جنبش دانشجویی از این پس ۲

الآن وقت عمل به وظایف آن چیزی است که امام ضروری ترین تشکل می خواند: «روحیه ی شهادت و رشادت و کار گمنام برای انقلاب اسلامی‏، میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامى، خلوص و صفا‏، کانون هوشیاری و عدم غفلت از توطئه های دشمن، تسلیح به سلاح پولادین صبر و ایمان براى شکستن امواج طوفان ها و فتنه‏ ها و جلوگیرى از سیل آفت ها، حرکت در خط اسلام ناب محمدى و مخالف با استکبار و پول پرستى …

بسم الله الرحمن الرحیم

اشاره: این متن حاصل یک جلسه دانشجویی در آذرماه ۱۳۸۸ به دعوت مجموعه فرهنگی آسمان دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین است که بعد از انتشار یادداشت جنبش دانشجویی از این پسبرای بررسی افق های آتی جریان دانشجویی اسلام گرا و در جمع فعالان تشکل های دانشجویی اسلام گرای دانشگاه قزوین صورت گرفت. که خلاصه ای از آن به صورت یادداشت منتشر می گردد.

جنبش دانشجویی در دنیا

همه جا در چارچوب تئوری ها اصولا جنبش دانشجویی معترض و چپ دیده می شود. باتامور در تئوری های جنبش های جدید آن را تظاهرات فرهنگی نسل ها می خواند، دیگران محصول عدم توسعه سیاسی، اعتراض به مدرنیته و واپس گرایانه، درک فاصله بین خود و جهان مدرن (بر اساس تئوری احساس محرومیت نسبی مرتون و تد رابرت گر)، جنبش روشن فکری و زندگی ناسالم جنسی و تراکم و فشار انرژی جنسی (بشیریه و احسان نراقی) می خوانند، جالب است جنبش می ۱۹۶۸ اساسا یک جنبش جنسی است که می توان در خاطرات مربوط به آن مثل برخورد با آدرنو و دیگران مسائلی را دید.

دانشگاه برون‌زا و غرب‌زده

دانشگاه ما هم چنین شکل گرفت. غرب زده و برون زا و با تمایل به راست ساختار دانشگاه، و اشرافی و بی ارتباط با جامعه. از دل آن جنبش دانشجویی چپ دهه ۲۰ و ۳۰ شکل گرفت که در دهه ۴۰ با افول روبرو شد و جنبش دانشجویی چپ گرای التقاطی دهه ۴۰ و ۵۰٫ یک سنت ویران گری چپ بر روشن فکری ما حتی راست های شان سیطره انداخته که داشته های فرهنگی و دینی و بومی را همه تخریب کنند. و البته یک سنت جذب جنسی هم به ویژه در دروان طیف چپ روشن فکری از ابتدا تا به امروز وجود داشته است. با این روشن فکری بر دوالیسم معرفتی و ساختاری دانشگاه و جامعه تداوم یافته است.

کار امام و جریان اسلام گرا با جنبش دانشجویی

امام و جریان اسلام گرا دو حرکت بزرگ در جنبش دانشجویی کلید زدند؛ بازگشت دانشگاه به اسلام و مردم، تغییر گفتمان غالیب چپ مارکسیستی و ماکزیمم التقاطی پسا استعماری به ادبیات ضد استکباری و تبدیل اعتراضات کور و بی حاصل به آمریکا و سرمایه داری به اقدامات متمرکز علیه نظام سلطه و استکبار جهانی، تغییر تعریف خود و دیگری از مذهبی شیعه و سنی، ناسوینالیسم سایسی و فرهنگی و حتی روشن فکری دینی تشیع علوی و صفوی به اسلام ناب و اسلام آمریکایی و مستضعفین و مستکبرین و تغییر دشمن شناسی های انحرافی از یک سو و فرستادن جنبش دانشجویی به سراغ سایر اقشار و کارخانه ها و مدارس و مساجد و مناطق محروم و کوره پزخانه ها و…. از سوی دیگر جزو ثمرات این دو حرکت بزرگ بود.

وقتی تئوری های جامعه شناسی سیاسی و جنبش ها کم می آورند

مردم و دانشجویان به خاطر پای بندی امام به اصول اسلامی و انسانی (فقاهت و عدالت، دین فهمی و دین ورزی) و تعبد شحصی و عمل به تکلیف دینی به صحنه آمدند و در رابطه ی دو جانبه ی امت و امام، انقلاب اسلامی همه چیز را عوض کرد. این جا بود که نه رهبری کاریزماتیک وبر کار می کرد نه تئوری های روان شناختی و سیاسی و اقتصادی، نه شکاف نسلی، سنت زدگی و التقاط زدگی و تلقی واپس گرایانه یا مدرن، و نه حتی تببین انرژی جنسی . دینی بود و مهم ترین عنصر همراهی و پیش تازی جنبش دانشجویی تقوی و تکلیف و عدم وابستگی به تعلقات دنیایی و پیروی از رهبری دینی بود. آثارش را هم در تغییر تئوری های انقلاب و تبیین کننده جنبش دانشجویی نشان داد. و تئوری های ضد جنبش دانشجویی را هم باز تولید کرد، یا از دل همین به نوعی تلاش کردند پاد انقلاب مخملی را طراحی کنند یا نسل جدید تئوری های جنبش های اجتماعی جدید که بعد از می ۱۹۶۸ آمده بود نیز زاده شد.

شروع عقب گرد …

دولتی کردن همه چیز در دولت موسوی، روتین شدن همه نوع موضع گیری ها مثل تجمع و تحصن و … پولی شدن آموزش عالی و ورود به دانشگاه، بی سوادی و عدم اطلاع از منظومه ارزشی آرمان ها و اولویت بین آن ها، سیاست زدگی، کم رنگ شدن معنویت و سکولاریزاسیون عرصه سیاسی و مذهبی و ترویج تفکرات حجتیه ای، بالا بردن هزینه کار دانشجویی و تعبیرات غلط از رابطه ی امت و امامت و در نهایت جنبش واپس گرای لیبرال دهه ۷۰ تیر خلاصی به جنبش دانشجویی زد که هنوز نتوانسته ایم آن را جبران کنیم.

بعضی از کارهای جنبش دانشجویی انقلاب اسلامی

ایفای نقش موثر در اجرای انقلاب و براندازی نظام طاغوت در قالب آگاه سازی اقشار و پیوند با آن ها، مبارزه با پایه های رژیم، تشکیل نهادهای انقلابی، که در قالب جهاد سازندگی و رفتن به مناطق محروم و مدارس و مساجد و گام های ابتدایی وحدت حوزه و دانشگاه خودش را نشان داد. استکبار ستیزی در قالب فتح لانه جاسوسی، قطع دست ایادی استکبار در داخل کشور، خودکفایی علمی و تحقق استقلال و حفاظت از آن و پرسش از غرب، اسلامی کردن دانشگاه در قالب تبلیغات دینی، انقلاب فرهنگی و مبارزه با غرب زدگی و شرق زدگی در دانشگاه، صدور انقلاب در قالب نمایش دین ورزی و اثرات آن در داخل کشور، همایش نهضت های آزادی بخش در نیمه شعبان ۱۳۵۸ در لانه جاسوسی، ارسال هسته های تبلیغی به کشورها و مراسم حج با همکاری سپاه و سازمان تبلیغات، برگزاری دو همایش بین المللی حرکت اسلامی دانشجویی و راهپیمایی وحدت اسلامی در مدینه و برائت از مشرکین در مکه، حفظ و پافشاری بر اصول اولیه ی انقلاب و مبارزه با انحرافات حاکمیت، مبارزه با تهاجم فرهنگی در دانشگاه و جامعه، کلید زدن نهضت نرم افزاری با زمینه سازی خودکفایی و پرسش از غرب و گفتمان سازی امکان و ضرورت تولید علم بومی و دینی و تمدن اسلامی، عدالت خواهی در قالب تداوم اردوهای جهادی و پرسش از مسئولین و گفتمان سازی، مبارزه با جنگ نرم و دفاع از سلامت مغزها و قلب ها در قالب رفع شبهه و توضیح و تبیین مواضع دینی و ایجاد انس و الفت بعضی از اقدامات این جریان بود که یک ضلع اصلی تحولات کشور در طول سه دهه گذشته بوده است.

این سیر طی شده اما در بسیاری از حوزه ها هنوز به نتیجه نرسیده ایم و مبارزه ادامه دارد مثلا همین مقابله با دیکتاتوری آکادمیک گروه های مافیایی علوم انسانی. جاهایی هم رسیده ایم که احتیاج به تثبیت و گسترش دارد. ما باید درس بگیریم و از حرکت در خود به حرکت برای خود تبدیل شویم نه آن برای خودی که مارکس می گوید، و چیزی جز انسان اقتصادی بریده از معنا و انسانیت نیست یا انسان جنسی فروید یا انسان ارتباطی مالینفسکی، خود ما امت اسلامی است و حرکت برای تعالی و گسترش آن.

معرکه ساختن حول آرمان های انقلاب

بعد از فتنه ۸۸ جواد نقوی عالم انقلابی پاکستانی را در جلسه ای دیدم، گفتم ما از مسائل بین المللی به خاطر کارهای داخلی بازماندیم. گفت لازم نیست شما برنامه بین المللی بریزید معرکه ای حول آرمان های انقلاب درست کنید همه از همه جای دنیا خودشان را به این جا خواهند رساند. ما باید معرکه بسازیم، یعنی معرکه ای حاضر هست ما باید درون آن پیش تازی کنیم. اگر نسل قبلی پیش تازی کرده بود، کار به پاره کردن عکس امام نمی رسید. حالا که از لطف خفیه الهی بعد از فتنه معرکه حول آرمان های اصلی خط امام و اصول اساسی انقلاب و در راس همه ولایت و استکبار ستیزی و صدور انقلاب جنگی درگرفته باید از فرصت استفاده کنیم و گفتمان امام خمینی و انقلاب اسلامی را بسط دهیم. باید اصول خط امام در کوتاه مدت و دراز مدت ، بازخوانی و طرح شود. همین ابزار کرسی های آزاد اندیشی که رهبری تاکید دارند هم در قالب دانش جویی و هم استادی می تواند به فضاسازی حول این مسئله و طرح این دغدغه ها کمک کند.

ضرورتی ترین تشکل و آرمان های آن

تشریفات ۱۶ آذر را رها کنیم و برگردیم مطالبات امام را از تشکل آرمانی اش مرور کنیم. الآن وقت عمل به وظایف آن چیزی است که امام ضروری ترین تشکل می خواند: «روحیه ی شهادت و رشادت و کار گمنام برای انقلاب اسلامی‏، میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامى، خلوص و صفا‏، کانون هوشیاری و عدم غفلت از توطئه های دشمن، تسلیح به سلاح پولادین صبر و ایمان براى شکستن امواج طوفان ها و فتنه‏ ها و جلوگیرى از سیل آفت ها، حرکت در خط اسلام ناب محمدى و مخالف با استکبار و پول پرستى (عدالتخواهی) و تحجرگرایى و مقدس نمایى، فراگیر سازی بسیج و تفکر بسیجی، آموزش فنون دفاعی و نظامی، طنین اندازی تفکر بسیجی بر کشور و به تبع آن رویکرد تهاجمی داشتن و پرهیز از انفعال، تداوم قدرتمندانه انقلاب، دفاع با تمام توان در دانشگاه و حوزه از انقلاب و اسلام، پاسداری اصول تغییرناپذیر «نه شرقى و نه غربى»، اتحاد و یگانگى، جلوگیری از نفوذ ایادى امریکا و شوروى در دانشگاه و حوزه، عهده داری مسائل اعتقادى، ارائه چهارچوب هاى اصیل اسلام ناب محمدى، تفکر برای ایجاد حکومت بزرگ اسلامى، تشکیل هسته‏ هاى مقاومت در تمامى جهان و تسری بسیج به دنیا، ایستادگی در مقابل شرق و غرب، مدیریت صحیح و خوب برای فاتح جهان نمودن اسلام‏، تداوم راه انقلاب، فداکاری برای انقلاب اسلامى در جهان، فراهم آوردن زمینه اثبات امکان زندگى‏ مسالمت آمیز توأم با صلح و آزادى بدون ابرقدرت ها برای مسئولین، حضور در صحنه، قطع ریشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد.»

دست به کار شدن

باید برای مردم و دانشگاه این مسائل را تبیین کرد و خودمان وارد عمل شویم. امام در ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ در اوج دعواها و اغتشاشات به بچه ها چه می گوید: «آقا شما نشسته اید که چهار تا کمونیست بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را!؟ شما مگر کمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما این مسائل را که بگویید، خیانت اینها را مى‏توانید واضح بکنید در آن مکان، در دانشگاه. خیانتشان را مى‏توانید واضح بکنید که خودشان بگذارند بروند. بایستید، صحبت کنید. بگویید آقا، خوب بیایید یکى یکى بگویید ببینم شما چکاره هستید آمده اید توى دانشگاه دارید اخلال مى‏کنید؟ مى‏خواهید چه بکنید؟ مى‏خواهید درس بگویید برایمان؟ شما کار خودتان را اول حساب بکنید که چکاره هستید توى این مملکت. شما از اهل این مملکت هستید، یا عمال غیر هستید خودتان را به ما مى چسبانید؟ بایستید آقا بگویید. البته باید اشخاصى هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه‏…در هر صورت عمده، فعالیت خود شماهاست….اینها تودهنى مى‏خواهند آقا! عدد شما زیادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خیانت آنها واضح است. گفتن مى‏خواهد. اجتماع بکنید، بگویید مطالب را. یک رئیس، یک معلم را که مى‏بینید کمونیستى است بیرونش کنید از دانشگاه. من نمى‏گویم حالا جنگ بکنید با آنها، جنگ نمى‏خواهیم حالا بشود، اگر یک وقتى منتهى به این شد، به یک روز این ها را بیرون شان مى‏کنیم! اما حالا نمى‏خواهیم یک جنگى بشود؛ مى‏خواهیم حالا با ملایمت بشود؛ اما خوب، با صحبت. آنها صحبت مى‏کنند؛ شما هم صحبت بکنید. شما ننشینید یکى دیگر برایتان صحبت بکند؛ یک روحانى بیاید صحبت کند؛ خودتان بروید، هر کدامتان مى‏توانید، در مقابل آنها بایستید صحبت کنید. آن مى‏گوید؛ شما هم بگویید. آن وقت یکى یکى انگشت بگذارید روى کارهایشان که تو این کارى که مى‏کنى براى چیست؟ تو، تو تابع کى هستى که این کارها را مى‏کنى؟ تو ایرانى هستى و این کار را مى کنى، یا امریکایى هستى یا شوروى؟ یا براى آنها کار مى‏کنى، یا براى ایران. اگر براى آنها کار مى‏کنى، جاى شما اینجا نیست، برو آنجاها کار بکن. »

بعضی از ضرورت ها و عزم مبارزه

باید به دانشگاه محدود نشویم؛ باید به سراغ مساجد و مدارس و هیئات و کارخانه ها برویم… نیرو هم همین جا ساخته می شود وسط میدان جنگ نه در خلاء. ما باید با این فضا دانشگاه را به بزرگ ترین تهدید علیه جریان فتنه تبدیل کنیم.

بحث چهره به چهره، نشریه دانشگاهی و سایر محیط ها، مطالبه دراز مدت از مسئولین و مطالبه امروز از سران فتنه در خط امام و قانون گرایی و صداقت و جمهوریت و تقلب و فاشیزم و… ما در همه این ها دست بالا را داریم و پرسش گر و مطالبه کننده هستیم. باید امروز با جبهه فرهنگی انقلاب گره خورد. متد و روش و وسیله را می توانیم از همن فضای فرهنگی و هنری بگیریم. که تا کفر و شرک هست مبارزه هست و اولین گام در مبارزه اراده است.

همین مطلب در تریبون مستضعفین،

این نوشته در یادداشت ارسال و , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *