‏پاشد مثل جریان‌های قبل از انقلاب اسلامی نبود که حالا خیلی خب می‏خواهیم علیه نظام سلطه و علیه امریکا و علیه کسانی‌که دارند مملکت را غارت می‏کنند بایستیم برویم تا قطب دوم جهانی. امام می‏گفت ما با کدخدا سروکار داریم ولی می‏خواست برود کدخدا را بکشد پائین. نمی‏خواست برود پیش کدخدا ابراز جان‌نثاری و ابراز عقب نشینی بکند. ابراز اینکه ما فیتیله را پائین می‏کشیم شما هم فیتیله را پائین بکشید. از طرف دیگر این مبارزه تک عرصه‌ای نبود، جامع بود، همه ساحت‌های تقابل اسلام و کفر را می‌دید. مثل اخوان نبود که صرفاً اولویت را کار فرهنگی بگذارد. از عرفان که  به تعبیر امام خلوص عشق موحدین با برائت از مشرکین حاصل می‌شود، تا حوزه فرهنگی و مقابله با فرهنگ استعماری تا استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و…. . این نگاه می‌گوید باید هم شعار ایستادگی داد، هم به دنبال الزمات ایستادگی و استقلال از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست و …. رفت. هم بیدارگری کرد، هم صریحاً منافع آمریکا را یافتو آن‌ها را در خطر قرار داد و ابزار دخالت آمریکا را از بین برد.

• سطوح معارضه انقلاب اسلامی و آمریکا
سه چهار لایه بحث در این جا مطرح است. یک بحث این است آقا مبنای دینی ما می‏گوید نفی سبیل. می‏گوید لاتظلِمون و لاتظلَمون نه ظلم کنید نه ظلم بپذیرید. دشمن، کفار حق ندارند بر شما سلطه داشته باشند. یک لایه دعوای امام این لایه بود. یک لایه دیگر اینجا بود که این‌ها آدم‌های ظالم و سلطه‏گری هستند. اصلاً کسی بگوید من انقلابی نیستم، ایرانی که هستی! امریکا نماد ظلم به ماست. امریکا نماد این همه جنایت است. امام به این نکته توجه می‏کرد و می‏گفت باید برویم به صورت عینی ببینیم آمریکا دارد چکار می‏کند، چه اهدافی را پیگیری می‏کند دست بگذاریم روی همان هدفها با آن شروع کنیم به مقابله کردن. خودمان را به یک سطحی از استقلال برسانیم، به یک سطحی از پیشرفت برسانیم، یک الگو ارائه بدهیم به دنیا و این آن چیزی بود که همه را با انقلاب ما وارد یک مبارزه جدی کرد. این الگو شدن هم مثل دکترین ام‌القرای جناح راست نبود، از دل مقابله و درگیری عینی با ابرقدرت‌ها می‌گذشت، نه این‌که برویم در خلأ و بدون تنش آن‌چنان که نظریات دولت‌های توسعه‌را و نوسازی و جامعه‌شناسی توسعه تجویز می‌کنند، بر مبنای تنش‌زدایی. و گرنه چه فرقی داشت قبل از ما بلوک شرق و طرفداران کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها بودند. گروه‌های مسلحانه‏شان بودند، که تیپ‏های اتفاقهایی که در انقلاب کوبا و جاهای دیگر افتاده بود، را پی‌گیری می‌کردند. تیپ‌هایی مثل انقلاب چین و انقلاب‌های این تیپی‏ هم مدل دیگری داشت.

• امروز سر کار ما با آمریکا است
فرقی که امام ایجاد کرد اینجا روی همین نکته بود. امام می‏گفت یک سری ظلم واقعی وجود دارد باید جلوی این ظلم‌های واقعی ایستاد. نه شرقی نه غربی اما یک  دشمن بزرگ اصلی داریم که رأس نظام سلطه است. به تعبیر امام این‌ها همه‏شان از هم بدتر هستند ولی امروز سروکار ما با امریکاست. این قضیه اصلی و اساسی بود. امام آمد ادبیات استکبار را مطرح کرد. استعمارستیزی و جنگ سنت و مدرنیته و دعوای مذهبی را تبدیل کرد به یک بحث عرفانی-دینی، «استکبار»، کخ این‌ها آدم‌هایی هستند دارند کبر و غرور می‏ورزند و گفت ما باید در همان عرصه نگاه خودمان در همان نوع نگاه خودمان بیاییم، بیدارگری کنیم. بگوییم انقلاب اسلامی چندتا ویژگی اصلی و اساسی دارد تفاوتش با بقیه انقلاب‌هاست. اول اسلامی است. فکری و فرهنگی است. با جان آدمه‌ا کار دارد، ولی این متوقف نمی‌شود، خودش را به عرصه‌های دیگر می‌کشد، در سیاست و… اثر خود را می‌گذارد. دوم مردمی است، هر اتفاقی می‏خواهد در این انقلاب بیفتد ما باید برویم سراغ مردم، مردم را توجیه کنیم، مردم را به صحنه بیاوریم، برآیند نگاه مردم این انقلاب را محقق کرده و پیش خواهد برد. امام این قضیه را مردمی می‏کرد یعنی با مردم هم صحبت می‏کرد، هم از سمت دیگر نیازهای واقعی مردم را برطرف کرد. تعبیر زیبایی که مقام معظم رهبری داشتند بزرگ‌ترین راه مبارزه با امریکا چیه؟ خدمت به مردم.
باید این دوتا قضیه با هم اتفاق بیفتد. هم آن قدرت معنایی و معنوی جمهوری اسلامی – ما نه قدرت نظامی بودیم نه قدرت سیاسی بودیم نه فرهنگی بودیم. انقلاب که شد نفت خودمان را هم نمی‏توانستیم برداشت کنیم – یک قدرت انقلاب کبیر اسلامی داشت این قدرت چی بود؟ همین نظام نابرابر جهانی را به هم زد.  امام زیر میز زد، گفت ما می‏خواهیم الگوی خودمان را پیش ببریم و این را آمد با مردم مطرح کرد. مردم را آورد در صحنه.

• مسئولیت امروز ما

ببینید این‌که هر وقت کشور ما می‏خواهند یک سازش‌هایی صورت بگیرد می‏بینیم یک اتفاق‌هایی می‏افتد. یک‌دفعه می‏بینید فیتیله مرگ بر آمریکا اینجا کشیده می‏شود پائین، می‏گویند در فلان‌جا تکبیر نگویید. در تهران می‏گویند فلان تابلو را بکشید پائین اینها خیلی ادبیات مهمی است. چرا؟ چون اگر این حساسیت در مردم باقی باشد مردم اجازه نمی‏دهند انحراف ایجاد بشود و این روحیه مهمی است که ما باید حفظ کنیم که شاخص در این انقلاب پای‌بندی به اصول است. بخواهد تغییر صورت بگیرد باید حرف زد. این خیلی مهم است همان آیه‏ای که اول بحث خواندم را برای همین جا خواندم می‏گوید: یا ایهاالذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه. اگر دین را کنار بگذارید کار خدا روی زمین نمی‏ماند ممکن است حکومت اسلامی از دست شماها گرفته بشود یا حکومت اسلامی تبدیل بشود به یک نظام بی خاصیت در دنیا مثل همه این کشورهایی که یدک می‏کشند اسم جمهوری اسلامی و اسلام و اسم چیزهای دیگر که دور و برمان الحمدلله کشورهای اسلام امریکایی پر هستند. این‌جاست آن جای احساس مسئولیت جدی.

• تفاوت ولایت فقیه و شاهنشاهی، به نقش‌آفرینی مردم در تصمیم‌گیری‌ها

ببینید یک تفاوتی دارند حکومت اسلامی و ولایت فقیه با شاهنشاهی. حکومت شاهنشاهی داخل‏اش یک نفر است چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه. بقیه مردم اصلاً نقشی ندارند.از بالا مثل ربات دکمه را می‌زنند دیگر همه مجبورند همان جوری فکر کنند. ولی در نگاه دینی ما اداره حکومت با حضور مردم است. امام علی(ع) می‏فرمایند: فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه مردم اصلاح نمی‏شوند الا به صلاح حاکمان، حاکمان اصلاح نمی‏شوند، مگر با استقامت مردم. برآیند ظرفیت سنجی که از مردم می‏شود و رجوع به آموزه‏های دینی که رهبر جامعه دینی انجام می‏دهد، تصمیم‌سازی می‌کند. امام حسن(ع) و امیرالمؤمنین می‏گفتند: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم. فتنه آن موقع چه کسی بود؟ معاویه. حکومت اسلامی به بن‏بست رسید مردم همراهی نکردند ظرفیتی که لازم بود از خودشان نشان ندادند، حتی ایستادند جلوی رهبری دینی امام حسن(ع) را زخمی کردند، امام مجبور شد کنار برود اما شکست نظامی را تبدیل کرد به پیروزی سیاسی. در پیام قطعنامه اتفاقی که افتاد پذیرش قطعنامه همین مسئله بود. کشور به علت عدم اداره درست اقتصاد دچار مشکل شده بود مسئولین سیاسی و نظامی جنگ می‏گفتند ما نمی‏توانیم. این آقا نامه می‏نوشت اینقدر سلاح و سلاح هسته‏ای و چی می‏خواهیم. آن یکی نامه می‏نوشت دیگر نمی‏توانیم بین‏المللی ادامه بدهیم باعرض شرمندگی مردم هم آن لحظه‏ای که باید آن کاری که باید نشان ندادند. جبهه‏های ما خالی ببینید چند نفر در جنگ شرکت کردند؟ بین یک میلیون تا دو میلیون نفر. تازه اینها چطوری است؟ اصغر آقا سی بار رفته جبهه سی نفر حساب شده. بروید وصیت نامه شهدای سالهای آخر جنگ را ببینید. مدام پر است از اینکه من بین رفتن به جبهه و کلاس‌های ایدئولوژی مساجد بین رفتن به جبهه و درس خواندن بین رفتن جبهه و رفتن در کلاس‌ها و حجره‏های طلبگی آن لحظه‏ای که حکومت دینی مسئله اولش جنگ بود من اینجا را انتخاب کردم خب اینطوری بود. در بیمارستانهای ما حتی دعوا بود. رزمنده از جبهه می‏آمد پرستارها با او دعوا می‏کردند یک هم‌چنین فضایی است رهبر جامعه دینی را می‏رساند، به این که جام زهر را نوشیدم.

• مردم موثر و مسئولند

مردم مؤثرند، یعنی اگر عموم مردم و یک عده هم هستند که مسئولیتهای بیشتری دارند دانشجو هستند، طلبه هستند، استاد هستند، یک ظرفیتی دارند یا نه معتمد محل هستند، می‏توانند به نحوی عده‏ای را پای صحنه و پای‌کار بیاورند. این‌ها اگر به نقش خودشان عمل نکنند هیچ بعید نیست حکومت اسلامی به یک جایی برسد، که حکومت معصوم رسید. می‏بینید هی شبهه است می‏گوید آقا اجازه دادند یا آقا اجازه ندادند. این سؤال معلوم است عدم شناخت ولایت فقیه و تفاوت حکومت دینی با شاهنشاهی است. در شاهنشاهی ربطی به مردم ندارد در حکومت دینی در آن چارچوبی که رهبری دینی است می‏گوید مبارزه با استکبار باید مردم حساسیت نشان بدهند. اگر ظرفیت نشان داده نشود، رهبر دینی حتی رهبر معصوم بر این اساس ممکن است تصمیم بگیرد. باید مردم پی‌گیر باشند. 

• آیا کشور مثل سالهای آخر جنگ است؟

آن تغییر محاسبه‏ای که آنها می‏خواهند انجام بدهند یک بخش عمده‏ای از آن همین است. می‏خواهند بگویند کشور بن‏بست است.خب یک سؤال! آیا کشور در شرایط فعلی بن‏بست است؟ بحران داریم. بله داریم. اقتصاد مشکل دارد. تحریم فشار آورده. منی که دارم صحبت می‏کنم تحریم در خانه خود ما فشار آورده معنی داروی تحریمی را میفهمم، کاسب تحریم به ما بگویند، بله ما کاسب تحریمیم، کسب ما از تحریم تحمل فشار آن و تلاش برای بی ‌اثر کردم اثر آن برکشور است. ولی آیا کشور در بن‏بست است؟ نه! مثل سالهای آخر جنگ نیستیم. آن موقع یادتان هست دیگر شامپو هم می‏خواستیم بگیریم باید می‏رفتیم از تعاونی‏های مسجد محله کوپن می‏دادیم شامپو می‏گرفتیم. همه چیز در این کشور در حال تحریم بود، یک سیم خاردار نمی‏شد بیاید داخل این کشور. الآن که هنوز کار به آنجا نرسیده. کلی راهکار داریم آن روز خب ما در فشار نظامی بودیم این همه راهکارهای اقتصادی پیدا نشده بود. کلی راهکار داریم که اثرگذاری اینها اقتصاد مقاومتی که رهبر انقلاب گفتند و متأسفانه یک عده آمده‏اند می‏گویند ما کاری نداریم این اقتصاد مقاومتی، استقامتی یا هر چیزی که شما می‏خواهید اسمش را بگذارید، یعنی چه باشد چه نباشد! حرف‏ش همین بود. می‏گفت بیائید یک جوری جاهایی که دشمن می‏تواند به مردم فشار بیاورد دشمن می‏تواند مردم را اثر بگذارد روی‌شان، فشار ایجاد کند. این‌ها را بیاییم اصلاح کنیم این هم دو طرفه است. 

یک طرف‏اش را مردم باید بیایند پای کار یک طرف‏اش را حکومت باید انجام بدهد. یک بخش از آن که به عهده مردم است اصلاح الگوی مصرف است. مصرف داخلی است جلوگیری از فساد اقتصادی و چیزهای دیگر است همان قدر که هر کسی دایره اثرگذاری‏اش است. یکی دایره اثرگذاری‏اش این است که خودش این کار را انجام بدهد یکی دایره اثرگذاری‏اش این است که بگوید یکی دایره اثرگذاری‏اش این است که بایستد. یک بخش دیگر هم به مسئولین برمی‏گردد. اینها را باید خواست، کشور در بن‏بست نیست راه حل داریم. جلوگیری از اثرگذاری دشمن بر اقتصاد کشور راه حل دارد، این که یک عده صورت مسئله را پاک می‌کنند، معنایش این نیست که آن را حل می‌کنند، تحریم‌ها اکثرش قانون است، با ابراز غلط کردیم کدخدا و جنبش ملی یک طرفه غلط کردیم که آن استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه اسمش را ابتکار یک جانبه گذاشته حل نمی‌شود. با اصلاح ساختارها حل می‌شود، خب همین موارد را باید در قبال تحریم‌های تجاری و مالی و اطلاعاتی و رسانه‌ای مطالبه کرد. 

محور دوم، آیا مردم ما هم کنار کشیدند؟ نه مردم ما هم در این وضعیت نیستند شرایط مثل سالهای آخر جنگ نیست. که حالا متأسفانه دارد یک فضای رسانه‏ای ساخته می‏شود که انگار همه دارند می‏گویند مثل سپاه امام حسن(ع) که می‏گفتند شعارشان چی بود؟ البقیه، البقیه. می‏خواهیم بمانیم. در این انتخابات ۳۶% واجدین شرایط به نامزد پیروز رای داده‌اند که این مقدار کم بی سابقه است. تازه از این بخش چه مقدار برای روحانی بودن، چه مقدار برای نفی گذشته، چه مقدار به خاطر توانایی با ارتباط با مردم و چه مقدار برای شعارهای تغییر سیاست خارجی بوده است. حالا می‌خواهد ضعف جبران شود، با نظرسنجی، خیلی خوب به جای طرح دوگانه غلط حل مسائل با مذاکره یا مقاومت، که مافیای رسانه‌ای هم پشت تئوری‌سازی برایش هستند، بپرسید ملت چقدر به آمریکا اعتماد دارند؟  

خب حالا چه می‏شود کرد؟ پس فهمیدیم که حرف زدن و کارکردن و اثرگذاری ما خیلی مهم است. در عرصه‌های مختلف کارهای زیادی می‌تواند شکل بگیرد:

• بازخوانی جنایت ها
ما با امریکا سه چهار سطح رویارویی داشتیم یک جنایاتی است که امریکا علیه مردم ما انجام داده علیه جهان اسلام انجام داده است. علیه کل بشریت انجام داده است و حتی علیه مردم خودش. اینها را باید بازخوانی کرد. باید گفت. این جنایتهایی که در بحث‏های اقتصادی حالا در این سالها تا قبل از انقلابش را گفتیم بعد از انقلاب هم خیلی چیزهای دیگر است.
ببینید آقا چه بحثهایی را می‏گویند؛ جلوی رشد علمی ما ایستادند دارند فضای رسانه‏ای علیه ما می‏سازند و جاهایی که ابزار قدرت ماست مقابله می‏کنند و ابزارهای قدرت ما را مثل بحث‌های علم و فناوری جلویش را می‏گیرند. تحریم چیز دیگر است. باید به مردم نشان داد که این‌ها یک بحث‌های مبنایی است. انقلاب ما منهای اینها دیگر چیزی از آن باقی نمی‏ماند. به قول تعبیر آقا حالا آن موقع می‏گفتند یک برزیل دوم الان برزیل یک قدری فضای اقتصادی‏اش و فضای دیگرش در دنیا تغییر کرده می‏شود یک دولتی مثل همین دولتهای کنار خودمان و دور و بر خودمان. هیچ اثری در دنیا ندارد بودن و نبودنشان، یا اثر صوری دارند. پس یک بحث جدی که ما باید در این مدتها انجام بدهیم بازخوانی جنایات اینهاست.

• باید فضا را برای مردم تبیین کرد

یک کار دیگری هم که باید انجام بدهیم این دیگر در مسجد، مدرسه، دانشگاه همه جا باید این کارها را کرد نباید گذاشت یک فضای رسانه‏ای ایجاد بشود اختناقی که در سالهای بعد از جنگ یک عده ایجاد کرده بودند ایجاد بشود که انگار یک صدا در کشور هست که دارد می‏گوید بروید دیگر ما آماده نیستیم مقاومت کنیم. ما آماده نیستیم دیگر به مسائل زندگی مردم؛ فقر و فساد و تبعیض و معیشت و این بحث‏ها برسیم. این الان تکلیف است. هر کسی که دارد سکوت می‏کند تکلیف خودش را اینجا انجام نمی‏دهد مسئول است درباره آینده جمهوری اسلامی. الآن خود نظام سرمایه‌داری که امریکا نماد آن است، در بحران است. مردم ما این بحران‌ها برایشان دیده شده نیست. همین هفته جاری دیدید چه اتفاقی افتاد دولت فدرال امریکا تعطیل شد. دولت مرکزی امریکا، به هفتصد هزارتا کارمند گفتند تشریف ببرید خانه‏های‌تان مرخصی بدون حقوق. دچار بحران اقتصادی هستند. در منطقه بیداری اسلامی ابزار قدرت برای ما شده بود اینها با سوریه برگرداندند. الان قضیه سوریه در این چندماه اخیر ورق برگشته باید این فضاها را برای مردم تبیین کرد. 

• حواسمان به یک مغالطه باشد! / آنجایی که ایستادیم پیشرفت کردیم
یک مسئله مهم دیگر یک جریانی در کشور می‏خواهد بین حل مسائل مردم بین چرخیدن چرخ اقتصاد کشور و بین آن هویت اصلی انقلاب دوگانگی ایجاد کند. این یک مغالطه است. اگر چرخ سانتری فیوژ بچرخد چرخ اقتصاد هم باید بچرخد، دوگانه غلطی است. نمی‏آیند بگویند که خیلی خب چرخ اقتصاد می‏خواهد بگردد چطوری می‏خواهد بگردد این‌طوری می‏گردد که ما برویم بگوییم کدخدا غلط کردیم، استقراض خارجی بکنیم مثل دهه هفتاد و اقتصاد پنهان ذیلش فعال بشود، لبخند بزنیم و آن‌ها ده قدم جلوتر بیایند، یا این طوری چرخ اقتصاد کشور می‏چرخد که بیاییم از فناوری‌های پیشرفته به ویژه فناوری‌های وابسته به انرژی هسته‏ای استفاده کنیم، کشاورزی خودمان را، مسائل دیگر را جلو ببریم.
الآن می‏بینید فلسطین اشغالی یکی از مهمترین کشورهاست در بحث‏های کشاورزی. حالا هم کشاورزی هم حوزه دیگر. دلیل‏اش چیست؟ یکی ژنتیک یکی صنعت هسته‏ای. چرخ اقتصاد به انرژی هسته‏ای وابسته است. به کاربرد پرتوهای هسته‌ای مربوط است، همینطور در قضیه دارویی. ما الان ظرفیت تأمین داروهای مورد نیاز کل خاورمیانه را داریم. ظرفیت علمی‏اش را هم داریم. این‌ها اقتصاد کشور را پیش می‏برد، ولی وقتی دوگانه درست بکنیم، سرمان کلاه می‌رود. باید این بحث‌ها را نشان داد، که اتفاقاً ما آنجایی که ایستادگی کرده‏ایم اقتصادمان هم درست شده، معیشت‏مان هم درست شده، و هر وقت عقب رفتیم هم دشمن چند گام جلو آمده است،  هم اقتصاد دچار مشکل شده، این خیلی خیلی بحث مهمی است.

• خاطرات تلخ پس از جنگ به خاطر اعتماد به مسئولین

ببینید بعد از جنگ چه اتفاقی افتاد. بعد از جنگ نخبه‏ها و مردم بخاطر حسن ظنی که به مسئولین داشتند سکوت کردند در این لحظات حساس به آن وظیفه تاریخی خودشان عمل نکردند. یک دفعه چند سال بعد چشم باز کردند دیدند فرهنگ عوض شد، سیاست عوض شد، دوم خرداد شد. ببینید خیلی بحث مهمی است. مثلا توابین در آن لحظه‏ای که باید نمی‏گذاشتند عاشورا انجام بشود حالا بعدش قیام بشود، بعدش اعتراض بشود، بعدش بگوئیم چرا جامعه به اینجا رسید؟ این‌ها خیلی بحث‌های مهمی است. مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود. البته قطعاً رعایت ملاحظات خاص این دوره و نحوه تعامل مهم است.

• مطالبه راه حل‌های تحریم

باید همین راهکارهایی که برای حل مسائل معیشتی مردم هست، این‌ها از مسجد و مدرسه و دانشگاه و جاهای دیگر تکرار و مطالبه شود. رسانه و هر جایی که می‏توانیم در محل و هر جایی که می‏شود تکرار بشود که آقا راهکارهایی هست برای اصلاح وضعیت. یک مثال ساده برایتان بزنم یکی از مهمترین تحریم‏هایی که ما شدیم تحریم تجاری است از چهارتا تحریم اصلی مالی، تجاری، اطلاعاتی و رسانه‏ای. تحریم تجاری چیست؟ تحریم مالی چون مبادلات بین‏المللی است. چون مبادلات بین‏المللی کشورها بر اساس دلار است. امریکا می‏آید مبادلات ما را چون بانک مرکزی امریکا باید تأیید کند، تأیید نمی‏کند و جلوی آن را گرفته است. آیا راه دیگری نیست؟ چین مارکسیست آمده است با بیست و هفت تا کشور قرارداد بسته است می گوید من با پول داخلی شما با شما مبادله می‏کنند. آقایان ولی نمی خواهند.
ببینید ما سه تا مشکل [با مدیران] داریم. یک عده هستند نمی‏دانند خب باید به آنها بگوییم، این راهکار هست! یک عده هستند از آقایان نمی‏توانند خب باید مطالبه بشود پی‌گیری بشود از ایشان اگر نمی‏توانند کنار بروند. یک عده هستند که نمی‏خواهند! باید با فضاسازی مردمی، رسانه‏ای، دانشجویی، دانشگاهی در محیط‏های عمومی جلو این قضیه را گرفت.
• دو سطح کار  مربوط به  آمریکا
ما دو سطح کار داریم با امریکا. یک سطح تکرار این گفتمان است. گفتمان را بسازیم یک سطح دیگر همین بحث جمله مقام معظم رهبری که اگر خدمت به مردم و تأمین معیشت مردم انجام بشود می‏شود جلو امریکا ایستاد. ببینید یک بحث مهمی که اتفاق افتاد بحث نرمش قهرمانانه .  یک بحثی بود که آقا از اول دوره رهبری‏شان گفته بودند اول می‏گفتند حکمت، عزت، تقیه. بعد آمدند تعبیر را تبدیل کردند به حکمت، عزت، مصلحت، که به این معناست ما باید عزیز باشیم اپسلیونی از عزت‏مان عقب‏نشینی نشود اما برای اقناع هم تلاش کنیم. ادبیات استکبار و استضعاف و اسلام ناب-اسلام آمریکایی هم در نگاه ایشان تبدیل شد به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر، یعنی محتوا همان است. خیلی جالب است آقا در آن جمله‏ای هم که مثال زدند کشتی را مثال زدند. گفتند یک جوری پا عقب بگذارید که در عمل پا عقب نگذاشتن است جدی‏تر ایستادن است. نه اینکه برویم پای میز مذاکره بگوییم خب فلسطین و سوریه را می دهیم، اقتصاد داخلی کشور این طوری! منافع ملی ماست! ما در سوریه و در فلسطین جنگ خودمان را با استکبار بردیم، از لب مرز به آن‌جا. بعد یک عده حداقل می‏توانیم بگوییم برداشت کاملی از قضیه ندارند باید اینها را گفت.
ببینید دیپلماسی دو سطح است. حالا سه سطح است دو سطحش را ما کار داریم. یک سطح دیپلماسی رسمی است بروند مذاکره کنند چانه بزنند یک سطح جدی هم دیپلماسی عمومی و کار کردن با افکار عمومی و فضای مردمی و اینهاست. ما باید این فضا را طوری نگهداریم که هر جفت اینها تأمین بشود. ولی بخشی از مسئولین که چون رهبری گفتند به این‌ها اعتماد داریم می‌گوییم نیت سوئی ندارند، اما مسئله را درست دریافت نکرده‌اند، ضعف کارشناسی دارند.
یکی از مطالبات مقام معظم رهبری مخصوصاً از جمع‏های بسیجی و دانشجو و طلبه و اینهاست. می‏گویند بروید ببینید استکبار جهانی دارد در کشور چه می‏کند راهکارهای مبارزه با استکبار را پیدا کنید. جزو مطالباتی است که از ما شده و حالا یک عرصه‏هایی هم مثل امروز پیش روی ماست.
تقدیم می‏کنیم به سی و شش شهید بزرگواری که لانه جاسوسی را فتح کردند شرّ استکبار جهانی را از این کشور قطع کردند صلواتی بر محمد و آل محمد.

همین مطلب در مطالبه، تریبون مستضعفین

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , , , , , , , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

4 Responses to جریان‌شناسی منازعه با آمریکا و راهکارهای امروز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *