از مهمترین عناصر در تربیت سیاسی و مهمترین تجربیات انقلاب اسلامی، ایجاد فرصت مشارکت مستقیم است. این مشارکت هم در مصرف، هم در توزیع هم تولید نمود مییابد. تجربهای که هر قشری به نحوی میتواند درگیر آن شود، و مانند اردوی جهادی و راهیان نور برای هر محیط و منطقهای قابل اجرا، پیاده شدن و نمونه سزی است. یعنی هر کس در هر جا می تواند دوربین به دست بگیرد، یا محیط مسجد و مدرسه و نانوایی و اتوبس و… را مهیای اکران کند، یا خود به مثابهی مصرف کننده و مخاطب فعال وارد شود، و حتی چرخهی تولید و تویع را هدایت کند و مخاطب محوری و مشارکت او هادی قرار بگیرد.(تجربه هایی دیگر مثل سرودهای انقلابی همین را بازتولید کرده اند)
بسم الله الرحمن الرحیم
«سینمای ایران»، البته اگر به تسامح به وجود چیزی به این اسم قائل باشیم، شکل گرفته در همان بستر بیماری است که روشنفکری و دانشگاه درون آن شکل گرفته است. لذا همپای این محیط ها نگاه خاصّ روشن فکری به مردم و جامعهی ایران در سینمای ما نیز نمود یافت. مشخصاً در «سینمای ایران» این موضوع در عرصههای مختلفی خود را نشان داد:
- موضوعات و نحوه ی پرداخت، بی توجه به مسائل و سوژه های داخلی: این موضوع با بیتوجهی به دغدغههای مردم ایران و مقاومت و ایثار آنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب و در برابر بحران ها و فشارهای پیش آمده برای کشور که همهی آن ها سراسر از موضوعات جذاب است، نظیر پاکسازی نظام طاغوت، مبارزه با آمریکا، اشغال لانه ی جاسوسی، جهاد سازندگی، تحریم اقتصادی، حمله ی نظامی، جنگ نرم، مقاومت هسته ای و…..، و همچنین مسائل و دغدغههای اصلی زندگی مردم نمود یافته است.
- نگاه به موضوعات و مسائل کشور و دغدغه های مردم و انقلاب از منظر ناهمدلانه و مغرضانه: که در قالب هایی نظیر تحقیر مردم ایران و سنت های حسنه ی آنان، نگاه اشرافی داشتن به مردم و موافقان نظام، امّل و زشت و سیاه نشان دادن جامعه ی ایران، ریاکار نشان دادن متدینین و همکاران با انقلاب، برخورد با معترضین با رویکرد خویش به مثابهی گروه فشار، بزرگ نمایی مشکلات و معضلات موجود در جامعه و هم چنین خط تعلیق ها و پیرنگ های تیره در تمامی این فیلم ها قابل ردیابی است.
- طرح دغدغههای اقشار مرفّه و روشنفکران و مسائل آنها به مثابهی تیپ ایدهآل موجود در جامعه: که علاوه بر طرح و نگاه دغدغهها و زاویهی دید آنها نسبت به مسائل، به صورت ویژه در طرح مسائل و نگاههای آنها در مواردی مثل خیانت و تخریب نظام خانواده، حجاب اجباری، دروغگو نامیدن جامعه ی ایران ، درک نشدن از جانب دولت و جامعه و….، پیگیری سیطره دادن به نگاه مدرنیستی و پست مدرن، نمود یافته استو
- تخریب مشروعیت نظام سیاسی و بزرگ نمایی ممنوعیتهای طبیعی هر نظام سیاسی در مورد جامعهی ایران به صورت مستقیم و غیر مستقیم در قالب طرح نگاه غیر انسانی و وجود سانسور و عدم وجود آزادی که علاوه بر خود فیلم در قالب موانع اجرای کار نمابش داده می شود و به ویژه ناظر به فضای سینما و هنر و رسانه و تعریف ارائه کردن از آنان به مثابهی خار در گلوی حکومت و راز زدا نسبت به دین و دولت ایران. این مسئله به گونه ای است که در فیلمهای خارجی فرد اشتباه می کند، ولی در فیلمهای ایرانی این سیستم است که اشتباه می کند ماکزیمم آدم های خوبی هم هستند، که در نهایت ناموفقند یا به دور از جشم سیستم کار را به سامان می رسانند. همچنین پیگیری مشروعیتزدایی سیستم و تخریب جهانبینی، ارزشها، هنجارها و نمادهای دینی و بومی به بهانهی سینمای اجتماعی و به کارگیری سینمای اجتماعی به مثابهی سینمای سیاسی ضمن طرح عدم امکان شکل گیری سینمای سیاسی(با تعریف چالشگر با نظم موجود در کشور) در کشور.
- هجمه به تاریخ انقلاب و نمایش وضعیت تیره از جامعه و دولت ایران
- نگاه جشنوارهای مردم و جامعه گریز داشتن و تنظیم کردن موضوعات و پرداخت بر اساس خواهش و خواست جشنواره های خارجی.
- نگاه هنر برای هنر و هنر برای اهداف نظام و مردم و دین ستیز بودن در قالب موضوعاتی مثل دغدغههای بخش نخبگانی، به چالش کشیدن قدرت و تابوها و برچسب زدن به هر کار مخالف این رویکرد با عناوین ایدئولوژیک، حکومتی، سفارشی، در خدمت، پروپاگاندایی و تبلیغی، مخالف با شفاف سازی، تأویل محافظه کارانه و توجیه کننده،اسطورهای(در حالی که بسیاری از این عنوانی به خود آنها برمیگردد که چون قبول نداشتهاند و میخواستند مخالفت کنند، کار سفارشی کرده اند.) در این نگاه فیلمهایی مثل آژانس شیشه ای، فیلمی پرحرف، روضه خوان و ننه غریبم بازی، احساسی، شعاری، سانتی مانتال نامیده میشود. (به صورت نمونه به پروندهی سینمای سیاسی نسیم بیداری و مصاحبهی افخمی میتوان اشاره کرد.)
- مظلومنمایی: ضمن داشتن همه ی امکانات، ادعای درک نشدن، سخت بودن راضی کردن نهادها، سیاسی بودن مسئولین و عدم فرهنگی بودن (و طرح ضرورت عدم دخالت جاکمیت و عمل به مثابهی یک دولت لیبرال که صرفاً باید زیرساخت های سینما را فراهم کند و کاری به محتوا نداشته باشد) و طرح عاملیت ساختار سیاسی کشور در شکل نگرفتن جدی سنما و به صورت ویژه سینمای سیاسی و عدم امکان رشد و همچنین شانسی بودن فیلم سازی خوب.
- بازتولید فرهنگ عامّه به مثابهی معیار فرهنگ عمومی و حتّی جلوتر از ان تغییر فرهنگ عمومی و سبک زندگی با مدل معیار ارائه شده در آن.
- قلب ماهیت پدیدههایی مثل انقلاب و جنگ در کارهای سفارشی خود: این کارها که تنها برای پذیرش از جانب مدیریت فرهنگی کشور با ظاهری تبلیغی ساخته می شود، به نوعی به قلب ماهیت سرمایه های تاریخی و هویتی کشور می پردازد.به صورت نمونه در کارهای مربوط به رژیم شاهنشاهی به صورت صرف به روی مبارزه با رژیم پرداخته و به به نحوی یکسان پنداری رژیم شاه و جمهوری اسلامی و ساواک با دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی و مقابله با آن و در جنگ با رویکردی نوستالوژیک که جدیداً هم با نگاه انسانی آمیخته شده است، می پردازد.
- مشکل در مصرف:گذشته از مسائل مربوط به تولید این جریان به دلیل مضامین و نوع نگاه خود با مشکل عدم مصرف رو به روست.
مدیریت فرهنگی آن گونه که عمل می کند
- نگاه محافظهکارانه: این نگاه با نگاهی حدّاقلی به داشتههای داخلی و حدّاکثری به داشتههای رقیب، به فکر حفظ وضع موجود، عدم درگیر شدن با جبههی رقیب و غربال و گزینش صرف آثار کمتر درگیر با سرمایههای بومی و دینی است که موجب شده نرمشها و فرصتهای بسیاری برای جبههی مقابل از قرار دادن امکانات تا حتی قراردادن آنها در بخش های مختلف مدیریت فرهنگی مدّنظر و مورد پیگیری در عرصهی عمل قرار گیرد.
- شرمندگی از پرداختن به دغدغه های مردم و انقلاب و نگاه سرگرمیزده و تحمیق محور: بر این اساس تنها هدف سرگرم کردن و تحمیق مخاطب است و به بهانهی عدم وجود ظرفیت مقابله صرفاً نگاه زرد برای جذب مخاطب مدّنظر قرار میگیرد.
- کارهای سفارشی، استعارهسازی و نشانهسازی و کارهای شعاری: و دلخوش کردن به بعضی موارد مثل گذاشتن آدم نماز خوان یا سابقهی جنگ یا گفتن چند مورد خوب برای وی و بیتوجهی به آثارمخرب هنرمندان جبههی مقابل.
- عدم وجود نظام اولویت بندی صحیح
- تهدیدمحوری و بیتوجهی به فرصتهای جبههی انقلاب
- بهانهی عدم وجود و شناخت هنرمندان متعهذ و انقلابی
جریان رایج مردمی و حزب اللهی چه میکند؟
- قهر کردن با مصرف رسانهها و سینما و هنر به واسطهی فضای غالب تولیدات
- اعتراضات خام نسبت به بعضی نمادها و پر کردن پازل روشن فکران: نگاههای بعضاً سست نسبت به نیازهای عرصه ی هنر و ماندن اعتراضات در سطح یک سری نمادهای ناظر به حجاب که پیش از این در یادداشت«من مادر هستم» یا من قاتل خانواده و جامعه تان هستم! به بخش هایی از آن اشاره شد.
- تهدیدمحوری و سرگرم شدن به موارد بی اولویت و غفلت از فرصت های ایجابی جبههی انقلاب که پیش از این در اولویتهای مبارزه و آدرسهای غلط؛ شاهین نجفی و آیا فراماسونر شناسی و فرقهشناسی اولویت ماست؟ به بخشی معضلات حاصل از آن اشاره شد.
- رفتن سراغ تکنیک یا کارهای کلیشهای: بعد از سال فتنه جمعهای زیادی از بچه های حزباللهی و انقلابی احساس ضعف کردند. جمعهای زیاد ی با محوریت پاسخگویی به نیاز عدم شبکه و جبهه و قرارگاه بودن جبههی انقلاب و عدم حضور در فضای فرهنگ و هنر شکل گرفت، رویشهای زیادی پیدا شد. این ظرفیت جدید برای انقلاب، خطرهای زیادی را نیز به همراه داشت. نسل دغدغهمندی که سرگرم تکنیک و روش و تشکیلات سازی است(مستندسازی و بحران قالب و محتوا در حرکت های دانشجویی) و یا بیتوجه به محتواست، یا اگر توجه هم دارد بی توجه به خطوط اصلی قابل و واجب پیگیری است، محتواهای رقیب و بعضاً معارض انقلاب جای محتواهای معیار را گرفته است. (به صورت نمونه) دهها کلاس و شبکهی اجتماعی و گروه مستندساز و…. شکل گرفته ولی همه در همین جا معضل دارند. از سوی دیگر نسلی فعال فرهنگی را داریم که درد انقلاب را نکشیده است، ممکن است با دغدغهی انقلابی وارد این عرصه هم شده باشند، اما چون این مسئله را وجدان نکرده و زنگی نکردهاند، در عمل محصول آنها نیز توانایی انتقال این مفهوم را ندارد.
- سیاسی شدن و غفلت از جهاد فرهنگی یا رفتن سراغ آدرسهای غلط و کارهای زیرساختی بی ارتباط با نیازهای انقلاب: این آسیب که به ویژه بعد از فتنه کلید خورده است، و به تبع فضای سال فتنه با فراموش شدن کارهای فرهنگی و یا محدود شدن آنها به کارهای جنگ نرمی تهدیدمحور و آدرس های غلط مثل دشمن شناسی افراطی و افتادن در دام بحث های انتزاعی تکامل یافته است، زنگ خطری جدی به شمار می آید.
جایگاه ما، سینمای مردمی و جشنوارهی عمار
از این منظر ما محتاجیم به این که یک تغییر اساسی در تولید،توزیع و مصرف صورت بگیرد که جشنوارهی عمار پیشر و مبشر این تغییر است.
الف) مسائل کلی
- فرصتمحوری: بایدبه جای سرگرم شدن صرف، به شناخت و مقابله با تهدیدها به فکر زایش فرصتها و استفاده از فرصتهای انقلاب در تولید و توزیع و مصرف بود. از دست گذاشتن بر سرمایهها در موضوعات تا توزیع محصولات و مصرف آنها گام مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
- مشارکت محوری: از مهمترین عناصر در تربیت سیاسی و مهمترین تجربیات انقلاب اسلامی، ایجاد فرصت مشارکت مستقیم است. این مشارکت هم در مصرف، هم در توزیع هم تولید نمود مییابد. تجربهای که هر قشری به نحوی میتواند درگیر آن شود، و مانند اردوی جهادی و راهیان نور برای هر محیط و منطقهای قابل اجرا، پیاده شدن و نمونه سزی است. یعنی هر کس در هر جا می تواند دوربین به دست بگیرد، یا محیط مسجد و مدرسه و نانوایی و اتوبس و… را مهیای اکران کند، یا خود به مثابهی مصرف کننده و مخاطب فعال وارد شود، و حتی چرخهی تولید و تویع را هدایت کند و مخاطب محوری و مشارکت او هادی قرار بگیرد.(تجربه هایی دیگر مثل سرودهای انقلابی همین را بازتولید کرده اند)
- معرفی چهرهها و ظرفیتها و احساس هویت دادن به آنها در پاسخ مدیریت فرهنگی که از عدم وجود ظرفیت در جبههی انقلاب سخن میگویند.
- عدالت رسانه ای در سه حوزهی تولید(موضوعات و رویکردها، تولیدگران)، توزیع و مصرف.
ب) بعضی مسائل تفیکی چرخهی تولید و توزیع و مصرف
۱- حوزهی تولید:
- باز گرداندن موضوع وسوژه ها به مسائل و دغدغه های مردم و انقلاب و مسائل جامعهی ایران و امت اسلامی ضمن درنظر گرفتن اولویتها و فوریتها بر این مبنا مواردی مثل اقتصاد مقاومتی، مقاومتو پیشرف، عزت ملی، سبک زندگی، عدالتخواهی ساختاری، جمهوریت و نقش مردم، نقد لیبرال سرمایه داری، مشکلات و مسائل جاری زندگی مردم و…. جزو مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
- بازخوانی مسائل و موضوعات با نگاه انقلابی معطوف به مسائل روز انقلاب: بسیاری از مواردی که تا کنون مورد توجه بوده نیز احتیاج به تغییر رویکرد در پرداخت دارد. در جنگ، نوستالوژی جنگ کافی نیست، جنگی که هست باید در کنار جنگی که بود تداوم بیابد(+و+)، جنگی که امام بعد از اتمام جنگ شروع آن را اعلام کرده بود و میتوان ریشههای آن را از دل دوران جنگ یافت. یا مثلاً نشان دادن صرف بدبختیهای جانبازان لازم است اما کافی نیست، باید روحیهی مقاومت را ذیل آن بازتولید کرد. یا مثلاً در مورد انقلاب، نشان دادن ظلم های رژیم شاه و امکان مبارزه علیه آن گرچه کاری ضروری به ویژه برای دهههای آغازین انقلاب است، اما کافی نیست و حتی در فضای وقایع بعد از فتنهی ۸۸ و فتنهی شام و موج جدید تبلیغاتی دشمن میتواند اثر وارونه داشته باشد، اینجا مسئلهی مهم طرح نگاه تفاوت دو اسلام و مانی شکل گرفتهی انقلاب اسلامی است. تعبیری که امام در پیام تشکیل مرکز اسناد انقلاب اسلامی و بعدتر در منشور روحانیت و وصیت نامه در مورد ماهیت انقلاب اسلامی و تباین آن با نگاههای پوسته محور نسبت به ماهیت دین به آن اشاره میکند.
- تغییر نگاه نسبت به مدل نقد درون گفتمانی: نقد درون گفتمانی یک غر زدن صرف بیتوجه به شرایط زمان و مکان و اقدامات دشمن و…. نیست. در این مدل نقد برای اصلاح صورت میگیرد و روشن کردن نور امید در دلها صورت میگیرد. مشکلات در تفکرات معیوب، عملکردهای ناکارآمد، افراد نالایق، سامانههای آشفته جستجو میشود و تلاش میشود نقش عناصر خرفت و کرخت و خائن (نادانیها، ناتوانیها و نخواستنها ) یافته شود و مهم تر از همه دست دشمن خارجی و آثار ضعفهای داخلی به صورت واقعبینانه مشاهده شود، در نهایت این نقد مشروعیت سیستم را افزایش دهد و گامهایی را برای اصلاح به حرکت درآورد.
۲- حوزهی تولیدگران
- سبک زندگی انقلابی: نمیتوان از هنرمندی که انقلابی زیست نکرده، درد مردم را به صورت واقعی و عینی نچشیده، برای پیگیری مسائل انقلاب شبی را بیخوابی نکشیده انتظار تولید هنر انقلابی مد نظر امام را نباید داشت که صفاتی این گونه داشته باشد: « صیقل دهندهی اسلام ناب محمدى(اسلام فقراى دردمند، پابرهنگان، تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها،کوبنده سرمایه دارى مدرن و کمونیسم خونآشام) و نابودکننده اسلام آمریکایی(اسلام رفاه و تجمل، التقاط، سازش و فرومایگى، مرفهین بىدرد)،نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى، ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول، تصویر زالوصفتان لذت برنده از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا، آموزندهی راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروى، برگرفتن کوله بار مسئولیت و امانت حیات جاویدان ملت بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتب» نمیتوان پای شومینه نشست،بینوایان ویکتورهوگو را خواند و برای فقرایی که پشت در خانه در سرما یخ می زنند گریست یا دیگران را به گریه برای آنها دعوت کرد. تحول انفسی و آفاقی هنرمند پشت دوربین مسئلهای بد که سید مرتضای آوینی متاخر بعد از ساخت روایت فتح در نسخ اندیشههای گذشتهی خویش در نفی اساس سینما و هنر و تکنولوژی مدرن روی آن دست گذاشت. (آوینی، مظلومیت مضاعف)
- آشنایی با مسائل اصلی مردم و انقلاب و درک چارچوب مفهومی و تحلیلی انقلاب اسلامی
همین مطلب در تریبون مستضعفین
بازتاب: ۱۳ راه حل کاربردی برای اثرگذاری بر فرهنگ عمومی - سایت خبری تحلیلی آذرنامه