چرخ اقتصاد به انرژی هستهای وابسته است. به کاربرد پرتوهای هستهای مربوط است، همینطور در قضیه دارویی. ما الان ظرفیت تأمین داروهای مورد نیاز کل خاورمیانه را داریم. ظرفیت علمیاش را هم داریم. اینها اقتصاد کشور را پیش میبرد، ولی وقتی دوگانه درست بکنیم سرمان کلاه میرود. باید این بحثها را نشان داد، که اتفاقاً ما آنجایی که ایستادگی کردهایم اقتصادمان هم درست شده، معیشتمان هم درست شده، و هر وقت عقب رفتیم هم دشمن چند گام جلو آمده است، هم اقتصاد دچار مشکل شده، این خیلی خیلی بحث مهمی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اشاره:پنج شنبه یازده مهر ۱۳۹۲ محمد صادق شهبازی در نشست «چرا مرگ بر آمریکا؟» که به همت مجمع مطالبه مشهد مقدس در این شهر برگزار شد به تحلیل سطوح مختلف درگیری انقلاب با آمریکا از رهگذر تاریخ انقلاب پرداخت.
• خداوند با ما عقد اخوت نبسته است
تقدیم کنیم به همه شهدای انقلاب اسلامی علیالخصوص دو شهید ضد امریکایی هفته. شهید بزرگوار رجب بیگی که اول هفته مزین بود به سالروز تولد ایشان و شهید بزرگوار نادر مهدوی که مظلومانه به دست نیروهای امریکایی ربوده شد و به شهادت رسید در آبهای نیلگون خلیج فارس؛ صلواتی بر محمد و آل محمد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسما… الرحمن الرحیم.
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(المائده/۵۴)
بحثی که آیه شریفه دارد به آن اشاره میکند این است که ای کسانیکه ایمان آوردید هر موقع که شما از پایبندی به اصول دینیتان برگردید و پای دینداری تان تا آن آخرین لحظه و آخرین مرحله نمانید و هزینههای لازماش را نپردازید این طور نیست که امر خدا بر زمین بماند. خدا بالاخره یک نسلی را میآورد که این نسل حاضر است هزینههای ایستادگی بر اصول و مؤمن بودن را بپردازد، به همه لوازمش پایبند باشد. عزیز باشند جلو کفار، ذلیل باشند جلو مؤمنین و در راه خدا جهاد خواهند کرد و از زخم زبانها ترس ندارند.
تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام و انقلاب اسلامی را میتوانیم در همین آیه خلاصه کنیم که هزار و چهارصد سال به جز یک برهه کوتاه در تاریخ صدر اسلام مؤمنین و مسلمانان حاضر نشدند این هزینه را بپردازند، به لوازم آن پایبند باشند و حکومت اسلامی شکل نگرفت. اما یک نسل تصمیم گرفت این هزینهها را بپردازد از حرفهایی که میزنند، تبلیغات رسانهای، نظریههاو چیزهای دیگر نترسد و خودش را سرگرم اینها نکرد. گفت من یک وظیفهای که دارم باید آن وظیفه را انجام بدهم و تبدیل شد به یک پدیدهای مثل انقلاب کبیر اسلامی. این درس خیلی مهمی است و یک تلنگری است برای ما. نظام مقدس ما حکومت معصوم نیست، نظام امیرالمؤمنین و امام حسن (ع) نیست ولی همان حکومتها هم که حکومت معصوم بود و تقدساش از نظام ما بیشتر بود، به علت اینکه آدمها در آن لحظهای که باید کاری می کردند آنچه که باید نکردند و حکومت اسلامی به رهبری معصوم از بین رفت. این خیلی مسئله مهمی است و درس مهمی است برای امروز ما. اما بحثی که داریم در مورد بحث امریکا.
• درگیری از کجا شروع شد؟ / چگونه به انقلاب رسیدیم؟
اساسا مبنای درگیر انقلاب کبیر اسلامی با آمریکا چیست؟ ما با پدیده استعمار نزدیک به سیصد، چهارصد سال، دست به گریبان بودیم. به صورت مستقیمتر و واقعیتر بیشتر از صد سال است، ما پدیده استعمار را درک کردیم. چه دوره استعمار سنتی که کشورها را اشغال میکردند که کشور ما به این معنا این را تجربه کرد. آمدند از شمال و جنوب کشور ما را اشغال کردند. چه دوره استعمار نو که میآمدند برای ما حکام میگذاشتند. حکام پهلوی اول و دوم و چه دوره استعمار فرا نو را که آنجا دیگر دنبال این نیستند آدم مستقیم بگذارند بدشان نمیآید بتوانند آدمی را جایی نصب کنند. چه دوره استعمار فرانو که دنبال تغییر فکر و بینشها و علایق مردماند که هنوز این دوره سوم ادامه دارد. سال گذشته یک تعبیر زیبایی مقام معظم رهبری در مورد جنگ نرم داشتند، ناظر بر همین کاری که الآن استعمارفرانو و نظام سلطه جهانی دارد در مورد کشور ما پی میگیرد. تغییر محاسبات مردم و مسئولین. میخواهند محاسبه را برهم بزنند.
مینشینیم با خودمان فکر میکنیم میگوییم آخرش که چی؟ همه رفتند وا دادند ما هم برویم تغییر کنیم. اینجا آن امتحان اصلی و اساسی بنده و شماست. ما با امریکا اولین بار با اجبار آوردن حکام داخل کشور خودمان مواجه شدیم. ما با امریکا صد وسی سال رابطه داریم. صدوسی سال مواجهایم ولی اولین عرصه درگیری جدی ما آوردن محمدرضا شاه بود. بعد مواجه شدیم با کودتای ۲۸ مرداد. بعد مواجه شدیم با غارت منابع و مخازن کشور. بعد مواجه شدیم با تغییر ایران به ژاندارم منطقه. نفت این کشور را میدادند سلاح میگرفتند سلاحهایی که نمیتوانستیم استفاده کنیم. کشور ما در عمل انبار اسلحه اینها جلو شورویبود، که چون خودش نمیتوانست اداره کند باید چندهزار مستشار آمریکایی آن را اداره میکرد. مواجه شدیم با همین کارهای تبلیغاتی علیه مردم ما.
اینها بود که ما را رساند به انقلاب کبیر اسلامی. میدانید انقلاب کبیر اسلامی برخلاف آن تعریفهایی که امثال مرحوم بازرگان و دیگران میکردند، برای تقلیل مبارزه به ضدیت با استبداد، در اصل در مقابله با امریکا شروع شد. در اصل سر قضیه کاپیتولاسیون به طور جدی شکل گرفت. در اصلاعتراضات به چه بود؟ اعتراضات بخش عمده و مهماش به همین موارد برمیگشت. اگر به شاه هم اعتراض میشد به خاطر این بود که دست خارجی را در کشور ما میآورد و عامل پیشروی این قضیه بود.
جریانشناسی ستیز با آمریکا
تا قبل از امام چپها در ستیز با آمریکا جریان غالب بودند، حزب توده، چریکهای فدایی و…. که محور منازعه را دعوای دو قطب میدیدند. میگفتند خب راه ایستادگی مقابل غرب برای جهان سومیهات وصل شدن به بلوک شرق است. راهشان هم مبارزه مسلحانه و… بود. یک عده دیگر گفتمان پسااستعماری بودند میگفتند یک استعماری است دارد میآید از بیرون یک چیزهایی میبرد، باید علیه او ایستاد و بیدارگری کرد، در داخل کشور ما بخشی از روشنفکران از جمله مرحوم شریعتی متأثر از این نگاه بودند.یک عده دیگری بودند مثل همین آقا سید حسین نصر، شایگان و نراقی. میآمدند یک قضیه انتزاعی بی ربط را با واقعیات روی زمین که مردم با آن مرتبطند میگفتند، جنگ سنت مدرنیته یا آسیا در برابر غرب است. یعنی یا منازعه سیاسی شده بود، یا منازعه چنان انتزاعی شده بود که اثر عینی نداشت، یک خط دیگری هم بود که اساساً موارد دیگری را برای مقابله انتخاب کرده بود، از قبیل انجمن حجتیه و بعضی روحانیونی که صرفاً متوجه مارکسیسم بودند. یک جریان دیگر هم بود که این استعمار را میفهمید اما این منازعه را صرفاً به حوزه فرهنگی تقلیل میداد، مثلاٌ کتاب منتشر میکرد، یا مدرسه میزد و…. مثل نگاهی که جمعیت اخوان دارند، یعنی مناظره را تک عرصهای میدید. جریانهای دیگری هم داشتهایم که باز منازعه را تک عرصهای میبینند، مثلاً صرفاً به دنبال منازعه در فضای اقتصادیاند، بیتوجه به ابعاد اقتصادی.
• مکتب انقلاب؛ شرح زندگی واقعی مردم
امام آمد و مکتب انقلاب اسلامی به میان آمد و گفت دارد یک سری ظلمهای واقعی به ما و مردم ما و مردم دنیا میشود. این ظلمها را باید بگیریم باید بشناسیم و باید مقابل این ظلمهای عینی بایستیم. یکی از تفاوتهای مکتب امام این است که امام اولویت شناسی میکرد. جامعه هزارتا مشکل و مسئله داشت. هزارتا گروههای انحرافی در جامعه بودند امام همه چیز را برمیگرداند به اینجا میدانید وقتی انقلاب شد شوروی به افغانستان حمله کرد. امام سخنرانی کرد گفت ما در افغانستان داریم با کی میجنگیم؟ با کی؟ امریکا. حزب توده در ایران فعال شد امام گفت در ایران چه گروهی فعال شدند؟ امریکاییها. چرا؟ چون این تعریف جامع را از نظام سلطه داشت. این تعریف را داشت که ما اگر آن ریشه را بزنیم کل این ساختار فرو میپاشد مثل جریانهای قبل از انقلاب اسلامی نبود که حالا خیلی خب میخواهیم علیه نظام سلطه و علیه امریکا و علیه کسانیکه دارند مملکت را غارت میکنند بایستیم برویم تا قطب دوم جهانی. امام میگفت ما با کدخدا سروکار داریم ولی میخواست برود کدخدا را بکشد پائین. نمیخواست برود پیش کدخدا ابراز جاننثاری و ابراز عقب نشینی بکند. ابراز اینکه ما فیتیله را پائین میکشیم شما هم فیتیله را پائین بکشید. از طرف دیگر این مبارزه تک عرصهای نبود، جامع بود، همه ساحتهای تقابل اسلام و کفر را میدید. مثل اخوان نبود که صرفاً اولویت را کار فرهنگی بگذارد. از عرفان که به تعبیر امام خلوص عشق موحدین با برائت از مشرکین حاصل میشود، تا حوزه فرهنگی و مقابله با فرهنگ استعماری تا استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و…. . این نگاه میگوید باید هم شعار ایستادگی داد، هم به دنبال الزمات ایستادگی و استقلال از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست و …. رفت. هم بیدارگری کرد، هم صریحاً منافع آمریکا را یافتو آنها را در خطر قرار داد و ابزار دخالت آمریکا را از بین برد.
• سطوح معارضه انقلاب اسلامی و آمریکا
سه چهار لایه بحث در این جا مطرح است. یک بحث این است آقا مبنای دینی ما میگوید نفی سبیل. میگوید لاتظلِمون و لاتظلَمون نه ظلم کنید نه ظلم بپذیرید. دشمن، کفار حق ندارند بر شما سلطه داشته باشند. یک لایه دعوای امام این لایه بود. یک لایه دیگر اینجا بود که اینها آدمهای ظالم و سلطهگری هستند. اصلاً کسی بگوید من انقلابی نیستم، ایرانی که هستی! امریکا نماد ظلم به ماست. امریکا نماد این همه جنایت است. امام به این نکته توجه میکرد و میگفت باید برویم به صورت عینی ببینیم آمریکا دارد چکار میکند، چه اهدافی را پیگیری میکند دست بگذاریم روی همان هدفها با آن شروع کنیم به مقابله کردن. خودمان را به یک سطحی از استقلال برسانیم، به یک سطحی از پیشرفت برسانیم، یک الگو ارائه بدهیم به دنیا و این آن چیزی بود که همه را با انقلاب ما وارد یک مبارزه جدی کرد. این الگو شدن هم مثل دکترین امالقرای جناح راست نبود، از دل مقابله و درگیری عینی با ابرقدرتها میگذشت، نه اینکه برویم در خلأ و بدون تنش آنچنان که نظریات دولتهای توسعهرا و نوسازی و جامعهشناسی توسعه تجویز میکنند، بر مبنای تنشزدایی. و گرنه چه فرقی داشت قبل از ما بلوک شرق و طرفداران کمونیستها و مارکسیستها بودند. گروههای مسلحانهشان بودند، که تیپهای اتفاقهایی که در انقلاب کوبا و جاهای دیگر افتاده بود، را پیگیری میکردند. تیپهایی مثل انقلاب چین و انقلابهای این تیپی هم مدل دیگری داشت.
• امروز سر کار ما با آمریکا است
فرقی که امام ایجاد کرد اینجا روی همین نکته بود. امام میگفت یک سری ظلم واقعی وجود دارد باید جلوی این ظلمهای واقعی ایستاد. نه شرقی نه غربی اما یک دشمن بزرگ اصلی داریم که رأس نظام سلطه است. به تعبیر امام اینها همهشان از هم بدتر هستند ولی امروز سروکار ما با امریکاست. این قضیه اصلی و اساسی بود. امام آمد ادبیات استکبار را مطرح کرد. استعمارستیزی و جنگ سنت و مدرنیته و دعوای مذهبی را تبدیل کرد به یک بحث عرفانی-دینی، «استکبار»، کخ اینها آدمهایی هستند دارند کبر و غرور میورزند و گفت ما باید در همان عرصه نگاه خودمان در همان نوع نگاه خودمان بیاییم، بیدارگری کنیم. بگوییم انقلاب اسلامی چندتا ویژگی اصلی و اساسی دارد تفاوتش با بقیه انقلابهاست. اول اسلامی است. فکری و فرهنگی است. با جان آدمها کار دارد، ولی این متوقف نمیشود، خودش را به عرصههای دیگر میکشد، در سیاست و… اثر خود را میگذارد. دوم مردمی است، هر اتفاقی میخواهد در این انقلاب بیفتد ما باید برویم سراغ مردم، مردم را توجیه کنیم، مردم را به صحنه بیاوریم، برآیند نگاه مردم این انقلاب را محقق کرده و پیش خواهد برد. امام این قضیه را مردمی میکرد یعنی با مردم هم صحبت میکرد، هم از سمت دیگر نیازهای واقعی مردم را برطرف کرد. تعبیر زیبایی که مقام معظم رهبری داشتند بزرگترین راه مبارزه با امریکا چیه؟ خدمت به مردم.
باید این دوتا قضیه با هم اتفاق بیفتد. هم آن قدرت معنایی و معنوی جمهوری اسلامی – ما نه قدرت نظامی بودیم نه قدرت سیاسی بودیم نه فرهنگی بودیم. انقلاب که شد نفت خودمان را هم نمیتوانستیم برداشت کنیم – یک قدرت انقلاب کبیر اسلامی داشت این قدرت چی بود؟ همین نظام نابرابر جهانی را به هم زد. امام زیر میز زد، گفت ما میخواهیم الگوی خودمان را پیش ببریم و این را آمد با مردم مطرح کرد. مردم را آورد در صحنه.
• مسئولیت امروز ما
ببینید اینکه هر وقت کشور ما میخواهند یک سازشهایی صورت بگیرد میبینیم یک اتفاقهایی میافتد. یکدفعه میبینید فیتیله مرگ بر آمریکا اینجا کشیده میشود پائین، میگویند در فلانجا تکبیر نگویید. در تهران میگویند فلان تابلو را بکشید پائین اینها خیلی ادبیات مهمی است. چرا؟ چون اگر این حساسیت در مردم باقی باشد مردم اجازه نمیدهند انحراف ایجاد بشود و این روحیه مهمی است که ما باید حفظ کنیم که شاخص در این انقلاب پایبندی به اصول است. بخواهد تغییر صورت بگیرد باید حرف زد. این خیلی مهم است همان آیهای که اول بحث خواندم را برای همین جا خواندم میگوید: یا ایهاالذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه. اگر دین را کنار بگذارید کار خدا روی زمین نمیماند ممکن است حکومت اسلامی از دست شماها گرفته بشود یا حکومت اسلامی تبدیل بشود به یک نظام بی خاصیت در دنیا مثل همه این کشورهایی که یدک میکشند اسم جمهوری اسلامی و اسلام و اسم چیزهای دیگر که دور و برمان الحمدلله کشورهای اسلام امریکایی پر هستند. اینجاست آن جای احساس مسئولیت جدی.
• تفاوت ولایت فقیه و شاهنشاهی، به نقشآفرینی مردم در تصمیمگیریها
ببینید یک تفاوتی دارند حکومت اسلامی و ولایت فقیه با شاهنشاهی. حکومت شاهنشاهی داخلاش یک نفر است چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه. بقیه مردم اصلاً نقشی ندارند.از بالا مثل ربات دکمه را میزنند دیگر همه مجبورند همان جوری فکر کنند. ولی در نگاه دینی ما اداره حکومت با حضور مردم است. امام علی(ع) میفرمایند: فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه مردم اصلاح نمیشوند الا به صلاح حاکمان، حاکمان اصلاح نمیشوند، مگر با استقامت مردم. برآیند ظرفیت سنجی که از مردم میشود و رجوع به آموزههای دینی که رهبر جامعه دینی انجام میدهد، تصمیمسازی میکند. امام حسن(ع) و امیرالمؤمنین میگفتند: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم. فتنه آن موقع چه کسی بود؟ معاویه. حکومت اسلامی به بنبست رسید مردم همراهی نکردند ظرفیتی که لازم بود از خودشان نشان ندادند، حتی ایستادند جلوی رهبری دینی امام حسن(ع) را زخمی کردند، امام مجبور شد کنار برود اما شکست نظامی را تبدیل کرد به پیروزی سیاسی. در پیام قطعنامه اتفاقی که افتاد پذیرش قطعنامه همین مسئله بود. کشور به علت عدم اداره درست اقتصاد دچار مشکل شده بود مسئولین سیاسی و نظامی جنگ میگفتند ما نمیتوانیم. این آقا نامه مینوشت اینقدر سلاح و سلاح هستهای و چی میخواهیم. آن یکی نامه مینوشت دیگر نمیتوانیم بینالمللی ادامه بدهیم باعرض شرمندگی مردم هم آن لحظهای که باید آن کاری که باید نشان ندادند. جبهههای ما خالی ببینید چند نفر در جنگ شرکت کردند؟ بین یک میلیون تا دو میلیون نفر. تازه اینها چطوری است؟ اصغر آقا سی بار رفته جبهه سی نفر حساب شده. بروید وصیت نامه شهدای سالهای آخر جنگ را ببینید. مدام پر است از اینکه من بین رفتن به جبهه و کلاسهای ایدئولوژی مساجد بین رفتن به جبهه و درس خواندن بین رفتن جبهه و رفتن در کلاسها و حجرههای طلبگی آن لحظهای که حکومت دینی مسئله اولش جنگ بود من اینجا را انتخاب کردم خب اینطوری بود. در بیمارستانهای ما حتی دعوا بود. رزمنده از جبهه میآمد پرستارها با او دعوا میکردند یک همچنین فضایی است رهبر جامعه دینی را میرساند، به این که جام زهر را نوشیدم.
• مردم موثر و مسئولند
مردم مؤثرند، یعنی اگر عموم مردم و یک عده هم هستند که مسئولیتهای بیشتری دارند دانشجو هستند، طلبه هستند، استاد هستند، یک ظرفیتی دارند یا نه معتمد محل هستند، میتوانند به نحوی عدهای را پای صحنه و پایکار بیاورند. اینها اگر به نقش خودشان عمل نکنند هیچ بعید نیست حکومت اسلامی به یک جایی برسد، که حکومت معصوم رسید. میبینید هی شبهه است میگوید آقا اجازه دادند یا آقا اجازه ندادند. این سؤال معلوم است عدم شناخت ولایت فقیه و تفاوت حکومت دینی با شاهنشاهی است. در شاهنشاهی ربطی به مردم ندارد در حکومت دینی در آن چارچوبی که رهبری دینی است میگوید مبارزه با استکبار باید مردم حساسیت نشان بدهند. اگر ظرفیت نشان داده نشود، رهبر دینی حتی رهبر معصوم بر این اساس ممکن است تصمیم بگیرد. باید مردم پیگیر باشند.
• آیا کشور مثل سالهای آخر جنگ است؟
آن تغییر محاسبهای که آنها میخواهند انجام بدهند یک بخش عمدهای از آن همین است. میخواهند بگویند کشور بنبست است.خب یک سؤال! آیا کشور در شرایط فعلی بنبست است؟ بحران داریم. بله داریم. اقتصاد مشکل دارد. تحریم فشار آورده. منی که دارم صحبت میکنم تحریم در خانه خود ما فشار آورده معنی داروی تحریمی را میفهمم، کاسب تحریم به ما بگویند، بله ما کاسب تحریمیم، کسب ما از تحریم تحمل فشار آن و تلاش برای بی اثر کردم اثر آن برکشور است. ولی آیا کشور در بنبست است؟ نه! مثل سالهای آخر جنگ نیستیم. آن موقع یادتان هست دیگر شامپو هم میخواستیم بگیریم باید میرفتیم از تعاونیهای مسجد محله کوپن میدادیم شامپو میگرفتیم. همه چیز در این کشور در حال تحریم بود، یک سیم خاردار نمیشد بیاید داخل این کشور. الآن که هنوز کار به آنجا نرسیده. کلی راهکار داریم آن روز خب ما در فشار نظامی بودیم این همه راهکارهای اقتصادی پیدا نشده بود. کلی راهکار داریم که اثرگذاری اینها اقتصاد مقاومتی که رهبر انقلاب گفتند و متأسفانه یک عده آمدهاند میگویند ما کاری نداریم این اقتصاد مقاومتی، استقامتی یا هر چیزی که شما میخواهید اسمش را بگذارید، یعنی چه باشد چه نباشد! حرفش همین بود. میگفت بیائید یک جوری جاهایی که دشمن میتواند به مردم فشار بیاورد دشمن میتواند مردم را اثر بگذارد رویشان، فشار ایجاد کند. اینها را بیاییم اصلاح کنیم این هم دو طرفه است.
یک طرفاش را مردم باید بیایند پای کار یک طرفاش را حکومت باید انجام بدهد. یک بخش از آن که به عهده مردم است اصلاح الگوی مصرف است. مصرف داخلی است جلوگیری از فساد اقتصادی و چیزهای دیگر است همان قدر که هر کسی دایره اثرگذاریاش است. یکی دایره اثرگذاریاش این است که خودش این کار را انجام بدهد یکی دایره اثرگذاریاش این است که بگوید یکی دایره اثرگذاریاش این است که بایستد. یک بخش دیگر هم به مسئولین برمیگردد. اینها را باید خواست، کشور در بنبست نیست راه حل داریم. جلوگیری از اثرگذاری دشمن بر اقتصاد کشور راه حل دارد، این که یک عده صورت مسئله را پاک میکنند، معنایش این نیست که آن را حل میکنند، تحریمها اکثرش قانون است، با ابراز غلط کردیم کدخدا و جنبش ملی یک طرفه غلط کردیم که آن استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه اسمش را ابتکار یک جانبه گذاشته حل نمیشود. با اصلاح ساختارها حل میشود، خب همین موارد را باید در قبال تحریمهای تجاری و مالی و اطلاعاتی و رسانهای مطالبه کرد.
محور دوم، آیا مردم ما هم کنار کشیدند؟ نه مردم ما هم در این وضعیت نیستند شرایط مثل سالهای آخر جنگ نیست. که حالا متأسفانه دارد یک فضای رسانهای ساخته میشود که انگار همه دارند میگویند مثل سپاه امام حسن(ع) که میگفتند شعارشان چی بود؟ البقیه، البقیه. میخواهیم بمانیم. در این انتخابات ۳۶% واجدین شرایط به نامزد پیروز رای دادهاند که این مقدار کم بی سابقه است. تازه از این بخش چه مقدار برای روحانی بودن، چه مقدار برای نفی گذشته، چه مقدار به خاطر توانایی با ارتباط با مردم و چه مقدار برای شعارهای تغییر سیاست خارجی بوده است. حالا میخواهد ضعف جبران شود، با نظرسنجی، خیلی خوب به جای طرح دوگانه غلط حل مسائل با مذاکره یا مقاومت، که مافیای رسانهای هم پشت تئوریسازی برایش هستند، بپرسید ملت چقدر به آمریکا اعتماد دارند؟
خب حالا چه میشود کرد؟ پس فهمیدیم که حرف زدن و کارکردن و اثرگذاری ما خیلی مهم است. در عرصههای مختلف کارهای زیادی میتواند شکل بگیرد:
• بازخوانی جنایت ها
ما با امریکا سه چهار سطح رویارویی داشتیم یک جنایاتی است که امریکا علیه مردم ما انجام داده علیه جهان اسلام انجام داده است. علیه کل بشریت انجام داده است و حتی علیه مردم خودش. اینها را باید بازخوانی کرد. باید گفت. این جنایتهایی که در بحثهای اقتصادی حالا در این سالها تا قبل از انقلابش را گفتیم بعد از انقلاب هم خیلی چیزهای دیگر است.
ببینید آقا چه بحثهایی را میگویند؛ جلوی رشد علمی ما ایستادند دارند فضای رسانهای علیه ما میسازند و جاهایی که ابزار قدرت ماست مقابله میکنند و ابزارهای قدرت ما را مثل بحثهای علم و فناوری جلویش را میگیرند. تحریم چیز دیگر است. باید به مردم نشان داد که اینها یک بحثهای مبنایی است. انقلاب ما منهای اینها دیگر چیزی از آن باقی نمیماند. به قول تعبیر آقا حالا آن موقع میگفتند یک برزیل دوم الان برزیل یک قدری فضای اقتصادیاش و فضای دیگرش در دنیا تغییر کرده میشود یک دولتی مثل همین دولتهای کنار خودمان و دور و بر خودمان. هیچ اثری در دنیا ندارد بودن و نبودنشان، یا اثر صوری دارند. پس یک بحث جدی که ما باید در این مدتها انجام بدهیم بازخوانی جنایات اینهاست.
• باید فضا را برای مردم تبیین کرد
یک کار دیگری هم که باید انجام بدهیم این دیگر در مسجد، مدرسه، دانشگاه همه جا باید این کارها را کرد نباید گذاشت یک فضای رسانهای ایجاد بشود اختناقی که در سالهای بعد از جنگ یک عده ایجاد کرده بودند ایجاد بشود که انگار یک صدا در کشور هست که دارد میگوید بروید دیگر ما آماده نیستیم مقاومت کنیم. ما آماده نیستیم دیگر به مسائل زندگی مردم؛ فقر و فساد و تبعیض و معیشت و این بحثها برسیم. این الان تکلیف است. هر کسی که دارد سکوت میکند تکلیف خودش را اینجا انجام نمیدهد مسئول است درباره آینده جمهوری اسلامی. الآن خود نظام سرمایهداری که امریکا نماد آن است، در بحران است. مردم ما این بحرانها برایشان دیده شده نیست. همین هفته جاری دیدید چه اتفاقی افتاد دولت فدرال امریکا تعطیل شد. دولت مرکزی امریکا، به هفتصد هزارتا کارمند گفتند تشریف ببرید خانههایتان مرخصی بدون حقوق. دچار بحران اقتصادی هستند. در منطقه بیداری اسلامی ابزار قدرت برای ما شده بود اینها با سوریه برگرداندند. الان قضیه سوریه در این چندماه اخیر ورق برگشته باید این فضاها را برای مردم تبیین کرد.
• حواسمان به یک مغالطه باشد! / آنجایی که ایستادیم پیشرفت کردیم
یک مسئله مهم دیگر یک جریانی در کشور میخواهد بین حل مسائل مردم بین چرخیدن چرخ اقتصاد کشور و بین آن هویت اصلی انقلاب دوگانگی ایجاد کند. این یک مغالطه است. اگر چرخ سانتری فیوژ بچرخد چرخ اقتصاد هم باید بچرخد، دوگانه غلطی است. نمیآیند بگویند که خیلی خب چرخ اقتصاد میخواهد بگردد چطوری میخواهد بگردد اینطوری میگردد که ما برویم بگوییم کدخدا غلط کردیم، استقراض خارجی بکنیم مثل دهه هفتاد و اقتصاد پنهان ذیلش فعال بشود، لبخند بزنیم و آنها ده قدم جلوتر بیایند، یا این طوری چرخ اقتصاد کشور میچرخد که بیاییم از فناوریهای پیشرفته به ویژه فناوریهای وابسته به انرژی هستهای استفاده کنیم، کشاورزی خودمان را، مسائل دیگر را جلو ببریم.
الآن میبینید فلسطین اشغالی یکی از مهمترین کشورهاست در بحثهای کشاورزی. حالا هم کشاورزی هم حوزه دیگر. دلیلاش چیست؟ یکی ژنتیک یکی صنعت هستهای. چرخ اقتصاد به انرژی هستهای وابسته است. به کاربرد پرتوهای هستهای مربوط است، همینطور در قضیه دارویی. ما الان ظرفیت تأمین داروهای مورد نیاز کل خاورمیانه را داریم. ظرفیت علمیاش را هم داریم. اینها اقتصاد کشور را پیش میبرد، ولی وقتی دوگانه درست بکنیم، سرمان کلاه میرود. باید این بحثها را نشان داد، که اتفاقاً ما آنجایی که ایستادگی کردهایم اقتصادمان هم درست شده، معیشتمان هم درست شده، و هر وقت عقب رفتیم هم دشمن چند گام جلو آمده است، هم اقتصاد دچار مشکل شده، این خیلی خیلی بحث مهمی است.
• خاطرات تلخ پس از جنگ به خاطر اعتماد به مسئولین
ببینید بعد از جنگ چه اتفاقی افتاد. بعد از جنگ نخبهها و مردم بخاطر حسن ظنی که به مسئولین داشتند سکوت کردند در این لحظات حساس به آن وظیفه تاریخی خودشان عمل نکردند. یک دفعه چند سال بعد چشم باز کردند دیدند فرهنگ عوض شد، سیاست عوض شد، دوم خرداد شد. ببینید خیلی بحث مهمی است. مثلا توابین در آن لحظهای که باید نمیگذاشتند عاشورا انجام بشود حالا بعدش قیام بشود، بعدش اعتراض بشود، بعدش بگوئیم چرا جامعه به اینجا رسید؟ اینها خیلی بحثهای مهمی است. مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. البته قطعاً رعایت ملاحظات خاص این دوره و نحوه تعامل مهم است.
• مطالبه راه حلهای تحریم
باید همین راهکارهایی که برای حل مسائل معیشتی مردم هست، اینها از مسجد و مدرسه و دانشگاه و جاهای دیگر تکرار و مطالبه شود. رسانه و هر جایی که میتوانیم در محل و هر جایی که میشود تکرار بشود که آقا راهکارهایی هست برای اصلاح وضعیت. یک مثال ساده برایتان بزنم یکی از مهمترین تحریمهایی که ما شدیم تحریم تجاری است از چهارتا تحریم اصلی مالی، تجاری، اطلاعاتی و رسانهای. تحریم تجاری چیست؟ تحریم مالی چون مبادلات بینالمللی است. چون مبادلات بینالمللی کشورها بر اساس دلار است. امریکا میآید مبادلات ما را چون بانک مرکزی امریکا باید تأیید کند، تأیید نمیکند و جلوی آن را گرفته است. آیا راه دیگری نیست؟ چین مارکسیست آمده است با بیست و هفت تا کشور قرارداد بسته است می گوید من با پول داخلی شما با شما مبادله میکنند. آقایان ولی نمی خواهند.
ببینید ما سه تا مشکل [با مدیران] داریم. یک عده هستند نمیدانند خب باید به آنها بگوییم، این راهکار هست! یک عده هستند از آقایان نمیتوانند خب باید مطالبه بشود پیگیری بشود از ایشان اگر نمیتوانند کنار بروند. یک عده هستند که نمیخواهند! باید با فضاسازی مردمی، رسانهای، دانشجویی، دانشگاهی در محیطهای عمومی جلو این قضیه را گرفت.
• دو سطح کار مربوط به آمریکا
ما دو سطح کار داریم با امریکا. یک سطح تکرار این گفتمان است. گفتمان را بسازیم یک سطح دیگر همین بحث جمله مقام معظم رهبری که اگر خدمت به مردم و تأمین معیشت مردم انجام بشود میشود جلو امریکا ایستاد. ببینید یک بحث مهمی که اتفاق افتاد بحث نرمش قهرمانانه . یک بحثی بود که آقا از اول دوره رهبریشان گفته بودند اول میگفتند حکمت، عزت، تقیه. بعد آمدند تعبیر را تبدیل کردند به حکمت، عزت، مصلحت، که به این معناست ما باید عزیز باشیم اپسلیونی از عزتمان عقبنشینی نشود اما برای اقناع هم تلاش کنیم. ادبیات استکبار و استضعاف و اسلام ناب-اسلام آمریکایی هم در نگاه ایشان تبدیل شد به سلطهگر و سلطهپذیر، یعنی محتوا همان است. خیلی جالب است آقا در آن جملهای هم که مثال زدند کشتی را مثال زدند. گفتند یک جوری پا عقب بگذارید که در عمل پا عقب نگذاشتن است جدیتر ایستادن است. نه اینکه برویم پای میز مذاکره بگوییم خب فلسطین و سوریه را می دهیم، اقتصاد داخلی کشور این طوری! منافع ملی ماست! ما در سوریه و در فلسطین جنگ خودمان را با استکبار بردیم، از لب مرز به آنجا. بعد یک عده حداقل میتوانیم بگوییم برداشت کاملی از قضیه ندارند باید اینها را گفت.
ببینید دیپلماسی دو سطح است. حالا سه سطح است دو سطحش را ما کار داریم. یک سطح دیپلماسی رسمی است بروند مذاکره کنند چانه بزنند یک سطح جدی هم دیپلماسی عمومی و کار کردن با افکار عمومی و فضای مردمی و اینهاست. ما باید این فضا را طوری نگهداریم که هر جفت اینها تأمین بشود. ولی بخشی از مسئولین که چون رهبری گفتند به اینها اعتماد داریم میگوییم نیت سوئی ندارند، اما مسئله را درست دریافت نکردهاند، ضعف کارشناسی دارند.
یکی از مطالبات مقام معظم رهبری مخصوصاً از جمعهای بسیجی و دانشجو و طلبه و اینهاست. میگویند بروید ببینید استکبار جهانی دارد در کشور چه میکند راهکارهای مبارزه با استکبار را پیدا کنید. جزو مطالباتی است که از ما شده و حالا یک عرصههایی هم مثل امروز پیش روی ماست.
تقدیم میکنیم به سی و شش شهید بزرگواری که لانه جاسوسی را فتح کردند شرّ استکبار جهانی را از این کشور قطع کردند صلواتی بر محمد و آل محمد.
همین مطلب در مطالبه، تریبون مستضعفین
4 Responses to جریانشناسی منازعه با آمریکا و راهکارهای امروز