گرچه عمل کار خردمند نیست
خردمند مدیریت میکند؛ اماعمل را به عهدهی دیگران میگذارد. بههرحال، «مردی و کاری».
من خواهش میکنم مدیران صدا وسیما همان کاری را که الان در صدا و سیما دارند، مهمترین کار بدانند و بهکاردیگری نپردازند؛ این مهمترین کار شماست. پرداختن بهکار دیگر، شما را از هر دو کارباز میدارد. من یک وقت زمان ریاستجمهوری، در شورای عالی انقلاب فرهنگی جملهییرا از کتاب «سیاستنامه»ی خواجه نظامالملک نقل کردم… بههرحال، یکی ازتوصیههایی که به شاهِ زمان خودش میکند، این است: زنهار! مردی را دو کار مفرمایی؛مردی و کاری. راست میگوید؛ یک مرد، یک کار. البته خود خواجه نظامالملک ده تا کارداشته! ولی به قول سعدی:
جز به خردمند مفرما عمل
گرچه عمل کار خردمند نیست
خردمند مدیریت میکند؛ اماعمل را به عهدهی دیگران میگذارد. بههرحال، «مردی و کاری».
(بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما ۱۱/۹/۸۳)
**
شَرُّ مَاشَغَلَ بِهِ الْمَرْءُ وَقْتَهُ الْفُضُولُ
بدترین آنچه مشغولسازد بآن مرد وقت خود را زیاده کاریهاست، که بکار او نیاید.
ضِیَاعُ الْعُقُولِ فِی طَلَبِ الْفُضُولِ
ضایع شدن عقلها درطلب کردن زیادتی هاست که در کار نباشد
طَاعَهُالْجَهُولِ وَ کَثْرَهُ الْفُضُولِ تَدُلَّانِ عَلَى الْجَهْلِ
فرمانبردارى بسیارنادان و بسیارى زیاده کارى هاییکه مهمّنباشد و چندان بکار نیاید بر نادانى دلالت میکنند.
مَنْأَمْسَکَ عَنِ الْفُضُولِ عَدَّلَتْ رَأْیَهُ الْعُقُولُ
هر که اززیادتی ها باز ایستد، عقلها به درستى رأى او و صواب بودن آن حکم می کنند.
مَنِ اشْتَغَلَ بِالْفُضُولِ فَاتَهُ مِنْ مُهِمَّهِ الْمَأْمُولِ
هر که به کارهای اضافی مشغول گردد، أمور مهمّه او که به آن امید داشته باشد از او فوت می شود.
اقْصِرْهِمَّتَکَ عَلَى مَا یَلْزَمُکَ وَ لَا تَخُضْ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ
همه همّت خود را متوجه آنچه بریات لازم است بگردان و به آن چه بکارتنمی آید، مشغول مشو.
اقْصِرْ رَأْیَکَ عَلَى مَا یَلْزَمُکَ تَسْلَمْ وَ دَعِ الْخَوْضَ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ تُکْرَمْ
رأى واندیشه خود را بر آنچه تو را لازم و ضروری است، بگمار، تا ره به سلامت ببری، و واگذار فرو رفتن در چیزى که تو را مهمّ نباشد تا این که گرامى داشته شوی.
أَعْرِضُواعَنْ کُلِّ عَمَلٍ بِکُمْ غِنًى عَنْهُ وَ اشْغَلُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ أَمْرِالْآخِرَهِ بِمَا لَا بُدَّ لَکُمْ مِنْهُ
اعراض کنید از هرعملى که از آن بىنیازىد، و نفسهاى خود رااز امر آخرت به آن چه ناچارید مشغول سازید أَکْبَرُالْکُلْفَهِ تَعَنِّیکَ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ
بزرگترین زحمت بهزحمت افتادن توست در چیزى که چندان بکار تو نیاید.
بِتَرْکِمَا لَا یَعْنِیکَ یَتِمُّ لَکَ الْعَقْلُ
با ترک کردن آنچه به کار نیاید تعقل تو کامل میشود.
دَعْ مَالَا یَعْنِیکَ وَ اشْتَغِلْ بِمُهِمِّکَ الَّذِی یُنْجِیکَ
واگذار آنچه تو رامهمّ نباشدا، و مشغول شو به آن چه که برای تو مهمّ باشد که موجب رستگارى توست
کَفَى بِالْمَرْءِ غَفْلَهً أَنْ یَصْرِفَ هِمَّتَهُ فِیمَا لَا یَعْنِیهِ
کافیست در اثبات غافلى آدمی این که همت خود را در آنچه به او ربطیندارد صرف کند.
مَنِ اشْتَغَلَ بِمَا لَا یَعْنِیهِ فَاتَهُ مَا یَعْنِیهِ
هر که مشغول گرددبه آن چه برایش مهمّ و مربوط نباشد آنچه برای او مهمّ و مربوط باشد از دست او میرود.
مَنِ اشْتَغَلَ بِغَیْرِ الْمُهِمِّ ضَیَّعَ الْأَهَمَّ
هر که بغیر آنچه مهمّ و ضرور باشد مشغول گردد، آنچه را مهمّتر و ضروری تر باشد، ضایع می کند.
مَنْ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِیمَا لَا یَنْفَعُهُ وَقَعَ فِیمَا یَضُرُّهُ
هر که خودش را در آنچه او را سودی نرساند بهزحمت اندازد، در آنچه به او ضررمی افتد.
مَنِ اطَّرَحَ مَا یَعْنِیهِ وَقَعَ إِلَى مَا لَا یَعْنِیهِ
هر که دور کند آنچهبرایش مهمّ نباشد در آنچه برایش مهمّ نباشد، می افتد.
مَن ِاشْتَغَلَ بِغَیْرِ ضَرُورَتِهِ فَوَّتَهُ ذَلِکَ مَنْفَعَتَهُ
هر که به غیر آنچه برایش ضروری است مشغول گردد، سود و نفعش از دست او می رود.
وُقُوعُکَ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ جَهْلٌ مُضِلٌّ
افتادن تو در چیزىکه برای مهمّ نبیست، نادانی گمراه کننده است.
لَاتَشْتَغِلْ بِمَا لَا یَعْنِیکَ وَ لَا تَتَکَلَّفْ فَوْقَ مَا یَکْفِیکَ وَاجْعَلْ کُلَّ هَمِّکَ لِمَا یُنْجِیکَ
مشغول مشو به آن چهبرای تو مهمّ و ضروری نباشد، و بر خود زحمت بالاتر از آنچه را که تو را بس باشد هموار نکن، وهمه توجه و نگرانیخود را از براى آنچه تو را نجات می دهد معطوف کن.
(تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۴۷۶-۴۷۸الفصل الخامس ذم الفضول و ما لا یعنی)
التَّکَلُّفُ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُنَافِقِینَ
زحمت بر خود واردکردن از خصلتهاى منافقان است
اطِّرَاحُ الْکُلَفِ أَشْرَفُ قِنْیَهٍ
رها کردن مشقّتها وبه زحمت انداختن خود، برترین سرمایه است
مَنْکَلَّفَکَ مَا لَا تُطِیقُ فَقَدْ أَفْتَاکَ فِی عِصْیَانِهِ
هر که تو را به آنچه طاقت آن را نداشته باشى تکلیفکند، پس بتحقیق که تو را به نافرمانى خودامر کرده است.
لَاتُقْدِمْ عَلَى مَا تَخْشَى الْعَجْزَ عَنْهُ
قدم مگذار بر آنچه بترسى از عاجز شدن از آن.
لَاتُغْلِقْ بَاباً یُعْجِزُکَ افْتِتَاحُهُ
مبند درى را که ازگشودن آن ناتوان باشی.
لَا تَرْمِسَهْماً یُعْجِزُکَ رَدُّهُ
تیری که از دفع آن ناتوانی مینداز!
(تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، ص: ۴۷۸الفصل الثامن فی ذم التکلف)
**
خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیصدهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم. و هر روز فکر تازه ای در سرنداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم. آیت الله بهجت(ره)
6 Responses to مردی و کاری (چند حدیث و سخن در مورد تمرکز در کارها)